منو
خانه / علمی / بررسی ابعاد حضور طلاب در بازار کار…

بررسی ابعاد حضور طلاب در بازار کار…

ظرفیتهای تبلیغی، وابستگی مالی به حکومت و مردم، ارتزاق از وجوهات شرعی و…

مقدمه

نسبت به موضوع «شاغل» بودن طلاب غالبا با نگاه منفی مواجه هستیم. تقریبا اکثر طلبه ها منفی‌بودن وصف «شاغل» را  در کلاس درس  و  اداره‌های حوزوی و یا در محافل علمی و گعده‌های طلبگی و… لمس کرده‌اند. از مراجع که  شرط پرداخت شهریه را «شاغل» نبودن طلبه می‌دانند یا بهره مندی از برخی امکانات و تسهیلات حوزوی که‌ تنها به طلابی تعلق می‌گیرد که شاغل نباشند. همه ی این موارد دست به دست هم داده است تا «شاغل» نبودن طلاب امری مسلم و قبیح شمرده شود و هیچ  گاه به کار کردن طلاب و ظرفیت هایی که با خود دارد آنچنان که شایسته است پرداخته نشود. حتی شاهدیم که این نگاه حاکم در بررسی و برداشت از آیات و روایات هم سایه ی سنگین خود را انداخته است و تجربه های عینی ما را نیز مخدوش کرده است.

در  ادامه سعی داریم به زوایای مختلف این مسئله بپردازیم و ظرفیت ها و نکات مثبتی که در«شاغل» بودن طلاب و آسیب هایی که در «شاغل» نبودن طلاب وجود دارد، اشاره کنیم.

ظرفیت های تبلیغی کسب و کار

ورود طلاب به مشاغلی مانند راننده تاکسی، فروشندگی، بنایی و …  دارای ظرفیت های تبلیغی است که با قرارگرفتن بر منبر و لباس روحانیت بر تن به دست نمی آید.

ورود طلاب به فضای کسب و کار باعث همنشینی و ممارست بیشتر مردم با طلبه ها می شود و مردم با مشاهده آن ها در حالات مختلف مانند انصاف و کم کاری نکردن در کار،راستگویی ولو به قیمت ضرر، وفای به عهد و شریعت همه باعث انس و اقبال قلبی می شود که لازمه تربیت و تغییر دادن است و تا انس پيدا نشود، متربى، آمادگى لازم براى پذيرش و تغيير پيدا نخواهد كرد. مردم با مشاهده روحانی که مثل آنان عرق می ریزد و دنبال کسب حلال است اما طمع ندارد و …. باور می كنند،  که نه تنها مربى از خود آن هاست بلکه به آنچه اعتقاد دارد و می گوید، عمل نیز می کند. همانطور نیز که امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند.

مثلا طلبه با کار کردن در تاکسی اینترنتی، دم خور افراد و سلایق مختلفی می شود که بعضا پای منبر هیچ عالمی ننشسته اند یا به خاطر تبلیغات سوء از نشست و برخاست با عالم دین فراری هستند. در چنین فضایی طلبه به موقعیتی دست پیدا کرده است که شاید سال ها در مسجد و منبر به آن دست نمی یابد. شنیدن گلایه ها، سوالات و شبهات، احساس همدردی با مردم و گره گشایی از کار آن ها  به صورت چهره به چهره از قابلیتی است که کسب و کار در پیش روی طلاب قرار می دهد.

البته نظام آموزشی حوزه باید ساز و کاری بچیند که فضایی برای مخالفت با کسب و کار طلاب نباشد و صبح تا شب وقت آن ها را با درس های مرسوم پر نکنند بلکه طلاب را با ظرافت های کسب و کار و مباحث کاربردی تبلیغی در سال های اولیه تحصیل آشنا کنند و در مقطعی طلاب مستعد و مشتاق به اجتهاد و تخصص در علوم اسلامی را جدا و نسبت به هزینه های آنان اهتمام بیشتری داشته باشند.

