از اقدام شجاعانه و مدبرانه شورای عالی تقدیر میکنم/ ذائقه و نظر طلاب باید در تصمیمات دیده شود/ زعمای حوزه باید در این شرایط گرانی فکری به حال طلبهها بکنند
بسم الله الرحمن الرحیم
سال نو تحصیلی را خدمت همۀ طلاب و اساتید بزرگوار حوزههای علمیه در سراسر کشور تبریک عرض میکنم. و امیدوارم که انشاءالله امسال سال توفیق، پیشرفت و سال خدمت به بندگان خدا و دین خدا و نوکری امام زمان برای همۀ ما باشد.
از اقدام شجاعانه و مدبرانه شورای عالی و به ویژه مدیریت محترم حوزههای علمیه کل کشور در اصلاح نظام آموزشی تقدیر میکنم.
من در این جلسه به چند تا نکته میخواهم اشاره کنم. یکی اینکه وظیفۀ خودم میدانم از اقدام شجاعانه و مدبرانه شورای عالی و به ویژه مدیریت محترم حوزههای علمیه کل کشور تقدیر کنم. به خاطر تصمیمی که گرفتند و بنا شد که یک سری اصلاحات در نظام آموزشی حوزه اتفاق بیفتد. میدانیم که این تصمیم در شرایط فعلی حوزه سخت بود. همینطور وظیفه خودم میدانم از مراجع بزرگوار و خیلی از اساتید بزرگواری که با این طرح همراهی کردند نیز تشکر نمایم.
اصرار بر این که ما در کتابهای گذشته بمانیم، معنایش پذیرش رکود در حوزه است. در این قضیه یکی را باید متهم بدانیم؛ یا بگوییم که این همه سال، علمای شیعه نشستهاند و کار نکردهاند یا اینکه تصمیمگیران حوزه را ملامت کنیم.
مطلب دوم این است که ما باید توجه داشته باشیم که تغییر کتابهای درسی در یک نظام آموزشی نشانۀ پویایی آن است. شما امروز از کجا میگویید که مثلا حوزه امروز متکاملتر است از حوزه هزار سال قبل؟ یکی از مهمترین شاخصهایش تغییر کتابهای آموزشی این حوزه است. فرض کنید در حوزه امروز ما هنوز کتابهای شیخ طوسی را میخواندیم. آیا جز این است که نشان میداد که اجتهاد در همان دورههای آغازینِ خودش متوقف شده و پیش نرفته است و آثار قوی علمی بعد از شیخ طوسی تولید نشده است؟ شما از کجا میگویید که مثلا علم پزشکی پیشرفت کرده؟ آیا جز این است که در دانشگاههای امروز شما کتابهای قویتری نسبت به کتابهای صد سال پیش تدریس میشود؟ شما این شاخص را در تمام رشتههای علمی میتوانید تکرار کنید.
بنا براین اصرار بر این که ما کتابهای مثلا صد و پنجاه سال پیش را بخوانیم، معنایش پذیرش رکود در حوزه است. بالاخره باید یکی را متهم بدانیم در این قضیه. یا بگوییم که این صد و پنجاه سال علمای شیعه نشستهاند و کار نکردهاند(چون صد و پنجاه سال زمان زیادی است برای یک جریان علمی) و این باعث شده که ما هنوز ریزهخوار سفره مثلا کتابهای ۱۵۰سال پیش ۶۰۰ سال پیش باشیم. یا اینکه نه؛ تصمیمگیران حوزه را ملامت کنیم که علما خوب کار کردهاند و نظریات جدیدی تولید کردهاند اما شما به وظیفه خودتان درست عمل نمیکنید و حوزه امروز را از اندیشههای آنان محروم میکنید. اجازه نمیدهید کتابهای بهتری که در این زمینه نوشته شده است در کرسیهای آموزشی قرار بگیرد. پس نمیشود ادعا کرد فقه ما پویاست و رو به رشد است اما کتابهای ما نباید ترقی کند. این اقرار بر درجا زدن حوزههای علمیه است.
در حوزه، فضای قیّممآبی حاکم است؛ ذائقه و نظر طلاب باید در تصمیمات دیده شود.
