گزارش نشست علمی«اصالت تدریج در ابلاغ دین»
*حجت الاسلام امامیپناه در ابتدای این نشست با ذکر دو مقدمه گفتند:
یک. خداوند متعال، رب و مربی انسان است. بدون شناخت اصول و روشهای تربیتی خداوند امکان فهم دین و اجرای صحیح آن ممکن نیست.
دو. «انسان»، موضوع و محور تربیت است. انسان موجودی ذیشعور، موجودی عاطفی و احساسی، مختار و موجودی محدود است. مدل تربیتی شارع باید متناسب با انسانی باشد که چنین ویژگیهایی دارد. پس کشف لوازم تربیتی خصائص وجودی انسان ضرورت مییابد.
*وی با بیان آثار تربیتی توجه به محدودیتهای انسان افزودند: توجه به مسألۀ انعطاف در امر تربیت ما را به «اصل تدریج در رشد یک فرد یا یک جامعه» رهنمون خواهد کرد. ایشان ادام دادند مدعای ما این است که انسان بما هو انسان، به خاطر محدودیتهای فراوانی که دارد اختیاری آزاد و رها نداشته و از قدرت انتخابگری محدودی برخوردار است به همین خاطر نمیتوان در ابتدای کار، آن مطلوب نهایی و ارزشهای اصیل را به صورت دفعی و یکباره از او خواست بلکه باید منعطف عمل کرد و با توجه به ظرفیت فعلی او قدم برداشت و پله به پله با توسعۀ ظرفیت او، سطح تکالیف و برنامههای تربیتی را نیز توسعه داد. این قاعده چیزی جز «قانون تدریج» نیست.
*حجت الاسلام امامی پناه با اشاره به دلیل وجدانی و عقلایی ادامه دادند: رعایت تدریج در تمام ابعاد زندگی انسان امری وجدانی است که همه عقلای عالم آن را تأیید میکنند و کسی را که ملتزم به این قانون نباشد مورد سرزنش قرار میدهند.
خصلتی که در ماهیت اصل تدریج نهاده شده، ضرورت رعایت اولویت بندی در ارائه برنامهها و دستورات پلکانی است؛ چرا که تدریج بدین جهت ضرورت پیدا کرد که ظرفیت و پذیرش لازم مهیا نبود و اگر از ابتدا، پله نهایی درخواست میشد، نمیتوانست حرکت کند پس باید مجموعه مسائل موجود را بررسی کرد و متناسب با ظرفیت او، اولویت بندی انجام شود و به همان امر شود.
*آقای امامی پناه دلیل عقلی را نیز همان بیان برهانی سیره و منش عقلایی دانستند یعنی از نگاه عقل میتوان گفت که رعایت تدریج و اولویت بندی در برخورد، لازمه قطعی رشد انسان است آن هم انسانی که خواه ناخواه محدودیتهای گوناگونی دارد. اگر قدم به قدم بر اساس برنامهای مدون و بلند مدت آن قله تربیت را مقصد نهایی قرار ندهیم و به صورت ابتدایی و دفعی قرار باشد سنگینی تکالیف را به دوش او بگذاریم، با دستان خود مسیر رشد او را مسدود کردیم و بزرگترین مانع را خود بر سر راه او قرار دادیم.
*ایشان با اشاره به ادلّۀ نقلی این نظریه گفتند: یکی از روشنترین شواهدی که میتوان در مورد اصل تدریج در تربیت ارائه کرد، نزول تدریجی احکام اسلام در عصر پیامبر (ص) است. مانند بیان حرمت شراب، جواز ازدواج با زن پسر خوانده و…
*وی گفت برای مثال نمازی اصل و اساس اعمال عبادی در اسلام و ستون دین معرفی شده است، نیز بر اساس همان سیر تدریجی نازل شده است. نماز در ابتدا به صورت دو رکعتی بوده است. یک مرتبه طرف صبح و یک مرتبه در نوبت شب خوانده میشد. حکم نماز حداقل به مدت ده سال بعد از بعثت پیامبر (ص) به همین شکل ادامه داشت تا اینکه شب معراج فرا رسید و پیامبر (ص) در عروجی که به آسمان داشتند، نماز را به صورت تکمیل شده دریافت کردند و بعد از آن بود که نمازهای پنج گانه تشریع شدند.
*پژوهشگر حوزۀ علمیه ادامه دادند یکی دیگر از ادلهای که در روایات مربوط به رعایت تدریج در رشد و تعالی انسان مطرح میشود، ضرورت رفق و مدارا است که در متون حدیثی عنوان رفق و مدارا مفهومی مسلم است که خداوند متعال خود را با این ویژگی معرفی میکند.
*وی در پاسخ به این سؤال که آیا قاعده تدریج مختص زمان شکلگیری ابتدایی دین اسلام نبود و یک فقیه این حق را دارد که همانند ایشان به صورت تدریجی احکام اسلام را برای مردم زمان خویش بیان کند یا نه؟ گفتند:
یک. ملاکی که در اصل تدریج وجود دارد، چنین تخصیصی را نسبت به این سبک تربیتی نمیپذیرد. تا زمانی که آن ملاک وجود داشته باشد، اصل تدریج و ضرورت آن پابرجاست؛ حال در هر عصر و دورهای که قرار داشته باشیم.
دو. بعد از ابلاغ اسلام توسط پیامبر (ص) نیز باید گفت که شرایط جوامع بعد از ابلاغ دین اسلام از یک جهت دقیقا همانند شرایط قبل از ابلاغ اسلام است. همان طور که گفتیم زمانی که پیامبر اکرم (ص)، مأمور به ابلاغ تدریجی احکام الهی شد، عند الله و در لوح محفوظ همه احکام وجود داشتند و نزد خداوند متعال واجبات و محرمات معین و مشخص بودند و بسیاری از احکام ادیان گذشته ابلاغ شده بود. تنها اتفاقی که افتاد این بود که پیامبر (ص) در همان ابتدای امر بسته کامل احکام الهی را اجرایی نکرد و إلا از نظر شرعی و عند الله حکم وجود داشت و فقط به خاطر موانع، ابلاغ نمیشد. شاهد مطلب اینکه شرابی را که به صورت تدریجی حرام کردند، در شرایع سابق نیز حرام بود. پس نمیتوان گفت به صرف اینکه جعل و تشریع و حتی ابلاغ و اجرا از پیش توسط پیامبری اتفاق افتاده است، دیگر نمیتوان احکام را در جوامع پسینی به صورت تدریجی بیان کرد چرا که پیامبر (ص) خود نیز حداقل در بخشی از احکام که سابقا واجب و حرام بودند نیز دقیقا همین کار را انجام دادند.
*ایشان در پایان این نشست متذکر شدند توجه به این نکته نیز ضروری است که پیامبر(ص) شأن شارعیت و جعل احکام را دارد اما فقها و علما در ادوار آینده چنین شأنی را هرگز ندارند. آن شأن مشترکی که بر آن تأکید داریم، همان شأن ابلاغ و اجرای تدریجی احکام و شرایع اسلام است.