💢 کدام اصولی چنین است؟! …
🔸حوزۀ علمیۀ شیعه در طول حیات علمی خود شاهد جریانهای مختلف علمی بوده است. اخباریگری و اصولیگری دو جریان عمدۀ آن هستند که تقابل جدّی با یکدیگر داشتهاند؛ تا جایی که کار به رمی و تفسیق نیز کشیده شد. در برخورد با جریانی که آن را صحیح نمیدانیم دو راه متصوّر است: یا انتخاب به ظاهر راحتترین راه که همان برخورد چکشی است؛ یا پذیرفتن اینکه هر جریانی پیشینهای دارد و بدون شنیدن صدای مخالف و آسیبشناسی جریان خودی، آنچنانکه باید نمیتوان موضعی منصفانه و عادلانه اتخاذ کرد. آری وحید بهبهانی(ره) در برابر اخباریها موضع دوم را انتخاب کرد.
🔹وی اخباریگری را غیّ مطلق نمیدید و اصولیگری را نیز مصون از خطا نمیپنداشت؛ از این رو بود که انتقادهای بهجای اخباریها را پذیرفت و خود نیز ناقد شد. برای مثال وی در جایی دربارۀ اشتباه بودن دخالت نگاه فلسفی در فقه و عدول از برداشتهای عرفی، میگوید: «زمانى كه ذهن فقيه به خاطر اُنس با احتمالات و نقض و ابرامهاى فلسفى و كلامى و… دچار تشويش مىشود، لذا چنين شخصى سخنانى مىگويد كه براى فقيه بسيار مشمئزكننده است، و به خاطر عدم اُنسش با طريقۀ فقاهت با طرح هر احتمالى به ادلۀ فقهى ايراد مىگيرد تا جايى كه نزديک است در نزد او هيچ مسئلۀ فقهى ثابت نشود …»(الفوائد الحائرية، ص۳۴۵). یا در اعتراض به نگاه وثوق مخبری که در واقع از انتقادات اخباریون نیز بود، مینویسد: «مشهور است كه صاحب معالم و صاحب مدارک اخبار معتبر نزد قدما و بلكه معتبر در نزد متأخرين را طرح كرده و كنار گذاشتهاند؛ بهگونهاى كه هيچيک از امارات رجالى، به غير از «توثيق» و «اندكى از اسباب حسن» را قبول ندارند و به همين سبب اوضاع فقه و فتاوايشان مختلّ شده است و در اكثر موارد بناى خود را بر عدم ثبوت مسائل فقهى گذاردهاند»(الفوائد الحائرية، ص۲۲۴). آری این خودانتقادیِ ایشان بود که زمینه را آمادۀ شنیدن انتقادات او به انحرافات جریان اخباریگری را نیز فراهم کرد.
🔹اما در این میان نباید آزاداندیشی برخی اخباریون را نیز نادیده گرفت؛ این شیخ یوسف بحرانی(ره) بود که وقتی علامه وحیدِ جوان از ایشان درخواست کرد سه روز کلاس درسش را در اختیار وی قرار دهد او نیز پذیرفت. جالب اینکه بعد از سه روز، دو سوم از شاگران صاحب حدائق از اخبارىگرى برگشتند و جزو شاگردان بهبهانى قرار گرفتند. کدام اصولیِ آن روز حاضر بود کرسی درسش را چند روزی در اختیار یک اخباری قرار دهد؟ یا کدام اصولیِ امروز حاضر است برای نقد شدن مبانیاش درس خارج خود را نه در اختیار یک اخباری، بلکه برای یک اصولی منتقد واگذار کند؟ میگویند مرحوم وحيد اقتدا كردن به شيخ يوسف را تحریم کرده بود، اما در مقابل، صاحب حدائق اقتداى به وحيد بهبهانى را صحيح مىدانست و مىفرمود: «تكليفه الشرعى ذاك و تكليفى الشرعى هذا، فكلّ منّا يعمل بما كلّفه اللّه تعالى به». تا جایی که صاحب حدائق وصيت كرد وحيد بهبهانى بر جنازۀ او نماز بگزارد! بله اگر علامه وحید «مجدّد مذهب» بود به خاطر انصاف و خوشفکری خودش، و سلامت نفس افرادی چون بحرانی بود.
⬅️ حیات علم، وابسته به نقد و نظر، و وجود افرادی است که هم انصاف علمی داشته باشند و هم ترسی نسبت به از دست دادن کرسی درس و بحث در اعتلای علم دین نداشته باشند؛ کسانی همچون وحید بهبهانی و شیخ یوسف بحرانی. رحمت خداوند بر روح این دو عالم بزرگوار.
🖋 ناصر نجفی
حاجی جالبه اگه معتقد باشی به جریان تحریم نماز شیخ یوسف ، علی النهایه انصاف رو باید به جانب اخباریان داد و نگاه اصولیان معتدلی همچون وحید نیز به دور از انصاف است و حتی باین وصف به این دسته منصف نیز گفته نمی شود