آسیب های وابستگی مالی روحانیت به مردم

طلبه دارای شغل و درآمد با فراخ بال و عزتمندی به امور صنفی خود می پردازد تا طلبه ایی که هزینه های زندگیش به مردم گره خورده است. روحانی که هزینه های زندگیش را مردم تامین می کنند به طور طبیعی برای به دست آوردن دل بانی مجالس و مردم حرف هایی را می زند که مطابق میل آنها باشد نه مصلحتشان. این مساله گاهی تا جایی پیش می رود که مبلغ با این که می داند فلان قصه دروغ است و سبب گمراهى و ضلالت و غرور بی جاى مردم مى‏شود، اما چون فكر مى‏كند با گفتنش نظر مستمعين را جلب مى‏كند، آن را بیان می کند. یا در وقت اصلاح امور و ایستادگی شانه خالی می کنند و به تساهل و تسامح روی می آورند. در چنین وضعیتی رنگ و بوی اخلاص و اولویت تبلیغی رنگ می بازد و روحانی به دنبال مکان تبلیغی است که بیشتر به او رسیدگی شود و در بدترین حالت تبلیغ را به خاطر نبود مال تعطیل یا کوتاه می کنند.

شهید بزرگوار مطهری همین معضل را چنین بیان می دارند: «هيچ مى‏دانيد چرا مردم با پيغمبران زمان خودشان مخالف بوده‏اند؟ چرا هر پيغمبرى كه پيدا مى‏شود زياد مخالف پيدا مى‏كند؟ چرا پيغمبرها در زمان خودشان از ما كمتر مريد داشته‏اند؟ اين قضيه، رمزى دارد. رمزش اين است كه آنها با نقاط ضعف مردم مبارزه مى‏كردند و ما از نقاط ضعف مردم بهره‏بردارى مى‏كنيم. آنها مى‏خواستند آن معايب و آن نقاط ضعف را اصلاح كنند و از بين ببرند و ما معمولًا مى‏خواهيم از همان معايب و همان نقاط ضعف بهره‏بردارى كنيم. براى اينكه بانى مجلس را راضى كنيم، براى اينكه مستمعين را راضى كنيم، مطابق ميلشان حرف مى‏زنيم نه مطابق مصلحتشان‏».

از ویژگی‌های مشترك همه انبیا نیز آن است كه در برابر زحمات طاقت‌فرسایشان، هیچ‌گونه مزد و پاداشی از مردم نمی‌خواستند. خداوند در آیات فراوانی از قول پیامبران نقل می‌كند كه با صراحت به مخاطبانشان می‌گفتند: وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِین (شعراء:۱۰۹).

در خوش بینانه ترین حالت شاید برای کسب مال از مردم محاسنی نیز تصور شود از جمله انس و الفت بیشتر البته اگر این کسب و وابستگی معقول باشد یعنی تنها راه درآمدی طلبه از این راه نباشد و در کنار عمل به وظیفه ی تبلیغیش، شغل و درآمدی داشته باشد و این میسر نمی شود مگر با یک برنامه ریزی از جانب حوزه علمیه که اولا موانع فکری و عملی این جریان را اصلاح و ثانیا در نظام آموزشی خود برای آن برنامه ایی را ببیند.

آسیب شناسی وابستگی مالی حوزه به حکومت

وابسته بودن حوزه به حکومت دارای معایبی همانند معایب وابستگی به مردم است و از بزرگترین خطرات این امر فرو افتادن در ورطه‌ی توجیه مطلق قدرت سیاسی است که در این صورت جدایی و دوری از مردم که بزرگترین سرمایه ی حوزه به عنوان مبلغ و مربی است، رقم می خورد.

اما حوزه های علمیه شیعه همیشه در طول تاریخ مستقل بوده و هیچ وابستگی مالی و اقتصادی به دولت و حکومتی در دورانهای مختلف نداشته است؛ چه در حکومت های معارض با تشیع و چه در دوران حکومت های شیعی. گرچه در برهه ایی بده و بستان هایی میان حوزه و حکومت ها اتفاق افتاده است مثلا آن وقتی كه صفویه در رأس كار قرار گرفت، علمای بزرگی مثل محقق كركی و پدر شیخ بهائی و بزرگان زیادی به ایران آمدند و در مناصب گوناگون دینی قرار گرفتند و با آن ها همكاری می كردند و یا از آنها تعریف و تجلیلی می كردند؛ اما در اختیار و فرمان آنها نبودند و این مسئله به صورت امر رایج  و سیستمی نبوده است برای همین در همان ایام نیز مخالفین وجود داشت و تذکراتی به علمایی نزدیک به حکومت داده می شد.

