مصاحبه با حجت الاسلام محمدحسن دهقان در موضوع «خمس و مالیاتهای تصحیحی» پیرامون کتاب «فقه نظام مالیات اسلامی»
_ آقای دهقان ابتدا یک نمای کلی از این کتاب را ترسیم کنید.
_ طبق برداشت ما از آیات و روایات، اسلام سه منبع درآمدی بزرگ داشته و از این طریق حکومت را اداره میکرد؛ مورد اول زکات است که به موارد خاصی از ثروتهای شخصی تعلق میگیرد و ما در کتاب آن را تحت عنوان مالیات بر ثروتهای شخصی عنوان کردیم. مورد دوم درآمدهای حاصل از انفال که شامل خراج و خمس و فروش انفال میشود که در فصل دوم کتاب تحت عنوان مالیات بر ثروتهای عمومی آن را مطرح کرده و در بخش عمدهای از آن به خمس پرداختیم و همچنین در مورد مدیریت انفال خصوصاً زمینها و خراج نیز مباحث لازم را مطرح کردهایم. مورد سوم مالیاتهای تصحیحی مثل جزیه که حالت جریمه دارد و به صورت اولیه هدف از اینها کسب درآمد نیست، بلکه به دنبال تصحیح یک رفتار غلط است که در میان گروهی شایع شده است. مثال امروزی این مورد، مالیات بر خانههای خالی یا مالیات بر عایدی سرمایه است. بخشی هم در آخر کتاب به عنوان ملحقات اضافه کردیم و در آن بحث کردیم آیا این امکان وجود دارد که خمس و زکات جایگزین مالیاتهای مرسوم کشور شود؟
_ مهمترین تفاوت نگاه شما در بحث مالیات و منابع مالی حکومت، با نگاه مشهور در این موضوع را تبیین کنید.
_ مهمترین کاری که در ابتدای این تحقیق انجام گرفت سنخشناسی موضوع بود کاری که در نگاه مشهور علما یا نبوده یا به صورت صحیح انجام نگرفته بود. سنخشناسی یعنی ما آمدیم و بررسی کردیم که آیا خمس و زکات و جزیه امور تعبدی همچون نماز هستند که ما هیچ درک و فهمی از شرایط و اجزای آنها نداریم و صفر تا صد اینها را معصوم باید به ما بگوید و تغییرات محیط و زمان بر آنها تاثیر ندارد یا نه اینگونه نیست بلکه خمس و زکات و جزیه اموری معقول و مالیاتهایی برای حکومتداری هستند که البته با اولویتهای اسلام طرحریزی شدهاند. لذا همین مسأله افق جدیدی در نگاه ما به آیات و روایات ایجاد کرد و با این زاویه توانستیم ادله نقلی را درست بفهمیم و در منظومۀ دین درست جانمایی کنیم. اتفاقی که در نگاه مشهور علماء صورت نگرفته و حکم طوری استنباط شده است که اقتضائات زمان و مکان در آن رعایت نشده است و امکان تطابق با زمان ما را ندارد و نتیجه این شده است که این خمس و زکات توانائی ادارۀ حکومت را ندارد، و ما عملا باید با تمسّک به ادلّۀ عام ولایت فقیه مالیات بگیریم یا انفالی مثل نفت را بفروشیم و یا حتی با چاپ پول و ایجاد تورّم وحشتناک مخارج حکومت اسلامی را تامین کنیم.
نگاه مشهور علما چون یک نگاه فردی به احکام خمس و زکات است دچار تهافتهای فراوان و سوالات بیجواب زیادی است. مثلا خمس چگونه به دفاتر مراجع سپرده شده در حالی که یکی از متعلقات بزرگ خمس معادنی همچون نفت و طلا و آهن و… است. خمس این معادن به کجا می رود؟ یکی از متعلقات خمس غنایم جنگی است پس چرا خمس این غنایم اخذ نشده تا بقیه بین رزمندگان تقسیم شود؟ مگر اسلام برای مصارف فقرا و امور خیریه خود زکات را وضع نکرده پس چرا الان زکات تعطیل شده و به جای آن کمیته امداد و بهزیستی و مراکز خیریه جای این را گرفتهاند و زکاتی که جدیدا از مردم گرفته میشود نیز اکثرا از اقشار مستضعف کشاورز و دامدار گرفته میشود و ثروتمندان و سرمایهداران زکاتی پرداخت نمیکنند؟ پس چرا جزیه گرفته نمیشود یا وقتی اهل کتاب زمین میخرند خمس آن را پرداخت نمیکنند؟
تمرکز این کتاب بر این بوده که نشان دهد این سه مالیات یعنی خمس و زکات و مالیاتهای تصحیحی اموری در قد و قواره حکومت اسلامی هستند و نگاه فردی به اینها اشتباه است. همچنین به دنبال این بوده تا واقعیت منعطف آنها را نشان دهد تا در هر زمان و مکانی بتواند پاسخگوی هزینههای مصارف حکومت اسلامی باشد و اگر این واقعیت منعطف درک نشود چون حکومت اسلامی بر مبنای این مالیاتها است مجبور است برای تامین مخارج خود از جایگزینهای دیگر حتی موارد نامشروعی مثل چاپ پول بدون پشتوانه استفاده کند.
