مصاحبه با آقای محمد گنجخانلو در موضوع «مالیات بر ثروتهای شخصی»، پیرامون کتاب «فقه نظام مالیات اسلامی»
_ آقای گنجخانلو لطفا در باب کاری که شما در این کتاب انجام دادهاید مختصر توضیحی بفرمایید.
_ از نظر اسلام مالیات به صورت نظاممند طراحی شده است که دارای اغراض، اهداف و رویکردهای مختلف است. بخشی از این نظام مالیات، زکات است. زکات به نحوی مالیات بر ثروتهای شخصی به حساب میآید کما اینکه انفال مالیات بر ثروتهای عمومی است. مالیات زکات چند سرفصل دارد اما عمده مباحثی که بنده به آن پرداختهام شامل شاخصهای تعیین مالیات زکات، مصارف زکات و راهکارهای افزایش مشارکت مالیاتی است.
رویکرد اصلی زکات مالیات برای فقرا است. از اساس وجود این مالیات و محل مصرف آن بحثی تعبّدی بوده و بدون ورود شارع، کسی به این فکر نمیافتاد که مالیاتی مخصوص فقرا قرار بدهد؛ چنانکه دولتها مالیات مستقلی برای فقرا دریافت نمیکنند. اما منابع و کموکیف آن تابع حاکمیت است و انحصار در موارد نُهگانۀ معروف ندارد و نگاه انحصاری به آن موجب اختلال نظام در معاش فقرا میشود؛ لذا باید با نگاه حکومتی به مسأله نگریست.
_ دربارۀ جزئیات شاخصهای تعیین زکات چه کارهایی انجام گرفته است؟ چه نوآوری در این پژوهش دیده میشود؟
_ در فصل دوم مالیات بر ثروتهای شخصی، شاخصهای تعیین منابع زکات در اسلام را با شش مؤلفه مطرح کردیم:
اول. تأمین نیاز فقرا و کم کردن فاصله طبقات اجتماعی که به عنوان اولین و مهم ترین رویکرد زکات است که هم مورد تایید قرآن است و هم موید به روایات فراوان.
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ(سورۀ توبه، آیۀ۶۰)
عنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: إِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكَاُ قُوتاً لِلْفُقَرَاءِ وَ تَوْفِيراً لاموَالِهِمْ(وسائل الشيعة، ج۹، ص۱۰)
دوم. مبارزه با رکود ثروت؛ یعنی حاکم اسلامی میتواند بر ثروتهای انباشته مالیات ببندد که ثروت عظیمی را در بر دارد.
سوم. ضرورت دریافت مالیات از اموال در گردش؛ یعنی علاوه بر کالاهای راکد، اموال در گردش نظیر معاملات روزانه مشمول مالیات گردد.
چهارم. تعلّق مالیات بر اموال دارای منفعت؛ در برخی روایات، وجهی برای این قاعده ذکر شده است که میتواند بهعنوان ملاکی کلی برای تمامی زمانها راهگشا باشد. از امام کاظم(ع) سؤال شده است که چرا وقتی سکهها به شمش تبدیل میشوند، حتی اگر برای فرار از پرداخت مالیات باشد، مشمول مالیات نیست؟ امام(ع) می فرمایند: «آیا نمیبینی که ارزش این مال از دست رفته است! برای همین است که حتی اگر برای فرار از مالیات باشد، دیگر مشمول مالیات نیست. در کتاب به این بخش نیز پرداختهایم.
پنجم. اخذ مالیات بر مبنای در آمد غالبی هر منطقه؛ با این حساب حاکم شرع نمیتواند یک یا دو محصول خاص را بهعنوان منابع مالیاتی در حوزۀ کشاورزی اعلام کند. بلکه باید بر اساس بانک اطلاعاتی دقیق بررسی کند که اکثر زمینهای زراعی ایران زیر کشت چه محصولاتی هستند و بر این اساس مالیات حوزۀ کشاورزی را تعیین کند. مثلاً ممکن است بررسیها نشان دهند که ۱۵ نوع محصول اصلی در ایران کشت میشوند و بیشترین درآمدزایی را برای مردم و کشور دارند.
در برخی روایات این مسأله بهعنوان یک شاخص اساسی در تعیین منابع مالیاتی آمده است. در روایتی از امام صادق(ع) درباره زکات برنج سؤال شد. ایشان در پاسخ گفتند که در گذشته کشت برنج در مدینه متداول نبود، برای همین هم زکاتی برای آن از سوی پیامبر(ص) تعیین نشد. اما امروز که بخش عمدهای از محصولات عراق از برنج است، معنی ندارد که زکات نداشته باشد.