البته استقلال حوزه‌ نباید به معنای عدم حمایت حکومت از حوزه تلقی شود؛ وابستگی غیر از حمایت و همكاری است. بالخصوص در دوران مدرن که هر ارگان و موسسه ایی که خدمت علمی و فرهنگی به کشور دارد، از حداقل حقوق اجتماعی حمایت دولت از آن هاست. به علاوه نباید شرایط تشکیل حکومت اسلامی، با شرایط پیش از آن را کاملا یکسان در نظر گرفت و با رد کردن هر گونه کمک مالی به حوزه های علمیه در پی استقلال حوزه ها بود.

مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرمایند: مسائل حوزه‌ها فقط مسئله‌ی معیشت نیست. در حوزه‌ها هزینه‌هائی وجود دارد كه جز با كمك بیت‌المال مسلمین و كمك دولتها امكان ندارد آن هزینه‌ها تحقق پیدا كند. دولتها موظفند این هزینه‌ها را بدهند، دخالتی هم نباید بكنند. بسیاری از مدارس مهم در شهرهای گوناگون به وسیله‌ی امراء و سلاطین و بزرگان ساخته شده.

آسیب شناسی وابستگی مالی حوزه به خمس

در عصر غيبت اداره خمس بر عهده ی مراجع و علمای دین قرار گرفت. آن ها بخشي از آن را در راستاي پرورش عالمان شيعه قرار دادند تا از این طریق افرادی دین شناس و مبلغ تربیت گردند و استقلال روحانيّت شيعه از دولت ها نیز حفظ گردد. سِرجان ملكم در تفسيري درباره  بي نيازي عالمان شيعه از دولت ها مي نويسد: «اظهار تعلق به اسبابِ دنيوي نكنند و مراودت با سلطان و امناي حكومت نداشته باشند… در وقتي كه هيچ كس را جرأت آن نيست كه به پادشاه نزديك شود، پادشاه را جرأت آن نيست كه مجتهدي را ردّ كند.»

آیا پرداخت وجوهات به صورت مادام العمر به تمامی طلاب صحیح است؟ پرداخت مادام العمر باعث بی انگیزگی، سستی و تنبلی در بین طلاب نمی شود؟ طلبه ایی که درآمد ماهیانه داشته باشد انگیزه ی کمتری برای تبلیغ و پیشرفت نخواهد داشت؟ این دست سوالات جای بررسی بیشتری دارد.

البته نظام آموزشی حوزه باید ساز و کاری بچیند تا در پنج سال اول طلبگی شخصی که استعداد اجتهاد و پژوهش دارد از وجوهات برخوردار گردد و در مقابل طلبه های دیگر با آموختن مهارت های تبلیغی و کسب و کار وارد فضاهای متناسب با آموخته های خود شوند.

به هر حال در وضعیت فعلی بهترین راه حل همین حرکتی است که به نام «شهریه و خدمات هدفمند» صورت گرفته است. این که در ازای ملاکاتی که نشانگر استعداد، کوشش و زحمت شخص است، حقوق پرداخت شود عقلایی و به صواب نزدیکتر است. گر چه به نظر می رسد ملاکات انتخاب شده باید واقعی تر و دقیقا نشانگر کوشش و پیشرفت طلاب باشد.

آیت الله جوادی درباره ی شهریه دادن مرحوم سید مرتضی نقل می کند که ایشان شهریه یکسان نمی داد. وقتی درس می‌گفت ضمن درس از اشکال مستشکل، می‌فهمید که او قابل رشد است یا نه؟ ایشان دید دوتا طلبه خیلی با استعداد هستند، به یکی ماهی دوازده دینار شهریه داد و به یکی ماهی هشت دینار؛ آن کسی که ماهی دوازده دینار به او شهریه داد، شد شیخ محمد حسن طوسی که دو کتاب از «کتب أربعه» را نوشت، و به آن‌ کسی که ماهی هشت دینار شهریه داد، شد همین «قاضی إبن البرّاج»، اینها را او تربیت کرد، نهال‌فروشی نکرد.

 از عوامل دیگری که باعث جلوگیری از هدر رفت وجوهات و ساماندهی بهتر آن می شود متمرکز کردن وجوهات در یک شخص یا شورای مورد قبول همگان است.

بررسی ادله موافقین و مخالفین کسب و کار


از ضرورت های زندگی، امرار معاش و اشتغال است.با تشکیل خانواده و متکفل شدن هزینه های اشخاص دیگر، این نیاز قوت بیشتری می گیرد. دانش پژوهان علوم دینی نیز به عنوان جزئی از اجتماع، از این ضرورت مبرا نیستند و نیازمند کسب و کاری هستند تا هزینه های زندگی را تامین کنند.

