گزارش آیین رونمایی کتاب«فکر می کنی که فکر می کنی!»(منطق تفکر خلاق)
سخنرانی استاد محمدتقی اکبرنژاد، تولیت مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی در آیین رونمایی از کتاب «فکر میکنی که فکر میکنی(منطق تفکر خلاق)» که صبح چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ در سالن اجتماعات مؤسسه «فقاهت و تمدن اسلامی» برگزار شد.
استاد اکبرنژاد در ابتدای جلسه با بیان اینکه اگر بخواهیم بدانیم که مجموعه و سازمانی خلاق هست یا نه، بهترین ملاک را در این دانستند که سطح تغییرات در آن ساختار و مجموعه چقدر بوده است. وی گفت همین ملاک در خلاق بودن یا نبودن حوزه علمیه نیز صادق است؛ حال اگر با این ملاک سراغ حوزه علمیه و نظام علمی و آموزشی آن برویم، میبینیم که خلاقیتی در آن وجود ندارد برای مثال وقتی کتب درسی حوزه را مشاهده می کنیم، متوجه می شویم که چند قرن در نظام آموزشی دوام داشته و تغییر نکرده است و این ادل الدلیل بر خلاق نبودن حوزه ماست. انسان و مجموعه های خلاق، گرفتار ساختارهای موجود نمی شوند. خلاقیت باعث به وجود آمدن نظریات جدید و مانع تورم و قدسی سازی است.
ایشان در ادامه بیان داشتند: از دیگر نشانه های خلاق نبودن حوزه آن است که حوزه شیعی هنوز نتوانسته است از حاشیۀ اصول فقه اهل سنت خارج شود و بر این ساختار تعصب دارد تا جایی که مسائل جزئی ما نیز دستخوش دگرگونی نمیشود بلکه هرآنچه از گذشته داشتیم را پروار میکنیم.
اگر حوزه پنجاه اندیشمند خلّاق داشت که نظریات جدید میدادند مگر ممکن بود که مثلا شرح لمعه چند قرن دوام بیاورد؟ این یعنی ما تولید نداشتیم و فقط تکرار بوده است و هر روز بر قدسی بودن این آثار دامن زده میشود.
نویسنده کتاب منطق تفکرخلاق، ادامه داد: حوزه افراد بااستعداد و باهوش زیادی دارد اما اگر با خلاقیت همراه نشود به جای تولید نظریات جدید، به پیچیده کردن تولیدات گذشتگان و خلق احتمالات خواهد انجامید.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود نسبت به ویژگی های این کتاب بیان داشتند: در کتاب «فکر میکنی که فکر میکنی»، نویسنده دست به جمعآوری نزده بلکه تجربیاتی بوده که آنها را زندگی کرده و با آنها تمام آثار علمی خود را سامان داده است. قواعدی که در کتاب ارائه شده است عمدتا ناظر بر علوم انسانیاند برخلاف عمده کتابهایی که در این زمینه نوشته شدهاند که بیشتر ناظر به امور صنعتی و ابزارها هستند. همچنین این کتاب تنها به تکنیک و تبیین راههای خلاق کردن فکر و ذهن بسنده نکرده بلکه به آسیبشناسی خلاقیت نیز پرداخته است؛ چراکه ذهن انسان اگر بیمحابا گستاخ شود و به گستاخی عادت کند و یاد نگیرد که چه زمانی و کجا ترمز کند، به خود شخص خلّاق آسیبهای جبرانناپذیری وارد خواهد کرد.
در انتها ایشان اظهار کردند: امیدوارم این اثر کمک فراوانی به نسل جوان حوزه بکند و گمشدۀ خود را در آن بیابند.