ششم. صرفۀ اقتصادی داشتن برای حکومت؛ مثلا در روایات فراوانی از برخی از کالاها معافیت مالیاتی صورت گرفته که بخاطر صرفه نداشتن اخذ مالیات یا علل دیگر این معافیت اتفاق افتاده است لذا حاکمیت بر چیزهایی زکات میبندد که برایش صرفه داشته باشد. مثلا زکات بر سبزیجات بخاطر سریع بودن فساد آن، مشمول زکات نشده است.
نهایتا اینکه این شش مولفه انحصاری نیستند و ممکن است ضوابط دیگری به آن اضافه شود؛ اما مهمترین مؤلفه، که تأمین نیاز فقرا و مستضعفان، مطابق با فلسفۀ اصلی زکات است، حتما باید در مالیات بر ثروتهای شخصی لحاظ گردد.
_ آیا در بحث مصارف زکات توسعهای صورت گرفته است؟ برداشت شما در این باب، از آیات و روایات چگونه بوده است؟
_ در فصل سوم در مورد مصارف زکات مطابق آیۀ ۶۰ سورۀ توبه به جزئیات آن پرداختیم و مصارف را به نیازمندان و مصارف امنیتی و فرهنگی و حقوق کارگزاران و در نهایت همۀ کارهای خیر دستهبندی کردیم. نیازمندان، شامل فقرا و مساکین و بدهکاران و در راه ماندگان میشود و روایات مصادیق رقاب را توسعه داده و برای پرداخت کفارۀ کسانی که عاجزند نیز قرار داده شده است. عنوان «مؤلّفة قلوبهم» کار فرهنگی و امنیتی را در برمیگیرد و شامل همۀ افراد اعم از کفار، مشرکین، اهلکتاب، سنی و شیعه میشود؛ هدف عالی آن، گرایش به اسلام یا استحکام ایمانآورندگان و هدف میانی آن، مباحث امنیتی است؛ چرا که اگر کسی اسلام را قبول نکند حداقل دست از دشمنی برمیدارد و یا با دشمنان همکاری نمیکند. این سهم مخصوص زمان پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان نیست، زیرا اهداف این مصرف مربوط به برهۀ خاصی نمیباشد. نهایتاً باید گفت تألیف قلوب ارتباط مستقیمی با فقر و غنا ندارد، گرچه در برخی موارد ممکن است با رفع فقر، اهداف این سهم محقق شود. عاملین همان کارگزاران و مسئولین امور زکات هستند و فیسبیلالله نیز شامل همۀ مصارف در راه خدا میشود و میتوان برای همۀ کارهای خداپسندانه از این سهم استفاده کرد و حاکم مطابق مصالح عمومی جامعه، تعیینکنندۀ محلهای مصرف آن است. البته با عنایت به اینکه این مصارف نباید به فلسفۀ اصلی زکات که رفع فقر است، آسیب بزند؛ بلکه باید متأخر از آن باشد. در مجموع آنچه برای ما حاصل گردید این است که رفع گرفتاریهای مالی فقرا در زکات بر امور فرهنگی و امنیتی و مسائل عامالمنفعه ترجیح دارد و این ترجیح در حالت طبیعی، واجب و لازم است و ملاک آن همین است که نباید به مسائل دیگر بهاندازهای پرداخته شود که گرفتاری فقرا تحتالشعاع قرار گیرد، مگر اینکه ضرورتهایی پدید آید؛ مثلاً امکان دارد در مواقعی مسائل امنیتی بر تأمین فقرا مقدم گردد.
اصل زکات و رویکردها و سیاستهای راهبردی آن، از احکام ثابت اسلام بوده و قابل حذف و تبدیل نیست. ما در مالیات کشور اسلامی باید مالیاتی به نام زکات و با همان رویکردها و سیاستهایی که اهل بیت بنا کردند داشته باشیم. مالیاتی مخصوص رسیدگی به فقرا که مالک آن فقرا هستند و طبق نص آیه و روایات این مالیات اولاً در تملک فقراست و در مرتبۀ متأخّر در مسائل فرهنگی و امنیتی مصرف میشود. ملاک اصلی در تعیین اندازۀ آن، رفع فقر از فقراست. اما مسائل دیگر مثل منابع زکات و آنچه زکات به آن تعلق میگیرد، نصاب و اندازۀ آن، مسائلی است که نمیتوان عدد و رقم فرازمانی ارائه کرد؛ بلکه تطبیقاتی است که پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت(ع) بهعنوان حاکم ارائه فرمودهاند.