اما ادله، دلالت بر امرار معاش به صورت مطلق می کند و هیچ گروه خاصی از کسب و کار ترخیص داده نشده است که طلاب علوم دینی نیز از جمله ی این گروه ها می باشند. سفارش معصومین به کسب و کار، نهی از بیکاري و بطالت، کار کردن معصومین و اصحاب ائمه با آن که بعضی از آنان حافظ هزاران حدیث بودند، و حتی برخی از آنان به مرحله اجتهاد رسیده بودند همه دلالت بر مطلوبیت کار می کند.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه نقل شده است: دو خصلت است که بر صاحب دین و ایمان واجب است: علم دیانت آموختن و کسب و کار کردن ، طلب علم برای صلاحیت دین خود و در پی کسب رفتن برای اصلاح و آسایش دنیا. پس آنکه علم بیاموزد و کسب نکند روز واپسین بیچاره و بی چیز وارد محشر شود.(تحریر المواعظ العددیه، ص۲۱۰)

حضرت داوود نيز با وجود مشغله های حکومت و دلسوزی که نسبت به تبلیغ و تربیت داشته است و با آن علم الهی اما مشغول به کسب و کار می شود و همینطور فرزندشان حضرت سلیمان که خوراک روزانه خود را از فروش زنبيلهايى که با دست خود می بافت، تهیه می کرد.

سلمان فارسی  دارای شغل حصیر بافی بود. حتی در زمان فرمانداری مدائن امورات خود را با حصیر بافی می گذراند که با طعنه خلیفه وقت عمر روبرو می شود:  مَا ذَكَرْتَ أَنِّي أَقْبَلْتُ عَلَى سَفِّ الْخُوصِ وَ أَكْلِ الشَّعِيرِ فَمَا هُمَا مِمَّا يُعَيَّرُ بِهِ مُؤْمِنٌ وَ يُؤَنَّبُ عَلَيْهِ وَ ايْمُ اللَّهِ يَا عُمَرُ لَأَكْلُ الشَّعِيرِ وَ سَفُّ الْخُوصِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْ رَفِيعِ الْمَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ وَ عَنْ غَصْبِ مُؤْمِنٍ حَقَّهُ وَ ادِّعَاءِ مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ أَفْضَلُ وَ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏…(احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۱)

در روایتی زُرارَة بن اَعْیَن از اصحاب خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از بزرگ‌ترین فقها و متکلمان شیعه به امام صادق این گونه ابراز می کند که تجارت وقت مرا پر کرده است به گونه ای که در خواندن نوافل به مشکل می خورم، امام در جواب او را از تجارت نهی نمی کنند یا این که تو فقیه هستی و به دنبال علم و تبلیغ برو یا این که چرا به خاطر تجارت نوافل خود را با مشکل مواجه کرده ایی بلکه اقل مراتب استحباب نوافل را بیان می کند  تا با شغل تجارت او جمع بشود:  إِنِّي رَجُلٌ تَاجِرٌ أَخْتَلِفُ وَ أَتَّجِرُ فَكَيْفَ لِي بِالزَّوَالِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى صَلَاةِ الزَّوَالِ وَ كَمْ تُصَلَّى‏….(تهذیب الاحکام، ج۲، ص۷)

پیامبر نیز می فرماید : مؤمن اگر دارای حرفه و شغل نباشد ، از طریق دین امرار معاش می کند.(بحار،ج ۱۰۰ص ۹)

مهمترین دلیل مخالفین اشتغال طلاب:

۱. روایاتی مانند:

عَنِ النَّبِيِّ(ص): أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِه.

قال امیر المؤمنین(ع): أَيُّهَا النَّاسُ‌ اعْلَمُوا أَنَّ‌ كَمَالَ‌ الدِّينِ‌ طَلَبُ‌ الْعِلْمِ‌ وَ الْعَمَلُ بِهِ‌ أَلَا وَ إِنَّ‌ طَلَبَ‌ الْعِلْمِ‌ أَوْجَبُ‌ عَلَيْكُمْ‌ مِنْ‌ طَلَبِ‌ الْمَالِ‌ إِنَّ‌ الْمَالَ‌ مَقْسُومٌ‌ مَضْمُونٌ‌ لَكُمْ‌ قَدْ قَسَمَهُ‌ عَادِلٌ‌ بَيْنَكُمْ‌ وَ ضَمِنَهُ‌ وَ سَيَفِى لَكُمْ‌ وَ الْعِلْمُ‌ مَخْزُونٌ‌ عِنْدَ أَهْلِهِ‌ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ‌ بِطَلَبِهِ‌ مِنْ‌ أَهْلِهِ‌ فَاطْلُبُوهُ‌.

