تأثیرات «اصالت ظهور» در نظام بهداشت اسلام در مصاحبه با آقای مهدی کریمی
_ آقای کریمی لطفا دربارۀ پژوهشی که کار کردید توضحیح مختصری بدهید.
_ یکی از مباحثی که روی آن کار کردیم و بنده به نمایندگی از گروه گزارشی از کار میدهم بحث مطهّرات و نجاسات در پروژۀ نظام بهداشت است. توضیح اینکه ما اساسا این مبحث را عقلائی میدانیم و اعتقاد داریم نکتۀ مهمی که غفلت شده است عدم توجه به فهم و ارتکاز عقلاء در مباحث عقلائی نظیر همین مسائل طهارت و نجاست است. گفتیم که در این موارد ارتکازاتی وجود دارد و اگر شارع مخالفتی با این ارتکاز داشته باشد باید ابراز کند و گرنه اگر سکوت کند نشانۀ پذیرفتن این ارتکاز است. ارتکازی که در بحث طهارات و نجاسات، برای عقلاء وجود دارد و خیلی مهم و کاربردی است اصالة الظهور و نفی ابزار است؛ به این معنا که عقلاء به آلودگیها وقتی اهمیت میدهند و چیزی را آلوده میدانند که این آلودگی ظهور پیدا کند و خودش را نشان بدهد و همین که ظهور آلودگی رفع شود به وسیلۀ هر مطهّری که باشد، این را کافی میدانند. هرچند برای بعضی از مطهّرها مانند آب ترجیح خاصی قائل هستند ولی منحصر در آن ندانسته و هر چیزی که آلودگی را از بین ببرد را مکفی میدانند.
_ آیا این نحوۀ ورود به این مباحث، به تفاوت در برداشتهای فقهی هم میانجامد؟
_ بله این اصل باعث می شود در بعضی از مباحث اختلاف نظرهایی با مشهور پیدا کنیم که من به بعضی از اینها اشاره میکنم. یکی از این مباحث اختلافی ما با مشهور که در نتیجۀ نحوۀ ورود و نگاه به موضوع است اینکه مشهور به صورت تعبدی در این مسائل وارد می شوند و بعضاً قیودی را شرط میکنند که عقلاء شرط نمیدانند و از نظر شارع هم نمیتوان الزامی بودن آن را ثابت کرد چراکه اثبات قید بودن به عنوان الزام نیازمند دلیل خاص است. البته ما محال نمیدانیم شارع قیدی را به عنوان مطهّر، شرط بداند اما نیاز به یک بیان محکم و صریح از جانب شارع است. اما آثار این نگاه:
الف. برای مثال در بحث مطهّریت خورشید قیودی گفته شده است که ما بر اساس اصالة الظهور آن را نمیپذیریم؛ مثل این که میگویند جریان تطهیر تنها با خورشید باشد و اگر باد هم دخالتی داشته باشد مطهّر نخواهد بود. یا اینکه شیء نجس برای پاک شدن، باید غیرمنقول باشد و اگر یک چیز منقول باشد با خورشید پاک نمیشود. یا اینکه این چیز نجس باید خشک باشد، اگر مرطوب باشد خورشید نمیتواند آن را پاک کند. یا اینکه میگویند باید فاصلۀ زمانی بین خشک شدن ظاهر و باطن وجود نداشته باشد.
اصالة الظهور میگوید برای عقلاء آن چیزی که مهم است این است که ظهور آلودگی از بین رفته باشد، حال این که خورشید میخواهد این چیز را به تنهائی خشک کرده باشد یا با دخالت باد هم بوده باشد. آن شیء منقول باشد یا نباشد؛ یا فرقی نمیکند بین خورشید و آن چیز نجس حائلی باشد یا نباشد. مثلا اگر پردهای یا پارچهای فاصله بیندازد. از نظر عقلاء چنین قیودی لازم نیست و آنچه مهم است اینکه ظاهر آلودگی از بین برود، حالا به هر طریقی که باشد. ما این قیود را بر اساس اصالة الظهوری که داریم قبول نداریم و روایاتی که مؤیّد این نظر است را آوردیم.
ب. مطهّر بعدی بحث زمین و خاک است، در اینجا هم قیودی ذکر شده است؛ مثل اینکه باید پانزده قدم راه رفته شود یا زمین باید خشک باشد یا نجاستی که میخواهد پاک شود باید از خود زمین منتقل شده باشد. یا اینکه تنها پا و کفش به وسیلۀ زمین پاک میشوند، ما این قیود را در این بحث هم قبول نداریم، چرا؟ بخاطر همین اصالة الظهوری که تبیین کردیم. آن چیزی که به وسیلۀ زمین یا خاک یا سنگ یا هر چیز دیگری نجاست آن از بین برود عقلاء این را پاک میدانند و رفع آلودگی برای آنها حاصل شده است، حال این تعداد قدمی که در روایت گفته میشود ممکن است از باب استحباب باشد یعنی الزام بودن آن نیازمند دلیل خاص است به خاطر ارتکاز قوی که عقلاء دارند. البته نه تنها ما روایات محکم و صریح بر این قیودی که گفته شده است نداریم، اتفاقا روایات مؤید ما هم بسیار است.
ج. بحث بعدی مسألۀ دفعات تطهیر است. در بحث دفعات تطهیر هم در بعضی از موارد اعدادی برای تعداد شستن ذکر شده است. مثل طهارت ظروف از نجاست سگ یا خوک که میگویند ظرف هفتبار باید شسته شود یا مثلا محل بول که میگویند باید دو بار یا سه بار با آب قلیل شسته شود. گفتیم که در حقیقت این اعداد هم اعداد الزامی نیستند، چون بر اساس اصل ظهور، میگوییم وقتی آلودگی از بین برود عقلاء آن شیء را پاک میدانند و به پاک کردن ادامه نمیدهند و اعدادی هم که گفته شده است از باب استحباب است، بیش از این اگر بخواهد الزام اثبات شود نیازمند دلیل خاص هستیم.