گزارش نشست علمی «حوزه در عصر مدرنیته»
🔸 دکتر سید مهدی زریباف در ابتدای این نشست در اهمیت شناخت مدرنیته گفتند: ممکن است کسانی آن را هیولایی بدانند که باعث تمام مصائب است و کسانی هم آن را فرشته نجاتبخشی بدانند، پس لازم است مورد بحث واقع شود.
🔺 وی از با تأکید بر مؤلفههای اصلی مدرنیته گفتند: مدرنیته یعنی زندگی بدون خدا. یعنی خدایی که نقش حداقلی در مدیریت جهان دارد که پلورالیسم و پوزیتیویسم لوازم آن است. اومانیسم و محور واقع شدن انسان به عنوان تصمیمساز تمدن انسانی، از دیگر مولفههای مدرنیته است.
🔺 دکتر زریباف با اشاره به اینکه انسان نمیتواند بدون جبر زندگی کند، افزود اگر اسیر جبر الهی نشویم لاجرم اسیر جبر مادی خواهیم شد. آیا در تفکر دینی میتوانیم اسیر جبر مادی شویم؟
ایشان گفتند تصور من این است که حوزه باید خود را در قالب دستگاه معرفتی خود تعریف کند و نسبت خود را با مدرنیته مشخص کند و پایههای معرفتی مدرنیته و نهادهای برگرفته از آن را بشناسد. وگرنه در این فضا استحاله خواهد شد.
🔺 مدیر مرکز تحقیقات مبانی و مدلهای اقتصادی بومی، در ادامه به ارائه پیشنهاد درباره مواجهه حوزه با مدرنیته پرداخت و گفت: دستگاه دینشناسی ما نیاز به بازسازی اساسی دارد و حوزه و روحانیت باید به یک جمعبندی عمیق در مبانی معرفتشناسی رسیده و از اختلاف قرائتها به وحدت برسد. سپس به شناخت امکانات و فرصتهای تمدن موجود پرداخته و با هوشمندی، نظام معرفتی غرب هضم شود والا استحاله خواهیم شد. سومین وظیفه حوزه، وارد شدن به نظامسازی است چراکه با حل مسائل مستحدثه نمیتوان تمدنسازی کرد. و گام چهارم، تحول در نقش مدیریتی و اجتماعی روحانیت و فقاهت است.
🔸 در ادامه این نشست دکتر خاکبان، استادیار دانشگاه قم و دانشآموخته حوزه علمیه، به بیان دیدگاه خود پرداخت و گفتند: وقتی قرار است از منظر دین رسالتمان را نسبت به مدرنیته مشخص کنیم، باید روشن شود که اساساً ما شناخت درستی از دین داریم که بخواهیم با این سرمایه سراغ ارزیابی مدرنیته رویم؟ و سؤال دوم اینکه آیا جهان مدرن را درست میشناسیم؟
دکتر خاکبان ادامه دادند ما در هر دو مورد مشکل داریم و علت بسیاری از مشکلات، هم در سطح ملی، هم جهان اسلام و هم بین المللی به این برمیگردد.
🔺 ایشان با بیان سخنانی از امام خمینی و شهید مطهری گفتند ما هنوز در شناخت صحیح دین و عرضه آن، با مشکلاتی مواجه هستیم و اگر امروز بعد از چهل سال نسل جوان نسبت به حوزه و روحانیت مسأله پیدا کرده به خاطر کوتاهی در همین تغذیه علمی برای نظام و حاکمیت است.
🔺 وی در ادامه با بیان اینکه شناخت ما در مورد مدرنیته و ابعاد ولایههای آن هم بسیار ضعیف است، تأکید کردند که درک ما از جهان مدرن اشتباه است. اینکه جهان مدرن، خدا را به کناری نهاده است صحیح نیست و من در کتاب «ماجرای جدایی حوزه و دانشگاه» اثبات کردم که مدرنیته دنبال نفی خدا نبوده بلکه دنبال اصلاح دینداری موجود در کلیسا بوده است.
🔺 دکتر خاکبان افزودند با شناخت کلیسای آن زمان میشود فهمید که ایستادنِ انسان مدرن در برابر کلیسا، منفی نبوده بلکه قیام علیه دین تحریفشده از سوی کلیسا بوده است و با رجوع به متون اصلی، فهمیده میشود که بنیانگذاران رنسانس در پی نفی خدا نبودهاند اما اینکه چرا به اینجا کشیده شد باید بحث شود.
🔺 وی در پایان سخنان خود تأکید کردند که البته منظور من، نبود رگههای الحاد و ظلم و ستم در مدرنیته نیست. بلکه لایههای عمیق مدرنیته، ظالم و الحادی نبوده است.
🔸 سومین مهمان این نشست پروفسور مسعود درخشان، استادتمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که از طریق ویدئو کنفرانس به بیان دیدگاههای خود پرداخت.
🔺وی نخست با اشاره به جایگاه اسلام در بحث از مدرنیته گفتند: ادیان الهیِ دیگر نمیتوانند وارد عرصه تقابل با مدرنیته شوند؛ زیرا واژه مدرنیته معطوف به نشان دادن برتری یک نظام به نظامهای دیگر است. دینی میتواند به مقابله با این ادعا بیاید که نظامسازی از ارکان دین باشد و آن دین اسلام است.
🔺آقای درخشان در ادامه به تعریفی جامع از مدرنیته پرداخته و ادامه دادند مدرنیته باوری است که تودههای مردم باید داشته باشند که گذشته را باید کهنه ببینند. کشور یا مردمی مدرن هستند که پشتپا به گذشته زدند. پس مدرنیته یعنی مقبولیت و پسندهای جامعه را تغییر دادن. حقیقت مدرنیته داشتن سبک جدید در تفکرات، رویکردها، و نگاه به مسائل است. مدرنیته یعنی تعریف جدید از آزادی، آزاداندیشی، سبک روابط اجتماعی، ارزشها، ماورا الطبیعه و نهایتاً خداوند.
🔺ایشان با بیان اینکه تمام کسانی که از اصالت مدرنیته صحبت میکنند، مخالف ارزشهای دینی بودند افزود حتی نیچه میگوید: مدرنیته با تغییر نظامهای اخلاقی و پذیرش بدون چون و چرای تکنولوژی شروع شد.
🔸 در پایان این نشست استاد محمد تقی اکبرنژاد تولیت مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی، با ارزشمند خواندن نفس این نشستها و شنیدن نکته نظرات مخالف و موافق، در بیان نظرات خود گفتند: مسأله مهم و اصلی، شناخت خود مدرنیته است. یعنی حوزه باید شناخت و درک صحیح و کاملی از مدرنیته و اقتضائیات آن داشته باشد و مسأله دوم این است که حوزه باید شأن و تواناییهای خودش را نیز بشناسد. با شناختن واقعیتها و قابلیتها است که دچار توهم نمیشویم و مراقب نوع ارتباطات خود با جریانهای رقیب خواهیم بود.
🔺 وی ادامه داد من مدرنیته را به عنوان آنچه که عینیت دارد؛ یعنی محور قرار دادن اراده انسان بر سنتهای عالم، می شناسم. سؤال من این است که آیا این ارادهای که ابزار میسازد، اقتصاد و فرهنگ تولید میکند و نظامات اجتماعی را میسازد، انسانی است با نگاه الهی یا انسانی که برای تسلط هرچه بیشترش بر طبیعت کار میکند؟
🔺 استاد اکبرنژاد افزودند مدرنیته با همین معنا توانسته است نظامسازی کند و بر تمام ابعاد زندگی ما سیطره پیدا کند. حتی توانسته در اذهان و افکار ما رسوخ کند. پس لازم است ابعاد و لایههای آن را بهتر بشناسیم.
🔺 ایشان در مورد شناخت واقعیتهای حوزه و تواناییهای آن در برابر این سیطره بیان داشتند که ما نباید در تحلیل وظایف حوزه اشتباه نکنیم. یعنی نباید آرمانی و بدون در نظر گرفتن عِدّه و عُدّه خود تحلیل کنیم. به عبارتی ما نمیتوانیم کار امام معصوم(ع) را انجام دهیم. به همین دلیل بعد از درک و واقعبینی نسبت به داشتههایمان، موضعگیریهایمان نیز معقول خواهد بود. وی افزود حوزه ما بعد از چهل سال هنوز در اولیات خودش مشکل دارد و هنوز در نظامساز بودن یا نبودنش دعوا دارد.
🔺آقای اکبرنژاد در پایان بیاناتش تأکید گفتند: ما قائل به تعامل با ساختارها، البته با حفظ اصالتها هستیم. ما اکنون در تقیه از مدرنیته هستیم. ما باید با شناخت مدرنیته و توان خودمان، در اندازه توانمان اولاً به جهتدهی جامعه مؤمنین بپردازیم تا بیش از این در مدرنیته هضم نشوند و از سوی دیگر چراغ هدایت را در این عصر، روشن نگه داریم تا محل رجوعی باشد برای کسانی که به دنبال دین و آموزههای دینی در عصر مدرنتیه هستند.