همۀ مصارف، از فقرا گرفته تا عاملین و مؤلّفة، حالت شخصمحور داشته و با یافتن مصادیق شخصی آن در بیرون، مشکلات آنها حل میشد، درحالیکه برخی کارهای برزمینماندهی عامالمنفعه وجود دارد که عموم مردم به آن محتاجند ولی بانی خاصی ندارد؛ لذا دولت و مجلس باید اقدامات قانونی برای برطرف کردن آن انجام دهند. چرا که از شئون حاکمیت، نگاه کلان به نیازهای جامعه بوده و حکومت باید به نیازهای عمومی مردم توجه جدی داشته باشد. شارع برای پر کردن اینگونه خلأها فیسبیلالله را قرار داده تا با آن نیازهای عمومی را تأمین نماید. ساختن مدرسه، مسجد، پل، کتابخانه، خیابان، غسالخانه، سرویس بهداشتی از این دست اقدامات بهحساب میآید. در واقع این عنوان گشایش خاصی به آیۀ زکات میدهد که علاوه بر کارهای محرومیتزدا و فعالیتهای فرهنگی و امنیتی، مصارف دیگر نظیر مصالح عمومی را نیز در اولویت زکات قرار دهد.
_ در مورد نظام راهکارهای افزایش مشارکت مالیاتی، چه نوآوری صورت گرفته است؟
_ در فصل چهارم کتاب نیز به راهکارهای افزایش مشارکت مالیاتی و چگونگی جلوگیری از فرار مالیاتی پرداختیم. برای اینکه حاکم بتواند مالیات را از مودیان به نحو احسن دریافت کند و بهخوبی به مصرف برساند نیازمند روشهایی است که با نبود هر یک از آنها مشکلات جدی به وجود میآید.
این بخش چهار موضوع اصلی دارد:
۱. اولین سرفصل آن فرهنگسازی است، یعنی شارع برای اخذ مالیات تنها از ابزار برشی استفاده نکرده، بلکه برای این که بتواند زکات را از افراد بگیرد فرهنگسازی انجام داده است، مثلا ما در روایت زکات میبینیم، روایات متعددی وارد شده و یک نگاه معنوی و عبادی به مالیات داده است. نگاه معنوی و عبادی این تلقی را برای مخاطب پیش میآورد که من عبادت میکنم و تنها یک کاری مالی نیست که حکومت با جبر از من بگیرد و این کار خاصیت نرمافزاری روی مخاطب در مسالۀ مالیات ایجاد میکند.
۲. دومین سرفصل آن بحث اعتمادسازی است، اعتمادسازی با دو کار حاصل میشود؛ اولا برای اینکه برای پرداخت زکات اعتماد ایجاد شود باید با مکلفین مدارا شود. یعنی باید نیازهای آنها را در نظر بگیریم، مثلا وقتی بر یک چیزی زکات می بندیم مقدار آن را نباید آنقدر بالا بگیریم تا موجب شود مودی زکات از پرداخت آن منصرف شود، بلکه باید در یک حدی باشد که موجب فرار مالیاتی نشود یا مثلا موقعی که کارگزار میخواهد با مؤدیان زکات برخورد کند باید برخوردهای عطوفتآمیز، مهربانانه و همراه با وقار داشته باشد، برخورد توهین آمیزی نداشته باشد. سرجمع باید نحوه تعامل به گونهای باشد اعتمادسازی ایجاد شود و هر چیزی که با این غرض منافات دارد از بین برود. علاوه بر مدارا، از مسائلی که موجب اعتماد سازی می شود بحث شفافیت است، شفافیت یعنی اینطور نباشد که معلوم نشود دریافتیها در چه جاهایی مصرف میشود. ما روایات این بحث را آوردهایم و مفصل به آنها اشاره کردهایم.
3. سومین بحثی که در بحث نظام افزایش مشارکت مالیاتی بحث کردیم این است که تنها نباید به فرهنگسازی و اعتمادسازی اکتفا شود، بلکه باید قانونگذاری به صورت دقیق و شفاف ایجاد شود. یعنی باید قانون بهگونهای طرحریزی شود که از فرار مالیاتی جلوگیری شود. الان شما میبینید خیلی از این کسانی که زکات خودشان را پرداخت نمیکنند یا کسانی که امروزه هم با همین روش کنونی مالیات مثلا پزشکان را میبینیم که به یک نحوی از مالیات فرار میکنند یا افرادی با روشهای قانونی مالیات را دور میزنند، بهخاطر نبود قانونهای دقیق و روشن است.
۴. چهارمین بحث این است که از کسانی که فرار مالیاتی یا قانونگریزی میکنند صرف قانونگذاری و فرهنگسازی و اعتمادسازی افاقه نمیکند، بلکه باید برخوردهای حقوقی و قضائی دقیقی با آنها صورت بگیرد که بتواند بازدارنده باشد و حقوق دیگران را ضایع نکنند.
اینها خلاصهای از سرفصلهای مالیات بر ثروت های شخصی بود که اشاره شد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.