منو
خانه / علمی / تأملاتی پیرامون بضاعت و جایگاه منابع اولیه رجالی

تأملاتی پیرامون بضاعت و جایگاه منابع اولیه رجالی

مقدمه

از بین كتابهای رایج که در بحث سند شناسی و رجال از آن استفاده می شود، برخی از جایگاه و اهمیت دو چندانی برخوردارند.این کتابها که میزان تاثیر گذاری بالا و از نظر تاریخی مقدم هستند به منابع اولیه رجال شناخته می شوند که عبارتند از: ۱.اختيار معرفة الرجال (رجال كشى)؛ ۲. الرجال (رجال شيخ طوسى)؛ ۳. الفهرست (فهرست شيخ طوسى)؛ ۴. رجال النجاشى (فهرست اسماء مصنّفى الشيعه)؛ ۵. طبقات الرجال (رجال برقى)؛ ۶.كتاب الضعفاء (رجال ابن غضائرى). البته به گفته ی اهل فن  این کتب، نخستين كتابهاى اين دانش نيستند، بلكه از نخستين متنهاى موجود در زمان ما مى‌باشند.

غالبا پژوهش های موجود در علم رجال آنچنان که شایسته و بایسته باشد به مبانی نافیان این علم در اجتهاد نپرداخته اند. در ادامه سعی بر این است که اجمالا با  بررسی منابع اولیه رجالی، اولا جایگاه و حد استفاده از مباحث رجالی و نوع اعتبارسنجی رایج در فرایند فقاهت تا حدودی روشن شود و ثانیا تصور صحیح و واقعی از این علم  به دانش‌پژوهان راه فقاهت نشان داده شود. امروزه دانش‌پژوهان حوزوی تصوری که از علم رجال دارند این است که با بررسی سند و پیدا کردن اسم روایان در طریق سند و مراجعه به کتب رجالی می‌توانند ببینند که آیا این شخص ثقه است و می‌شود به آن اعتماد کرد یا خیر؛ در صورتی که این تصور صحیح نیست.

قبل از ورود به اصل مباحث، تذکر دو نکته  را ضروری می دانیم:

۱.بررسی تاریخ حدیث شیعه نشان می دهد که بستر اصلی و غالبی در نقل و گسترش معارف اهل بیت علیهم السلام از  ابتدا به صورت مکتوبات متولد و پرورش  یافته است. از جمله تمایزات امامیه با اهل سنت در همین جا می باشد که آن ها از نقل و نوشتن احادیث از زمان خلافت خلیفه اول تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز یعنی حدود ۱۰۰ سال منع شده بودند که این امر بنیان نقل شفاهی در میان عامه شد که در نوع اعتبار سنجی آنها اثر قابل توجهی نهاد. اما شیعیان به برکت وجود و مدیریت اهل بیت علیهم السلام و تلاش اصحاب از همان اول شروع به مکتوب کردن و پالایش احادیث کردند.

 رجال محوری و کتاب محوری:  از آنجا که میراث حدیثی اهل سنت بر نقل شفاهی متکی بود، ارزیابی درستی روایات بر پایه اعتبار سنجی راویان استوار گردید. روشن است که اعتبار سنجی در بستر نقل شفاهی روایات به معنای بررسی  ویژگی ها و صفات کسانی است که دخالت ایشان در گزارش و انتشار احادیث موثر بوده است. این رویکرد حتی پس از صدور جواز نقل احادیث که بعدها به شکل مکتوب در آمد نیز تغییری اساسی نیافت و بنیان های اعتبار سنجی را در نزد ایشان دگرگون نساخت.

اهل سنت به تدریج  مسئله ی ارزیابی رجال احادیث را به صورت قوانین و قواعدی در آوردند و اصطلاح تقسیم احادیث را شکل دادند. خطابی(م۳۸۸) در مقدمه ی معالم السنن که از جمله نخستین شروح سنن ابوداوود است؛ حدیث را به سه دسته صحیح، حسن، سقیم تقسیم کرده است.خطابی در تعریف این اقسام می گوید:

ثم اعلموا أن ‌الحديث ‌عند ‌أهله على ثلاثة أقسام حديث صحيح وحديث حسن وحديث سقيم. فالصحيح عندهم ما اتصل سنده وعدلت نقلته والحسن منه ما عرف مخرجه واشتهر رجاله وعليه مدار أكثر الحديث… فأما السقيم منه فعلى طبقات شرها الموضوع ثم المقلوب أعني ما قلب إسناده ثم المجهول.[۱]

از عبارت خطابی که گفته است: اعلموا أن ‌الحديث ‌عند ‌أهله على ثلاثة أقسام… فهمیده می شود که پیش از وی نیز حدیث پژوهانی بوده اند که این تقسیم را پذیرفته اند.

