منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / فقه عمیق از منظر سنخ شناسی
بررسی شاخصه های فقه مطلوب-6

فقه عمیق از منظر سنخ شناسی

اشاره

پیرامون فقه مطلوب و مقایسه فقه موجود با آن، سلسله یادداشت هایی را از نظر خوانندگان گذراندیم. به ویژگی هایی نظیر پویایی فقه و جامعیت آن اشاره کردیم تا نوبت به ویژگی پنجم رسید. با ما همراه باشید.

پنجمین ویژگی فقه مطلوب

پنجمین ویژگی فقه مطلوب، عمق گیری مناسب و پیشرفته است. فرق عمق گیری با وسعت مسائل، مثل فرق ارتفاع و مساحت شیء است. عمق در فقه دقتی است که فقیه در استنباط احکام به خرج می دهد و وسعت فقه در جامعیت و پهنای مسائلی است که علم احکام درباره آنها قضاوت می کند.

عمق مطلوب هرگز به معنای پیچیدگی یا سخت بودن مساله نیست. فرق است آنجا که مساله ذاتا پیچیده و سخت باشد و آنجا که مساله را پیچیده طرح کنند. علامه طباطبایی (ره) فیلسوفی بود که مسائل سخت فلسفی را ساده بیان می کرد. در واقع دشواری مساله باعث پیچش آن بود نه قلم و متن نویسنده. اگر خواننده به مطلب پی برد، متن را بسیار ساده می انگارد. سزاوار نیست بحثی را که به زبان ساده می توان گفت، آن را دچار پیچش های سخت کرد و اسم آن را عمق در علم گذاشت. عمق در محتوا است نه در ظاهر مطالب. یکی از صورت های رشد علم، ابداع روش های جدید و ساده در فهم مطالب است تا بر سرعت علم آموزی و رشد آن افزوده شود. سرعت در فهم مطلب و شتاب در حل مساله نیاز امروز هر علمی است. علمی که هنوز از این خصیصه برخوردار نیست، در زمره ی علوم به روز شمرده نمی شود. جای افتخار نیست اگر مطالب علمی در متون سخت و قدیمی عرضه شود بلکه جای ملامت دارد برای متاخرین، که چرا ساده نویسی را شروع نکرده اند؟ عمیق بودن فقه، ویژگی فقه پیشرفته در کلام رهبری است. ایشان با ضروری دانستن چنین پیشرفتی، می فرمایند:

«فقه و فقاهت بايد در حوزه‏ ها پيشرفت بكند. اين پيشرفت، هم از لحاظ عمق است، و هم از لحاظ سعه و فراگيرى مسائل زندگى. فقه بايد عميق بشود؛ عميق‏تر از آنچه كه هست. همچنان كه شما نگاه مى‏ كنيد، فقه زمان علامه‏ ى حلى (رضوان اللّه عليه)، از فقه زمان شيخ انصارى‏[۱] عميق‏ تر است؛ يعنى با آراء و نظرات گوناگون برخورد كرده و در طول زمان، عمق و پيچيدگى خاصى پيدا كرده است. فقه زمان مثلًا محقق ثانى على بن عبد العالى كركى نسبت به فقه زمان علامه، عمق بيشترى دارد. يا من باب مثال، فقه شيخ در مكاسب، از تعمق بيشترى برخوردار است. ما بايد اين عمق را روزافزون كنيم. عمق به معناى اين نيست كه به گوشه‏ ها و حواشى و تدقيقات زايد بپردازيم؛ نه، مسئله را حلاجى كردن، آن را به روشهاى نوى تحقيق زدن، و به وسيله‏ ى آن‏ها آن را عميق‏تر كردن است. كسى كه اهل تحقيق باشد، در ميدان عمل مى‏ تواند اين شيوه‏ ى تحقيق را بشناسد.

ما بايد به فقه عمق ببخشيم. از سطحى ‏نگرى در فقه بايستى پرهيز بشود. امروز فقه ما بايد از فقه زمان شيخ و شاگردان شيخ و شاگردان شاگردان شيخ كه بزرگان دوره‏ى ما قبل ما هستند عميق‏تر باشد. در مسائل، ما به‏ هيچ‏وجه نبايد سطحى فكر كنيم. بايد به فقه پيچيدگى و عمق ببخشيم. اين، يك بعد از ابعاد پيشرفت فقاهت است. (بيانات در آغاز درس خارج فقه، ۳۱/ ۶/ ۱۳۷۰)

ادعای مبالغه آمیزی نیست که بگوییم اگر فقیه در موضوع شناسی موفق باشد، در رسیدن به واقع گامی بیش ندارد. سرنوشت حل مساله در همین مرحله مشخص می شود و کسی که از آن به سادگی عبور کند، پریشانی در فقاهت نصیبش است. ادله ای که فقیه باید در جستجوی آنها باشد، در موضوع شناسی شکل می گیرد. حتی تقدم و تاخر ادله و رجحان آنها، در همین جا روشن می شود.

