تأملی در نظام آموزشی حوزه
آثار پژوهشی و آموزشی در کنار اشتراکاتی مانند «پرهیز از اطناب سخن» و «وضوح در بیان»، تفاوتهایی بسیار مهمی نیز دارند:
هدف کتاب آموزشی این است که ذهن و حافظهٔ دانشپژوه را با مسائلی درگیر کند و او را از یک سطح علمی به سطحی بالاتر حرکت دهد؛ این آثار لوازمی دارند که وجه تمایز آن با سایر آثار علمی است. مخاطب این نوع کتابها عموم طلبههایند، پس بهناچار، این کتابها باید تابع مخاطب خود باشد؛ ازاینرو:
۱. متن کتاب واضح و بهدور از پیچیدگیهای آثار پژوهشی است.
۲. از پرداختن به مسائل غیرلازم و زائد یا کمفایده پرهیز میکند.
۳. سطح علمی مخاطب رعایت میشود؛ برای مثال، باید اصطلاحات خاص علمی بهتدریج، به کار گرفته شود و خارجشدن از فضای عرفی و ورود به فضای علمی، بهآرامی و مرحلهبهمرحله باشد.
۴. در کتابهای آموزشی، صفحات پایانی کتاب سختتر از صفحات نخست است؛ زیرا برای آموزش، کار را باید از جایی شروع کرد که مخاطب قرار دارد و روند آموزش و ورود به مباحث عمیق و عمیقتر، بهتدریج و پلکانی پیش میرود.
برخلاف آثار آموزشی، مخاطب اثر پژوهشی پژوهشگراناند؛ ازاینرو، فرایند ورود و خروج به آن و نحوهٔ پردازش مباحث، پیرو پژوهشگر است؛ بنابراین، یک اثر پژوهشی:
۱. میتواند از اصطلاحات پیچیدۀ علمی استفاده کند.
۲. با فرض آگاهی مخاطب، میتواند در برخی از مسائل، بدون توضیح و تبیین، تنها به اشارهای بسنده کند.
۳. لازم نیست که مباحث مطرحشده، بهترتیب، از ساده به پیچیده آورده شود؛ این متن درصدد آموزش نیست و امکان دارد که چنین متنی در صفحات نخست، پیچیدهتر از بخشهای پایانی باشد.
✅ نتیجه اینکه بهترین آثار پژوهشی بدترین گزینه برای آموزش هستند؛ چراکه اقتضای هریک متفاوت از دیگری است. متون پژوهشی مخاطب و زبان خاص خود را دارد و شیوۀ ورود به موضوع و خروج از آن و کیفیت پردازش آن کاملاً، متفاوت از متون آموزشی است؛ ازاینرو، هرچه اقتضائات هرکدام بیشتر رعایت شود، تفاوتشان نیز بیشتر خواهد شد.
🔺بیشتر کتابهایی که امروز جزء نظام آموزشی حوزهاند فاقد مشخصههای آموزشیاند؛ متون درسی موجود در نظام آموزشی حوزه معمولاً، با ملاک قوّت پژوهشیبودن انتخاب شدهاند و فاقد استانداردهای آموزشیاند. ارتکاز موجود در ذهن حوزه این است که هرگاه، یک کتاب فوقالعادۀ علمی نوشته شد، نباید آن را از دست داد و باید در نظام آموزشی از آن بهره گرفت. برای همین، وقتیکه سخن از جایگزینی کتابها میشود، اولین مطلبی که مطرح میگردد این است که آیا کتاب جایگزین، از نظر عمق و محتوا و دقتنظر و فراگیری اقوال، بهتر از کتاب فعلی است؟ یعنی دقیقاً، مشخصههای کتاب پژوهشی موردنظر است! نه کمتر و نه بیشتر. نظیر کفایه، مکاسب و رسائل. حتی کتابی مانند «الفائق» نیز که جدیدا تألیف و وارد سیستم آموزشی شده است اگرچه به موضوعی پرداخته است که جای خالی اصل آن مباحث دراصول فقه دیده میشود، اما این اثر نیز فاقد فاکتورهای لازم یک کتاب آموزشی است.
🖋 ناصر نجفی