اما در میان شیعیان با توجه به مدیریت  اهل بیت  بستر نشر مکتوب  برای ثبت و انتقال احادیث رواج یافت و معیارهای  سنجش اعتبار احادیث در این بستر ملزومات و شیوه ایی مختص به خود را داشت. قدماء در اعتبار سنجی احادیث به چگونگی ماخذ و منابع مکتوب حدیثی توجه ویژه ایی داشتند تا آنجا که از ابوالعباس نجاشی در زمره ی باورمندان به نظریه ی «حجیت کتاب» یاد شده است.[۲]

۲. همانطور که بیان شد تنویع احادیث توسط اهل سنت در قرون اولیه شکل گرفت.اما این نوع اعتبار سنجی و تقسیم احادیث به چهار گروه صحیح، حسن، موثق، ضعیف در بین قدماء کاربردی نداشته است و محور اصلی در سنجش اعتبار منابع مکتوب بوده است. اما در دوره ای از تاریخ حدیث امامیه، علامه حلی(م ۷۲۶) به پیروی از استادش سید احمد بن طاووس این نوع سنجش و ارزیابی که با بستر نقل و انتقال احادیث همخوانی داشت را با توجه ویژه به رجال و ناقلان احادیث جا به جا کرد. از این دوره به عصر متاخران یاد می شود. عصری که اعتبار سنجی«کتاب محور» به اعتبار سنجی«رجال محور» بدل گشت و تنویع  احادیث به وجود آمد.

محدث نوری احمد بن طاووس را اولین کسی دانسته که توجه ویژه به رجال نموده و به بررسی کلمات ارباب رجال در جرح و تعدیل پرداخته است.

و هو رحمه اللّه أوّل‏ من‏ نظر في الرجال، و تعرّض لكلمات أربابها في الجرح و التعديل، و ما فيها من التعارض، و كيفية الجمع في بعضها و رد بعضها و قبول الأخرى في بعضها، و فتح هذا الباب لمن تلاه من الأصحاب‏[۳]

صاحب معالم نیز در این رابطه می گوید: فإنّ القدماء لا علم لهم بهذا الاصطلاح قطعا لاستغنائهم عنه في الغالب بكثرة القرائن الدّالّة على صدق الخبر و إن اشتمل طريقه على ضعف كما أشرنا إليه سالفا…..و لا يكاد يعلم وجود هذا الاصطلاح قبل زمن العلّامة، إلّا من السيّد جمال الدّين بن طاووس- رحمه اللّه.[۴]


 توجه به این نکته بسیار مهم است که کتب اولیه ی رجالی در دوره ی زمانی قدما شکل گرفته است. ناگزیر برای دریافت روش اعتبار احادیث نزد آنان باید این کتاب ها در همان محیط و زمان و در چهار چوب های مد نظر مولفان آن ها بازخوانی شود، نه آن که اصطلاحات و تعابیر مورد استفاده ی آنان را با مبنایی که پس از آن ها از سوی مدرسه ی حله تبیین شده، تطبیق کرد. در این صورت بهره برداری از چنین شیوه ای به مشکلاتی منجر می شود که به دلیل غفلت از اقتضائات انتقال احادیث در بین شیعیان است. بنابراین، لازم است در اعتبارسنجی احادیث تفاوت این دو زیر ساخت به دقت مورد التفات قرار گیرد.

این که چرا فهرست اسماء مصنفی الشیعه اثر نجاشی را امروز بیشتر با نام رجال نجاشی  می شناسیم و این که چرا فهرست شیخ طوسی بیش از رجال او مشتمل بر توثیقات و تضعیفات است در همین نکته نهفته است.