۲. ائمه(ع)، علم لدنى داشتند و اصحاب نيز بخاطر دسترسى به ائمه(ع)، محتاج اجتهاد و كوشش فراوان نبودند. در نتيجه مى‌توانستند بخشى از شبانه‌روز خود را صرف كسب حلال بكنند. اما از آنجا كه در زمان ما اجتهاد بسيار دشوار شده است، خداى متعال روزى طلبه‌ها را ضمانت كرده، تا بتوانند به كار دين بپردازند!

در پاسخ مى‌گوييم:

۱. روايات مذکور، خطاب به عموم مردم است، نه علماى دين. يعنى «اى مردم، همۀ وقت و همت خود را صرف كسب مال و كاسبى نكنيد. خداى متعال روزى شما را ضمانت كرده است. پس پاره‌اى از اوقات خود را به فراگيرى علم دين، اختصاص دهيد.» آيا مردمى كه على بن ابى‌طالب(ع) را پيوسته در حال كار و تلاش ديده بودند، احتمال مى‌دادند كه منظور ايشان از آن سخنان، تعطيل كردن كسب و كار است‌؟ اگر اين مطلب در حق علماى دين بود، دست‌كم، اصحاب خاص ائمه(ع) دست از كار مى‌كشيدند و درس مى‌خواندند؛ زيرا اين روايات در زمان معصوم(ع) صادر شده است. پس دست‌كم معاصران را در بر مى‌گيرد. آيا دليلى وجود دارد كه علماى آخرالزمان را استثنا كند؟

۲. اغلب علماى شيعه در طول تاريخ، فقر و مسكنت را تجربه كرده‌اند. حتى امروز نيز وضع عمومى طلبه‌ها، متوسط به پایین و بلکه پایین‌تر است. آيا مى‌توان همۀ آنها را به عدم اخلاص و تنبلى متهم كرد؟!

۳. این که اصحاب به خاطر هم‌عصر بودن و دسترسی به ائمه نیاز به تلاش علمی زیادی نداشتند، تا حدودی سخن صحیحی است؛ اما اولا اگر نظام آموزشی حوزه نیز متحول شود و زوائد دست و پاگیر از مسیر اجتهاد و دین شناسی رفع شود، طلاب هم می‌توانند خوب درس بخوانند و هم به اندازه اکتفا به تأمین معیشت بپردازند. ثانیا وقتی ارتکاز مخاطب امام(ع) که اصحاب نیز از آنانند، بر ضروری بودن کسب و کار در هر شرایطی است، اگر ایشان نظری بر خلاف آن دارند و سراغ کار رفتن اهل علم را نمی‌پذیرند باید با بیان‌های صریح و زیاد آن را روشن کنند در حالی که هرچه هست در تمجید کسب روزی است و اهل علم را نیز [صریحا و متواترا] از آن استثناء نکرده اند. ثالثا همه اصحاب ائمه(ع) نزدیک به ایشان نبودند و برخی از آنها در سال چند مرتبه خدمت ایشان رسیده و کسب علم می‌کردند.

 اما استدلال به این که ائمه به دلیل داشتن علم لدنی، مشغول کسب و کار می‌شدند وگرنه ایشان نیز باید دنبال طلب علم می‌بودند، نیز حرفی است بدون دلیل؛ زیرا وقتی قول امام بر ترغیب به کار کردن است، سیره ایشان نیز بر همین منوال بوده است و در هیچ روایتی نیز خودشان را استثناء نکرده‌اند و نفرموده‌اند که ایشان بخاطر داشتن علم لدنی است که مانند سایر افراد به کار مشغولند. به عبارتی اصل داشتن کسب و کار و تأمین معیشت است و خلاف آن دلیل روشنی می‌خواهد.

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

1 دیدگاه در “بررسی ابعاد حضور طلاب در بازار کار…

  1. علی ناظردوست گفت:

    سلام علیکم و رحمه‌الله.
    ممنون از اینکه با ایده های نوآورانه تون قصد تقویت حوزه و حوزویان را دارید اما خواهشمندم که از مراجع تقلید و مجتهدینی که راه را طی کرده آمد مشورت بگیرید بنده
    و اخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

    ۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)