عمق مطلوبِ فقه، در چهار بعد مطرح می شود:

  1. سنخ شناسی موضوع؛ یعنی قبل از ورود به منابع دینی، ابتداء موضوع و ابعاد آن شناسایی شود. ادعای مبالغه آمیزی نیست که بگوییم اگر فقیه در موضوع شناسی موفق باشد، در رسیدن به واقع گامی بیش ندارد. سرنوشت حل مساله در همین مرحله مشخص می شود و کسی که از آن به سادگی عبور کند، پریشانی در فقاهت نصیبش است. ادله ای که فقیه باید در جستجوی آنها باشد، در موضوع شناسی شکل می گیرد. حتی تقدم و تاخر ادله و رجحان آنها، در همین جا روشن می شود. شناسایی جنس موضوع مثل تعیین جنس مساله به لحاظ تعبدی و تعقلی بودن است و بررسی میزان صحت و سقم حکم عقل، در صورتی که عقل ادراکی از موضوع و حکم داشته باشد.

اگر جنس مساله ای مانند نماز تعبدی باشد، عقل نظر خود را فراموش می کند، اما اگر جنس مساله مانند معاملات عقلایی باشد، عقل نقش پر رنگی را خواهد داشت و نمی توان به سادگی از کنار ادراکات عقلی گذشت و بی تفاوت بود، بلکه نیاز به بررسی و عرضه به شرع دارد. مساله ای که در جزیره ی عقل نفس می کشد، اگر مخالفت جدی شارع را بر سر راه خود نبیند، به شریعت مقدسه ورود خواهد کرد زیرا بر شارع است که مخالفت خود را با ادراک انسان در صورت اشتباه بودن، ابراز کند و گرنه سکوت او، نشانه تأیید اوست.

برای بعضی فرق نمی کند که موضوع در عرف مردم، سابقه ای دارد یا ندارد. تفاوتی نیست بین این که مردم درباره ی آن قضاوتی داشته اند یا نداشته اند. عقل انسان پیرامون آن درکی دارد یا ندارد. در همه ی این مسائل بدون هیچ تحلیلی سراغ روایت را می گیرند و همه را به یک روش حل می کنند. به آنچه در روایت آمده، فتوا می دهند و برای ناگفته های آن، یا اطلاق گیری می کنند  یا برائت جاری می سازند.

سنخ شناسی موضوع، روش حل مساله و نتیجه گرفتن از آن را مشخص می کند. روش حل مساله، در موضوعات مختلف هرگز یکسان نیست. برای انتخاب روش درست و کارآمد، ابتداء باید مرحله ی سنخ شناسی موضوع صحیح انجام گیرد. به عنوان مثال، برای بعضی فرق نمی کند که موضوع در عرف مردم، سابقه ای دارد یا ندارد. تفاوتی نیست بین این که مردم درباره ی آن قضاوتی داشته اند یا نداشته اند. عقل انسان پیرامون آن درکی دارد یا ندارد. در همه ی این مسائل بدون هیچ تحلیلی سراغ روایت را می گیرند و همه را به یک روش حل می کنند. به آنچه در روایت آمده، فتوا می دهند و برای ناگفته های آن، یا اطلاق گیری می کنند یا برائت جاری می سازند. به راستی، آیا سخن اسلام و ورود او پیرامون نماز و اجاره یکسان است؟ مخاطبان تنها درکی که از نماز داشتند، عبادت کردن بود و اسلام احکام نماز و کیفیت آن را تاسیس کرد. اما اجاره بین مردم رواج داشت و اسلام، تنها قیودی را اضافه کرد که بر استحکام عقد افزاید و از ضرر طرفین بازدارد.

سنخ شناسی موضوع، حتی در تعارض و جمع ادله هم به یاری فقیه می آید. بسیاری از محکمات و متشابهات قبل از ورود به متون، در تحلیل ابتدایی مشخص می شوند. گاهی مبانی کلامی و مسلمات شریعت از یک طرف حمایت می کنند. در این صورت آنچه باید تاویل برد یا کنار گذاشته شود، طرفِ مقابل مسلمات است. مثلا یکی از مسلمات شریعت عدم اباحی گری است. اباحی گری با هیچ کجای مبانی و سخنان اسلام سازگار نیست و خلاف نص قرآن است. حال اگر حدیثی دال بر اباحی گری باشد، از اساس باطل است و نیازی به جمع کردن و تاویل بردن ندارد. همچنین غلو، خط قرمز اعتقادات است. اگر روایتی بوی غلو دهد، بدون هیچ تاملی کنار گذاشته می شود. این کنار گذاشتن ریشه در سنخ شناسی دقیق موضوع دارد. اگر فقیهی این مرحله را به خوبی رعایت نکند، به جمع هایی در احادیث پناه می برد که مؤیدی ندارند.

بقیه صورت های فقه عمیق را در یادداشت های بعدی از ما بخوانید.

[۱] ظاهرا شيخ طوسى مراد باشد.

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)