رجال برقی

در این که این کتاب برای کدام برقی است اختلاف است: ۱.محمد بن خالد برقی، ۲.فرزندش احمد بن محمد بن خالد برقی، ۳.نوه اش عبدالله بن احمد بن محمد بن خالد برقی، ۴.نواده اش احمد بن عبدالله بن احمد بن محمد بن خالد برقی . علامه شوشتری در کتاب قاموس الرجال به چند قرینه کتاب را برای نفر آخر می دانند.[۵] آیت الله سبحانی نیز این قول را اقرب به واقع می دانند.[۶]  با توجه به آنچه بیان شد کتاب به خاطر توثیق نشدن دو شخص آخر از طرف علماء جرح و تعدیل مورد اعتماد نمی باشد.[۷] در قبسات هم آمده که اعتمادی بر این کتاب نیست.[۸]

به هر حال اگر به این کتاب اعتماد هم بشود، دردی از ما دواء نمی کند. زیرا با آن که رجال برقی از کهنترین کتب رجالی است از ۱۷۱۹ راوی نام برده است. شاید پیش خود گمان کنید که خیلی خوب است درباره ۱۷۱۹ [۹]راوی توثیق و تضعیف در قدیمی ترین کتاب رجالی وجود دارد و این نشان از اهتمام و صحیح بودن روش رجالی امروز است اما متاسفانه با مراجعه ی به کتاب متوجه می شویم که صاحب کتاب فقط ۲ راوی را ثقه[۱۰] و ۷ راوی را عامی و ۸ راوی را مجهول نام برده است[۱۱] و نسبت به ۱۷۰۲ راوی  بیانی ندارد.

با نگاهی به رجال برقی متوجه خواهیم شد که بر پایه طبقات نگاری (بر اساس طبقات راويان ) در ۱۴ باب تنظيم شده است. باب اول تا دوازدهم، راویان مرد از پیامبر خدا و یازده امام هستند  و در باب سیزدهم، اسامی مجموعه راویان زن از پیامبر و ائمه است. در پايان كتاب بابی با نام « اسماء المنکرین علی ابی بکر» آورده است كه اسامى دوازده نفر از مهاجران و انصارمی باشد که در روز جمعه‌اى در مقابل ابوبكر نسبت به غصب خلافت اعتراض كردند، و سخنان آنان را نقل كرده است. گفتنی است که در عرصه طبقات شناسی نیز اسامی بسیاری از راویان را نیاورده است.

رجال کشی

ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزيز معروف به كَشّى تاريخ ولادت و وفات او به طور دقيق مشخص نيست، اما بنا بر بعضى نقلها وى در حدود نيمۀ قرن چهارم (و به نقلى در ۳۲۸ ق) و معاصر شيخ كلينى رحمه الله (م. ۳۲۹ ق) بوده است.[۱۲]

نام اصلی این كتاب، معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين عليهم السلام است كه متاسفانه اصل کتاب امروز موجود نیست. آنچه امروز در دست ما می باشد تهذیب و پالایشی است که  به كوشش شيخ طوسى صورت پذیرفته است و با عنوان اختيار معرفة الرجال و گاه با عنوان رجال الكشى چاپ شده است.

نجاشی درباره ی شخصیت و کتاب کشی این گونه اظهار نظر می کند: كان ثقة، عينا، و روى عن الضعفاء كثيرا … له كتاب الرجال كثير العلم، و فيه أغلاط كثيرة.

برخی تهذیب شيخ طوسی را برای رفع این اغلاط بیان کرده اند و برخی دیگر می گویند اصل كتاب شامل روات شيعه و سنى بوده كه شيخ روات سنى را حذف كرده؛ به هر حال نمی  توان صحت و سقم این اظهار نظرات را تایید کرد، زیرا اصل کتاب به دست ما نرسیده و نمی دانیم شیخ طوسی دقیقا بر چه اساس و ملاکی، چه تغییری در کتاب کشی انجام داده است.

جالب است بدانیم که شیخ طوسی در فهرست  این کتاب را از تالیفات خود نام می برد.[۱۳] شاید همین امر  نشانه ایی بر گزینش و  تغییرات اساسی توسط شیخ باشد.

ابن حجر عسقلانی نیز در کتاب لسان المیزان مطالبی را از کشی نقل می کند که در کتاب مطبوع وجود ندارد. برای نمونه، عبارتي را درباره بشر بن غالب اسدی، راوی دعای عرفه از امام حسين آورده است: وذكره أبوعمرو الكشى في رجال الشيعه، و قال: عالم، فاضل، جليل القدر، و قال: روى عن الحسين بن على ، و عن ابنه زين العابدين .