_ شما در این پژوهش چه بخشی از کار را بر عهده داشتید؟
_ بحثی که بنده انجام دادم حول مصرف خمس و مالیاتهای تصحیحی بود. در بحث مصرف و مالک خمس دو سؤال مهم است که به آنها پرداختهام؛ اول اینکه طبق تفسیر صحیح از آیۀ خمس، مالک خمس چه کسی است؟ در آیه آمده که «و اعلموا أنما غنمتم من شیء فأنّ لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتاما و المساکین و ابن السبیل». طبق نظر مشهور علما، باید خمس به شش قسمت تقسیم شود و خداوند و رسول(ص) هم عرض ایتام و مساکین یک سهم از خمس بهره میبرند. اما آیا این نگاه صحیح نیست؟ مفصلا با قرائن مختلفی استظهار صحیح آیه بررسی شده است و نشان دادیم اینگونه که مشهور فرمودهاند نیست و خداوند متعال هم عرض با ایتام و مساکین نیست. نکتۀ دوم این است که در این آیه، قید سادات بودن ایتام مساکین و ابن السبیل نیامده است پس چرا گفته میشود خمس سهم سادات است؟ و در ادامه نشان دادیم منابع و مقدار خمس نشان میدهد خمس برای کار بسیار بزرگی تشریع شده که یکی از مهمترین اولویتهای آن رفع فقر خصوصا فقرای سادات است و اینکه ما نصف خمس را ملک سادات بدانیم نیز اشتباه است و نه در زمان اهل بیت(ع) و نه اکنون قابلیت اجرا ندارد.
در بحث مالیاتهای تصحیحی نیز گفته شده است که هدف تصحیح رفتار است. اسلام برای تصحیح رفتار از طریق مسائل مالی دو نوع سیاست مالی دارد؛ از بعضیها برای تصحیح رفتار آنها پول میگیرد مثل جزیه که اهل کتابی که در سایه حکومت اسلامی زندگی میکنند پرداخت کنند. در مورد بعضیها برای تصحیح رفتار آنها خدمات یا پولی که قرار بود به آنها تعلق بگیرد را نمیدهد. مثل اینکه زکات فرد فاجر فقیر را کم میکند تا رفتارش را اصلاح کند. پس ما مالیاتهای تصحیحی را در دو حوزه کلی بحث کردیم، در حوزۀ اخذ مالیات و در حوزۀ مصرف مالیات یا توزیع مالیات.
ما برای اثبات مشروعیت مالیاتهای تصحیحی هم دلیل عقلی و عقلائی آوردیم و هم دلائل نقلی. همینطور در مورد مسائل پیرامون این مالیاتها؛ مثل اینکه در چه اموری میتوان مالیات تصحیحی گرفت؟ شاخصههای مهم حاکمیت بر اخذ این مالیات چیست؟ و اینکه چرا الان جزیه گرفته نمیشود؟ و حکومت وقتی این مالیات را گرفت کجا مصرف کند؟ چه مقداری باید بگیرد آیا جایگزین دارد؟ مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در مورد تصحیح در حوزۀ توزیع و مصرف مالیات هم ما سه تا محور اصلی داریم؛ محرومیت کامل، محرومیتهای جزئی و تألیف قلوب. گاهی حاکمیت برای اصلاح یک رفتاری تمام خدمات در یک حوزه را برای یک شخص منع میکند، همانطور که در زکات داریم. مثلا اهل بیت(ع) فرمودند کسی که جزو فرقههای انحرافی باشد مثل مرجئه، هیچ بهرهای از زکات ندارند. محرومیت جزئی؛ مثلا کسی که طبق روایات ما شارب خمر یا فاجر است، اگر فقیر باشد از مقداری از سهمیه زکاتش محروم میشود. تألیف قلوب هم این است که گاهی شارع یک هدیهای میدهد تا اصلاح رفتار کند. اینها روشهای اصلاح از طریق توزیع مالیات هستند که ادلّۀ مشروعیت و حدود و ثغور اینها را بررسی کردهایم و برای هرکدام مثالهای متناسب روز نیز مطرح کردهایم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته