منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / علمی / تربیت اسلامی، تربیتی جامع

تربیت اسلامی، تربیتی جامع

محمدامین امامی‌پناه، پژوهشگر مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی

شاید تا به حال برای شما پیش آمده باشد که تعریف دکتری را شنیده باشید، اما زمانی که به مطب او می‌روید می‌بینید که این شخصیت اگرچه در کار خود تبحّر دارد اما بسیار بداخلاق و کم‌حوصله است به‌گونه‌ای که در طول درمان چندین بار به شما توهین کند. اگر بخواهید در یک نگاه کلان به عنوان یک انسان و نه صرفا از زاویه تخصصش، به او نمره بدهید چه نمره‌ای خواهید داد؟ اگر ببنید که ایشان همان اندازه که در تخصص خود، مهارت دارد و از لحاظ اجتماعی انسان مفیدی است اما به همان اندازه نسبت به انجام امور شخصی خود عاجز و ناتوان است و تمام کارهای او را دیگران انجام می‌دهند و سربار آنهاست، چه قضاوتی نسبت به او خواهید داشت؟

زیاد دیده‌ایم افرادی را که با تمام استعداد و توانمندی‌هایی که در برخی زمینه‌ها دارند اما در یک بُعد دیگر زندگیشان مشکلات ابتدایی دارند و همین سبب می‌شود احساس خوشی نسبت به ایشان نداشته باشیم و این حالت را عیب و نقص بزرگی در شخصیت او تلقی کنیم. عالم اخلاقی که وقتی با او نشست و برخواست می‌کنی لذت می‌بری که چه اندازه کمالات معنوی دارد اما زمانی که به زندگی شخصی او مراجعه می‌کنی می‌بینی که نسبت به بُعد اقتصادی زندگی خویش بسیار ناکارآمد بوده است و زن و فرزند او از این ناحیه در اذیت هستند و تلاش معقولی در راستای مسائل اقتصادی خویش ندارد. یا متأسفانه برخی از مؤمنین مسجدی دیده می‌شوند که هر سه وعده در مسجد حضور دارند و اهل عبادت و نمازهای طولانی اند اما وقتی یک ساعت با او هم سخن می‌شوی، می‌بینی که در تعاملات اجتماعی و برخورد با دیگران بسیار ضعیف هستند و چندین بار موجب رنجش خاطر شما می‌شوند. برخی هم هستند که در تعاملات اجتماعی بسیار خوش برخورد و پرحوصله‌ای است اما در خانه بسیار کم حوصله و عصبی می‌باشد. یا این‌که شخصیت اجتماعی و سیاسی خوبی است اما در عبادت و ارتباط با خالق خود ضعیف است.

انسان موجودی چند بعدی است و اگر چه نمی‌تواند در تمامی ابعاد به حد اعلی برسد ولی انتظار می‌رود که در تمامی عرصه‌های زندگی خود برنامه متناسبی داشته باشد تا کف الزامات هر یک از این عرصه‌ها را تأمین کند و با جامعیت خود در این عرصه‌ها سعی کند شخصیتی کاریکاتوری برای خود نسازد. در واقع انسان در هر عرصه‌ای از زندگی خود ضرورت‌های انکارنشدنی دارد که باید به آن‌ها اهتمام ورزد. این‌که در جنبه‌های فردی خود انسان تنبلی نباشد و بتواند کارهای خودش را انجام دهد و کَلّ بر دیگران نباشد. در تعاملات اجتماعی خود نیز باید آداب معاشرت را بداند تا بتواند امورات زندگی خود را مدیریت کند. از لحاظ اخلاقی باید قدرمتیقن‌ها را کسب کند. چنین شخصی نباید بیگانه با مسائل اقتصادی باشد و در هر لباس و شخصیتی که قرار دارد باید برنامه‌ای برای کسب درآمد و تأمین هزینه‌های زندگی خود و خانواده خود داشته باشد. در ارتباط خاص با خداوند نیز باید به عبادات خاصه ملتزم باشد و هر اندازه که در سایر ابعاد زندگی موفق باشد اما بدون اعمال عبادی که نشانه شکرگذاری است موفقیت‌های او از ارزش می‌افتد.

تربیت اسلامی، تربیتی همه جانبه

قرآن به عنوان اصل و اساس معارف اسلامی که به کلیات و چارچوب‌های اصلی در دین پرداخته است، جالب است که در عرصه‌های مهم زندگی انسان ورود کرده و سعی در رشد جامع انسان دارد. در واقع خداوند به همه ابعاد وجودی انسان توجه لازم را دارد به همین دلیل در بیانات خود در زمینه‌های مختلف به این مهم توجه می‌دهد که یکی فدای دیگری نشده و پرداختن به عرصه‌ای، بهانه‌ای جهت به فراموشی سپردن عرصه‌ای دیگر نشود.

به عبارت دیگر، خداوند متعال از این آفت بزرگ تربیتی یعنی غرق شدن در برخی از ابعاد زندگی، نهی می‌کند و به جای افراط و تفریط، مسیر میانه را نشان می‌دهد و توقع رشدی جامع در همه عرصه‌های مهم زندگی را دارد.

خداوند متعال در قرآن کریم همان اندازه که به عبادت و نماز و روزه و … تأکید دارد و آن‌ها را از صفات مومنین می‌شمارد، به همان اندازه نیز در انفاق و صدقه و زکات و کمک رسانی به نیازمندان و هم نوعان بیانات سنگینی دارد. در واقع انسان اگر چه باید در خلوتها خدای خود را دریابد و به نیایش با او بپردازد، اما باید وظایف اجتماعی خود را نیز فراموش نکند و در کوچه و خیابان هم نوعان خود را دریابد و کمک رسانی کند.

اگر به عبادت و تهجد شبانه و خلوت با خود امر می‌کند، از سوی دیگر اجازه گوشه نشینی و انزوا را نداده و از هر مسلمانی توقع دارد که در جنگ و جهاد با دشمنان به پا خیزد و شمشیر به دست گرفته و به مبارزه با ایشان بپردازد. هم چنین اگر جنگ و جهاد و شجاعت و دلیری در میدان نبرد را امری ضروری دانسته و به آن تشویق می‌کند، از طرف دیگر خروج از انصاف و عدالت و مروت و جوانمردی را ممنوع کرده و در وسط میدان کارزار، دائما یاد و ذکر خود را لازم می‌داند به گونه‌ای که در آن بحبوحه، دستور به خواندن نماز می‌دهد چرا که چنین جامعیتی در شخصیت انسان مومن، مطلوب اوست.

اگر انسان باید قلبی رئوف و مهربان داشته باشد تا بتواند به همنوعان خود خدمت کند از طرف دیگر باید دلی محکم نیز داشته باشد تا با تکیه به آن با مغرضین و دشمنان لجوج خدا برخورد سخت و سنگینی داشته باشد. اگر حب خدا و اولیای او امری لازم و حیاتی است، بغض دشمنان آن‌ها نیز باید سر جای خود قرار گیرد. هم چنان که دستور به مهربانی و بخشندگی در امور مالی می‌دهد از طرف دیگر بزرگ‌ترین آیه قرآن را در مورد کتابت و نوشتن معاملات و مهر و امضا کردن آن و شاهد گرفتن برای آن اختصاص می‌دهد. در واقع انسان مومن همان اندازه که ضروری است در تعاملات خود با دیگران اهل جود و بخشش و آسان‌گیری باشد اما در قرادادهای معاملی خود باید نسبت به تمامی شروط و قیود، سخت‌گیر و محکم باشد تا اختلافات بعدی پیش نیاید و زمینه دعوا و مرافه بسته شود و قلب انسان در این اختلافات در امان بماند.

نظام خانواده در زندگی هر انسانی جایگاه مهمی دارد که باید توجه لازم را به آن داشت به همین خاطر یکی از موضوعاتی که در قرآن به صورت ویژه و جزئی پرداخته شده است احکام و مسائل خانواده است. درست است که اعمال ظاهری و جوارحی هم چون نماز و روزه و پرداخت زکات و … اموری مهم و ضروری هستند، اما اعمال جوانحی و درونی در رشد و قرب انسان به خدا، بنیادی‌تر و مهم‌تر می‌باشند، به همین خاطر خداوند متعال از این عرصه مهم غفلت نکرده و در مواقع متعددی به این امور مهم سفارش می‌کند. اموری هم چون صبر و شکر و تواضع و اخلاص و … که امروزه به مسائل اخلاقی مشهورند.

خداوند متعال می‌داند که اگر انسان در همه این عرصه‌ها موفقیت‌هایی را کسب کند اما نسبت به خالق و پدید آورنده حقیقی خود و توحید و یگانگی او شناخت و ایمان درستی پیدا نکند اعمالش ثمر ندارد و در واقع نوک پیکان رفتارهای او مسیر غلطی را هدف گرفته و هر چه سرعت بیشتری بگیرد، از قرب الهی دورتر خواهد شد؛ به همین خاطر در جای جای قرآن از عظمت و بزرگی و صفات فراوان خود سخن می‌گوید و آیات و نشانه‌های آفرینش را به انسان نشان می‌دهد، تا با دعوت به تفکر و تأمل نسبت به این‌ها، شناخت و معرفت صحیح اتفاق بیفتد و ایمان و باور به او در قلب انسان داخل شود.

ما انسان‌ها معمولا گرفتار این لغزش بزرگ می‌شویم زمانی که وارد یک عرصه مهم زندگی خویش می‌شویم آن چنان در نقش خود فرو می‌رویم که دیگر فراموش می‌کنیم عرصه‌های مهم دیگری نیز وجود دارد که باید در عرض یکدیگر قرار گیرند و به همه آن‌ها رسیدگی شود؛ به همین خاطر خداوند متعال در کتاب خویش به این مهم واقف بوده و در جای جای آن سعی کرده عرصه‌های مهم زندگی انسان را هدف قرار دهد و با تذکرات پی در پی و توصیه‌های اکیدی که دارد، انسان را متوجه آن‌ها کند تا در نهایت رشد کامل و جامعی را در او مشاهده کند.

توصیه روایات به زمان‌بندی جامع در زندگی

دسته‌ای از روایات وجود دارد که از انسان مومن می‌خواهد که زمان خود را در شبانه‌روز به سه قسم یا چهار قسم مختلف تقسیم کند و هر بخشی را به عرصه خاصی از زندگی خویش اختصاص دهد. در این روایات تا حدودی به اهم ابعاد ضروری زندگی انسان اشاره شده است و اگر چه نتوان ادعا کرد که به همه ابعاد و عرصه‌ها پرداخته است، اما می‌توان کشف کرد که این طیف روایی حاوی این پیام مهم هستند که انسان در زندگی روزمره خویش نباید تک‌بُعدی باشد بلکه باید سایر ابعادش را نیز در نظر بگیرد و زمان کافی برای تأمین آن‌ها نیز کنار بگذارد تا نوعی تعادل و میانه‌روی را در زندگی خویش شاهد باشد و رشد جامعی پیدا کند.

ما انسان‌ها خیلی اوقات گرفتار افراط و تفریط می‌شویم و نمی‌توانیم بر صراط مستقیم حرکت کنیم؛ یا فاز معنوی قوی می‌گیریم و فقط به مناجات و دعا و نماز و … می‌پردازیم و از امر معاش خود غافل می‌شویم، یا دودستی دنیا را در آغوش گرفته و تمام وقت خود را صرف تأمین معاش کرده و از عبادت خدا غافل می‌شویم. گاهی اوقات هم برخی مومنین را می‌بینیم که در این دو امر موفق هستند اما ساعاتی را جهت تفریح خود و خانواده خویش قرار نمی‌دهند و از این جهت ممکن است آسیب‌های جدی به خود و خانواده خویش وارد کنند.

در روایتی زیبا در فقه الرضا(ع) آمده که انسان باید ساعاتش را به ۴ بخش، تقسیم کند. ساعتی را برای مناجات با خدا و ساعتی را برای امر معاشش و ساعتی را هم در انس با برادران دینی مطمئنش سپری کند. برادرانی که عیوب انسان را به او نشان دهند و باطن انسان را پاک کنند. و ساعتی را هم برای تفریحات و لذاتش قرار دهد که با این قسم، قدرت بر رسیدگی به سایر اوقات را پیدا می‌کند.(الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا(ع) ص۳۳۷)

امام رضا(ع) در این روایت سعی کرده به نوعی جامعیتی در زندگی انسان و زمان‌بندی روزانه او اتفاق بیفتد. هم عرصه شخصی و خانوادگی را دیده و هم به جنبه‌های اجتماعی توجه کرده است. هم به ارتباط او با خدا و فراهم کردن زمانی برای مناجات تأکید می‌کند و هم به رسیدگی به امور معیشتی و تفریحی.

این روایت به ما گوشزد می‌کند که انسان باید همیشه در ابعاد مختلف زندگی خود چه دنیوی و چه اخروی، تعادل داشته باشد و وظایف خود را در هر کدام به خوبی انجام دهد و جایگاه واقعی آن را حفظ کند نه این‌که عرصه‌ای از زندگی را در ذهن خود به گونه‌ای پررنگ کند که دیگر عرصه‌های ضروری رنگ ببازد و از انسان، شخصیتی تک‌بُعدی بسازد.

توجه به خانواده

از منظر دین، مقوله خانواده ضرورتی انکارنشدنی است که انسان مؤمن اجازه ندارد نسبت به آن بی‌اعتنا باشد. این‌گونه نیست که اگر شخصی در زمینه عبادت و راز و نیاز با خداوند و واجبات و حقوق مالی و … اوامر خداوند را اطاعت کند، دیگر نسبت به خانواده آزاد و رهاست و می‌تواند هرگونه که می‌خواهد زندگی کند و به کمال برسد؛ چرا که در آموزه‌های دینی ما هم به اصل تشکیل خانواده تأکید فراوانی شده است و هم بعد از تشکیل خانواده، انسان را موظف می‌کند تا این عرصه مهم از زندگی را همانند سایر عرصه‌های ضروری دیگر مدیریت کند.

روزی مردی نزد امام باقر(ع) آمد و حضرت سوال کرد که آیا ازدواج کرده‌ای؟ گفت: خیر. حضرت (ع) فرمودند اما من دوست ندارم که تمام دنیا و آن‌چه در آن است به من داده شود اما یک شب را بدون همسر بخوابم و … (بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۱۷)

در بیانی زیبا از پیامبر(ص) آمده که هر اندازه که ایمان بنده‌ای زیادتر شود حب او نسبت به زنان نیز بیشتر می‌شود.(دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۹۲) اینها همگی زیبایی نگاه دین به همسر و خانواده را می‌رساند که همسر و فرزند که جزو مظاهر مادی دنیا هستند به این معنا نیست که انسان را از خدا دور می‌کنند بلکه باید نوع نگاه را اصلاح کرد تا ضرورت جایگاه آن‌ها نیز درک شود و نقش آن‌ها در رشد و تعالی انسان دیده شود.

در تفسیر قمی شأن نزول آیه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» را درباره حضرت علی(ع) و بلال و عثمان بن مظعون نقل می‌کند. امیر المومنین(ع) قسم خورده بود که هرگز شب‌ها نخوابد و به عبادت با خدا بپردازد. بلال هم قسم خورده بود که روزها روزه بگیرد. عثمان بن مظعون هم قسم خورده بود که هرگز با همسرش نکاح نکند. زن عثمان که زنی زیبا بود نزد عایشه رفت و شکایت کرد که مدتی است همسرش با او نزدیکی نکرده بلکه عابد شده و از دنیا کناره‌گیری کرده است. پیامبر(ص) بر بالای منبر رفت و فرمود: چه شده که برخی بر خودشان طیبات خدا را حرام کرده‌اند؟! بدانید که من شب‌ها می‌خوابم و روزها غذا می‌خورم و نکاح می‌کنم و کسی که از سنت من رویگردانی کند از من نیست. (تفسير القمي ؛ ج‏۱ ؛ ص۱۷۹)

به خاطر اهمیت ابعاد مختلف زندگی مخصوصا کانون گرم خانواده، روایات ما بست‌نشینی در مسجد را رهبانیت عرب معرفی می‌کنند. چرا که انسان مومن چون در مسیر بندگی قرار دارد تمام افعال و سکنات او عبادت خدا به حساب می‌آید و این‌گونه نیست که صرفا بخواهد در مسجد بنشیند و از سایر وظایفش باز بماند بلکه وقتی به وظایف دیگرش مانند رسیدگی به خانواده مشغول است در واقع عبادت و بندگی خدا را می‌کند. چرا که خانواده نیز عرصه‌ای ضروری در راستای رشد و بندگی است و نباید ترک شود.

اخلاق عرصه‌ای ضروری در تربیت جامع

ممکن است انسانی در ارتباط با خدای خود موفق باشد و اهل عبادت و راز و نیاز فراوان باشد. از طرف دیگر در کمک مالی به دیگران و پرداخت حقوق مالی خود نیز توفیقات زیادی داشته باشد. هم‌چنین از لحاظ تعاملات اجتماعی نیز بسیار کار آمد و مفید باشد اما در درون خانه خود فردی بداخلاق و کم‌حوصله باشد. آیا چنین شخصی می‌تواند به رشد مطلوب از دینداری خویش برسد یا خیر؟ آیا رشد او در سایر ابعاد می‌تواند این ضعف او را بپوشاند و عیبی برای او محسوب نشود؟

برای مثال سعد بن معاذ جزو سرداران صدر اسلام بود. بعد از داوری ایشان دربارۀ یهودیان بنی قریظه، رسول خدا گفت: «به راستى که به حكم خدا از بالاى هفت آسمان، حكم كردى‏». عاقبت سعد در جنگ خندق زخمی شد و بر اثر آن جراحت، به مقام شهادت نائل شد.

حال زمانی که مراسم تشییع جنازه او فرا رسید، پیامبر(ص) به صورت بی‌سابقه‌ای در مراسم او حضور پیدا کرد. ایشان خود به بشخصه دستور به غسل و کفن سعد دادند و سپس بدون عبا و عمامه جنازه او را مشایعت کردند. وقتی از ایشان سوال شد که چرا عبا و عمامه در آوردید گفتند که ملائکه را دیدم که این‌گونه بودند پس من هم از آن‌ها تأسی کردم. رسول الله ص خود شخصا داخل قبر سعد رفته و لحد او را گذاشت.

نکته قابل توجه اینجاست که در این حال بود که مادر سعد گفت: بهشت گوارای تو باد ای سعد. پیامبر(ص) فرمودند: این‌گونه قطعی درباره امر خدا سخن نگو چرا که همین الان سعد گرفتار یک عذاب سخت و سنگینی است. وقتی از حضرت علتش را سوال می‌کنند ایشان می‌فرماید که او اخلاقش با اهل خانه‌اش تند بود.

در روایات موارد زیادی از رذائل اخلاقی ذکر شده است که اگر انسان مومنی اهل نماز و روزه و سایر اعمال است به آن‌ها گرفتار شود، سایر اعمال او را تحت الشعاع قرار می‌دهد و مانند آتشی به جان اعمال او افتاده و آن‌ها را از بین می‌برد. چنین نگاهی باز هم ضرورت نگاه همه جانبه را نشان می‌دهد چرا که علی رغم رشد او در سایر ابعاد اگر در این عرصه مشکل داشته باشد نه تنها سایر عرصه‌ها نمی‌تواند جبران کننده این مشکل باشند بلکه دامن آن‌ها را نیز می‌گیرد.

یکی از رذائل اخلاقی بد خُلقی و تند خویی است که اگر به جان انسان بیفتد، سایر اعمال را فاسد می‌کند همان طوری که سرکه در عسل اثر می‌کند (الكافي، ج‏۲، ص۳۲۲)

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)