کشی در این کتاب به نقل روایات وارده در حق راویان پرداخته و جز در اندك مواردى اظهار نظر نكرده،حتى در موارد تعارض روايات، سخنى از جمع و ترجيح به ميان نمى‌آورد؛ مثلاً وى۶۲ روايت دربارۀ مدح و ذمّ‌ زراره آورده كه در ميان آنها گاه نزد امام صادق عليهم السلام جزء محبوبترين افراد[۱۴] و گاه بدتر از يهود و نصارى[۱۵] معرفى شده است و گاه روايت[۱۶] حاوى وجه جمع اين اختلاف را بدون اظهار نظر نقل مى‌نمايد.

اين كتاب داراى ۱۱۵۱ روايت است كه به معرفى ۵۲۰ راوى پرداخته است. مؤلف در اين كتاب، سند روايات را آورده است، لكن تعليق در سند نيز رخ داده است.[۱۷] برخى بر اين باورند كه از ميان ۱۱۵۱ روايت كتاب به جز اندكى كه شمارۀ آن به سيصد نمى‌رسد، صحيح السند نيست.[۱۸]

رجال ابن غضائری

در رابطه با کتاب ابن غضائری چند بحث عمده وجود دارد از شخصیت نویسنده آن  تا اعتبار تضعیفات ایشان که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.

ابوالحسين، احمد بن حسين بن عبيداللّه بن ابراهيم غضايرى، تاريخ ولادت و وفات وى مشخص نيست، اما روشن است که هم‌دوره و هم‌شاگردى شيخ طوسى و نجاشى بوده است. نجاشی همراه ابن غضائری نزد پدرش، حسين بن عبيد الله شاگردي مي كرده اند و بر او قراءاتي داشته اند. له كتب لا يعرف منها إلا النوادر قرأته أنا و أحمد بن الحسين رحمه الله على أبيه‏.[۱۹]

اطلاع چندانى از اساتيد و شاگردان ابن غضايرى هم در دست نمی باشد.

در كتب قدماء هم ايشان به طور صريح توثيق نشده است. عجیب است که شیخ طوسی و نجاشی با آن که با ابن غضائری هم‌دوره و هم‌شاگردى  بوده اند ولی در کتاب فهرست و رجال خود از او ترجمه ای مستقل ارائه نداده اند.

محقق اردبیلی در جامع الرواه آورده است: و لم اجد فى كتب الرجال فى شانه شيئا من جرح و لا تعديل‏.[۲۰] بر همین اساس برخی او را مجهول خوانده اند و حتی افرادی مانند مجلسی اول ابن‌غضائری را به عدم تقوا و پرهیزگاری متهم کرده اند.

علامه محمد تقی مجلسی می نگارد: ابن‏ غضايرى‏ كه علما توثيقش نكرده‏اند صريحا و حال او بر ما ظاهر نيست بلكه ظاهر است كه ورع نداشته است.‏ صاحب معالم در نقلی درباره شخصیت ابن غضائری می نویسد: فقول جماعة من مشايخنا: إنّ‌ ابن الغضائري مجهول الحال.

علامه وحید بهبهانی نیز در تعلیقه ی خود بر کتاب منهج المقال بیان می دارد:  و ابن الغضائری غير مصرّح بتوثيقه، و مع ذلك قلّ أن يسلم أحد من جرحه، أو ينجو ثقة من قدحه، و جرح أعاظم الثقات و أجلّاء الرواة الّذين لا يناسبهم ذلك، و هذا يشير إلى عدم تحقيقه حال الرجال كما هو حقّه….و بالجملة: لا شكّ أنّ ملاحظة حاله توهن‏ الوثوق‏ بمقاله.

در مقابل برخی دیگر او را از ناقدان رجال و پژوهندگان اخبار دانسته اند که اطلاعات گسترده‌ای در علم رجال دارد و حتی دقت او را از شیخ صدوق برتر دانسته اند.أحمد بن الحسين الغضائريّ‌ و هو من نقّاد الرّجال،و محقّقي الآثار و هو أدقّ‌ نظرا من الصدوق و كان داسعة إطلاع في الرّجال.[۲۱]

مرحوم كلباسى نیز در سماء المقال یازده وجه برای وثاقت ابن غضائری نقل کرده است.

۲)انتساب کتاب

اولین کسی که پس از دو قرن بر کتاب ابن غضائری اطلاع یافت مرحوم سید احمد بن طاووس(م۶۷۳) بود. وی متن رجال ابن غضائری را در کتاب خود به نام « حل الاشکال فی معرفه الرجال» آورد و در آغاز کتاب چنین نگاشت: من غير از كتاب ابن غضايرى، به همۀ روايات سند دارم.[۲۲] بنابراین ایشان در ميان منابع نقل خويش كتاب ابن غضايرى را استثنا كرده و صحت مطالب آن را عهده‌دار نشده است.

جالب توجه است که مرحوم شیخ طوسی در مقدمه کتاب فهرست خود بیان می دارد که از کتب ابن غضائری نسخه برداری نشد و ورثه ی ایشان کتابها را نابود کرده اند.

… إلّا ما كان قصده أبو الحسين، أحمد بن الحسين بن عبيد اللّه رحمه اللّه، فإنّه عمل كتابين: أحدهما ذكر فيه المصنّفات، و الآخر ذكر فيه الأصول، و استوفاهما على مبلغ ما وجده و قدر عليه، غير أنّ هذين الكتابين لم ينسخهما أحد من أصحابنا، و اخترم هو رحمه اللّه، و عمد بعض ورثته إلى إهلاك هذين  الكتابين و غيرهما من الكتب! على ما يحكى  بعضهم عنهم.

کاری که ابوالحسین احمد بن حسین بن عبیدالله تصمیم بر آن گرفت و دو کتاب در این زمینه تالیف نمود، در یکی از آن دو، مصنفات اصحاب را نگاشت و در دیگری اصول اصحاب ما را آورد، و در هر دو به نحو مستوفی تا آن جایی که قدرت داشت بحث کرد، لیکن کسی از این دو کتاب، نسخه برداری نکرد، تا این که خود ایشان در سن کم از دنیا رفت و بعضی از ورثه ی آن مرحوم آن طور که بعضی نقل کرده اند، این دو کتاب و غیر آن را نابود کردند.

نسخه‌هاى كتاب ابن غضايرى بعد از عصر ابن طاووس براى دومين بار به فراموشى سپرده شد و هيچ خبرى از آن كتاب يافت نشده است تا در نهایت نسخه حلّ‌ الاشكال ابن طاووس به دست شيخ عبداللّه تسترى (م ۱۰۲۱ ق) می رسد، در حالى كه در معرض تلف شدن بود و ايشان  عبارات كتاب منسوب به ابن غضايرى را استخراج و به ترتيب حروف مرتب كرد و شاگرد او، مولى عناية‌اللّه قهپايى متن استاد را در كتاب رجالى خويش مجمع الرجال آورد و بدين‌سان نسخۀ كتاب ابن غضايرى به دست ما رسيد.

نام کتاب را الضعفاء گفته اند و در مقابلش کتاب ممدوحینی را نیز برای ایشان قائل شده اند که همه این ها صرف احتمالات می باشد و ثابت نیست. با تمام این تفاسیر این کتاب  فقط مشتمل بر نام ۱۵۹ راوى است که محقق کتاب آقای جلالی از ساير كتب رجالى تحت عنوان مستدركات ۶۶ عنوان ديگر را ضميمه کرده است.

۳)اعتبار تضعیفات

اگر دو مسئله ی پیش گفته را قبول کنیم یعنی وثاقت ابن غضائری برای ما ثابت شود و انتساب کتاب را هم قبول داشته باشیم؛ مسئله ی دیگری که در آن ابهام و اختلافی وجود دارد این است که آیا تضعیفات ابن غضائری اعتبار دارد و می شود به آن استناد کرد یا دارای اشکال است و اعتبار ندارد.

چند قول پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار تضعیفات ابن غضائری وجود دارد:

گروهى بر اين باورند كه تضعيفات ابن غضايرى معتبر نيست؛ زيرا وى در جرح و تضعيف راه افراط‍‌ را پيش گرفته و به اندك سببى، راوى را تضعيف مى‌كرده است.

علامه سيد بحرالعلوم در اين باره مى‌نويسد: ابن غضايرى وقتى دربارۀ كسى، ضعف مشخص و يا طعن ظاهرى را مى‌ديد (مخصوصاً اگر اين طعن مربوط‍‌ به صدق حديث راوى مى‌بود) سر و صداها به پا مى‌كرد و جرح را دربارۀ او به سرحدّ آن مى‌رساند و آبروى او را به شدت مى‌ريخت.

جناب ميرداماد در الرواشح السماويه مى‌نويسد: «أحمد بن الحسين بن الغضائرىّ‌ صاحب كتاب الرجال هذا، مع أنّه فى الأكثر مسارع إلى التضعيف بأدنى سبب».

گروهی دیگر جرّاح بودن ابن غضائری را قبول ندارند اما از آنجا که تضعیفات او را مبتنی بر استنباط و اجتهاد می دانند و چه بسا از متن روایات بر ضعف راویان استناد کرده است، قول او را معتبر نمی دانند.

آیت الله شبیری می فرمایند: تضعيف ابن غضايرى چندان اهميتى ندارد، وى بسيارى از راويان را با بررسى رواياتشان و متن‌شناسى احاديث ايشان، تضعيف مى‌كند وقتى، متن روايتى مورد قبول او نباشد، راوى روايت را ضعيف مى‌داند. به طور كلى تضعيفات مبنى بر متن‌شناسى از هر كس باشد اعتبار ندارد، چون بر پايه استنباط و اجتهاد استوار است.

آیت الله سبحانی نیز می نویسند: تضعیفات وی معتبر نمی‌باشد؛ زیرا همه این تضعیفات اجتهادات شخصی وی بوده است و نه مستند به قرائن و شواهد اطمینان‌آور. این نظریه را می‌توان از کلام مرحوم  وحید بهبهانی به دست آورد.

گروهی دیگر از علماء در صورتی که ابن غضائری در تضعیفاتش تنها باشد به آن اعتناء نمی کنند و برخی هم ایشان را یک رجالی قوی و ماهر می دانند و نظریات او را هم سنگ دیگر رجالیون می دانند از این دسته می توان علامه شوشتری را نام برد. مرحوم شوشتری می گوید: کسی در دقّت نظر، به پای ابن غضائری نمی رسد و برای میزان دقت نظر وی، همین بس که عالمی مثل نجاشی که أضبط و اعلم علم رجال است، بر وی اعتماد کرده است. البته آیت الله سبحانی این دیدگاه علامه شوشتری را در غایت افراط میداند و معتقد است اگر این کتاب حاوی چنین منزلت و مقامی است پس چرا نجاشی در کلیه موارد به آن استناد نکرده است و فقط در بیست و چند مورد به آن استناد کرده است.


[۱] معالم السنن، ص۶

[۲] بازسازی متون کهن احادیث شیعه، ص۱۱۱

[۳] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ الخاتمةج‏۲ ؛ ص۴۳۷

[۴] منتقی الجمان، ج۱، ص۱۴

[۵] قاموس الرجال، ج۱، ص۴۵

[۶]

[۷] دروس التمهیدیة في تاریخ علم الرجال عند الإمامیة( حیدر حب الله)، ص۸۱

[۸] قبسات، ج۲، ص۱۱۱

[۹] آشنایی با اصول علم رجال، ص۱۹۹

[۱۰] احمد بن محمد بن خالد برقى، رجال البرقى، ص۲۳، ش۵۷۴ و ص۳۴، ش۸۸۰.

[۱۱] بررسی توان علم رجال

[۱۲] . على نمازى، مستدرك سفينة البحار، ج۹، ص۱۱۹.

[۱۳] و له كتاب اختيار الرجال‏

[۱۴] . همان، ص۱۳۵، ش۲۱۵.

[۱۵] . همان، ص۱۶۰، ش۲۶۷.

[۱۶] . همان، ص۱۳۹، ش۲۲۱.

[۱۷] . محمدباقر بهبودى، معرفة الحديث، ص۵۶.

و سند مذكور چنين است:

۲۴- علىّ‌ بن الحكم عن سيف بن عميرة عن أبى بكر الحضرمىّ‌ قال قال أبو جعفر عليه السلام ….

۴۴۰- علىّ‌ بن محمّد قال حدّثنى أحمد بن محمّد عن علىّ‌ بن الحكم عن سيف بن عميرة عن أبى بكر الحضرمىّ‌ قال قال أبو عبد اللّه عليه السلام ….

[۱۸] . محمدباقر بهبودى، معرفة الحديث، ص۵۶.

[۱۹] فهرست نجاشی، ص۸۳

[۲۰] جامع الرواه، ج۱، ص۴۸ و ص۲۴۵

[۲۱] الاخبار الدخیله، ج۱، ص۹۶

[۲۲] الذريعة الى تصانيف الشيعه، ج۴، ص۲۸۸

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)