نکته دیگر این است که ما باید یاد بگیریم که به ذائقه طلبه توجه بکنیم. این خیلی مهم است. در حوزه، فضای قیّممآبی حاکم است؛ یعنی یک فضایی که همه ما این را تجربه کردهایم؛ وقتی وارد حوزه شدیم تصور چنین است که طلبه یک موجود جاهل نادان هست که نیازی نیست از او پرسیده بشود، نیازی نیست به ذائقه او توجه بشود. همیشه یک حالتی بوده که استاد کل آن بزرگتر ما آن زعیم ما است و اوست که باید حرف بزند ما فقط باید شنونده باشیم. البته توجه بکنید احترام بزرگان و زعما باید محفوظ باشد باید جایگاهشان حفظ شود سر این بحثی نیست. فضای ما با فضای دانشگاهها متفاوت است و این را درست میدانیم. اما نکتهای که هست این است که خدای متعال بر اساس اصالت دادن به متربی دارد کار خودش را پیش میبرد؛ پیامبرش به زبان این متربی است، از قوم همین متربی است، در بین آنهاست، هملباس با آنهاست. میفرماید: إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ نُكَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم. نمیگوید شما خیلی پایین هستید چرا ما باید بیاییم پایینتر نه؛ میفرماید تو هر جا که باشی من از آنجا شروع میکنم. بنا براین زعمای ما وقتی میخواهند تصمیم بگیرند باید به ذائقه و میل طلبه هم توجه بکنند. ببینند آیا این طلبه با این کتابها ارتباط میگیرد یا نه؟ از او ارزشیابی شود، نظرخواهی شود، یک آمار علمی گرفته شود که این طلبهها از طیفها و گرایشهای مختلفی که هستند چه نظری دارند؟ و این نظر باید در تصمیمات لحاظ شود. مثلا ممکن است من کتابی و سبک آموزشی آن را ده درصد بیست درصد بهتر از آن یکی میدانم ولی وقتی که به طلبهها مراجعه میکنم وقتی به اقتضائیات زمان مراجعه میکنم میبینم که اکثریت از آن کتاب دیگر که به نظر من ده درصد پایینتر است میل نشان میدهند و آن را میخواهند. اینجا باید به ذائقه عمومی بگذارم. این اثرش در کار بیشتر خواهد شد چرا؟ چون آنها با این کتابی که به نظر من ده درصد پایینتر بود ارتباط میگیرند بهتر میفهمند، و این جبران میکند. آن کتابی که به نظر من بهتر بود ولی طلبه با آن ارتباط نمیگیرد ریزشی که اینجا ایجاد میشود خسارش خیلی بیشتر است. ضمن این که شکاف عاطفی بین طلبه و زعمای حوزه ایجاد میکند و طلبه حس میکند به من احترام گذاشته نشد از من نظرخواهی نشد. ما باید باورمون بشود که یکی از ارکان مهم حوزه خود این بدنه است خود این طلبهها هستند و باید به ذائقه اینها احترام گذاشته بشود.
زعمای حوزه باید در این شرایط گرانی فکری به حال طلبهها بکنند؛ کافی است بزرگان و تصمیمگیران حوزه یک ماه تصمیم بگیرند با همین شهریهای که به طلبهها داده میشود زندگی بکنند.
مطلب بعدی که به نظرم خیلی گفتن و شنیدنش مهم است، این الست که زعمای حوزه از مراجع معظم تقلید بگیرید تا جامعه مدرسین، شورای عالی، مدیریت حوزههای علمیه. باید در این شرایط گرانی فکری به حال طلبهها بکنند. یک واقعیتی است در کشور ما که اتفاقات بد اقتصادی افتاده است. شما نمیتوانید این را ندیده بگیرید و بگویید که من حوزه را با همان دستفرمان قبلی میرانم. چون این بدنه و حتی اساتید شما نمیتوانند با شما همراهی بکنند. در این وضعیتی که در چند سال اخیر قیمتها چند برابر افزایش پیدا کرده شهریه طلبه خیلی تفاوت نکرده، این شهریه فقط جوابگوی اجارهخانه این طلبه نیست! این طلبه چطور میتواند ذهن فارغی داشته باشه که پای درس بنشیند، مباحثه کند، چهار تا کتاب در حاشیه آن ببیند و بنویسد. شما چطور انتظار دارید این استاد بزرگواری که باید ساعتها مطالعه میکرد تا با آمادگی سر کلاسها حاضر میشد فارغ البال بوده و این کار را بکند؟ من فکر میکنم امتحان این کار سخت نیست فقط کافی است بزرگان حوزه و تصمیمگیران حوزه یک ماه تصمیم بگیرند با همین شهریهای که به طلبهها داده میشود زندگی بکنند. آن وقت متوجه میشوند چه اتفاقی دارد میفتد. این گرانیهای سر به فلک کشیده چطور دمار از روزگار طلبه در میآورد. طلبهای که شرمنده زن و بچهاش است. یعنی یک وقت است میگوییم که قناعت بکنی کار پیش میرود اما بحث از اینها گذشته و دیگر قناعت هم جوابگو نیست. اینجا بزرگان باید پا پیش بگذارند و اقداماتی دهند. من یکی دو تا نکته را پیشنهاد میدهم:
۱. بزرگان حوزه ریلگذاری درستی انجام بدهند و طلبهها را به جامعه تزریق کنند اما با پشتیبانی حوزه. نه این که کلی گفته بشه که طلبهها بروید مثلا روحانی مستقر بشوید. این کافی نیست. باید خودشان ریلگذاری بکنند. باید حمایت بکنند. آنهایی که برای تبلیغ استعداد و آمادگی دارند در فضاهای مناسب تبلیغی قرار بگیرند آنهایی که برای تدریس استعداد مناسبی دارند در آن جایگاهها قرار بگیرند که اگر این کار را بکنند هم بخش قابلتوجهی از طلبهها به متن جامعه پمپاژ میشوند و این احتکار نیروی انسانی که در حوزههای علمیه قم اتفاق افتاده خودش خود به خود برطرف میشود و هم اینکه معاش طلبه تأمین میشود.
۲. به طور ویژه از طلبههای نخبه، اساتید، پژوهشگران حمایت شود. که الحمدالله توسط مدیریت حوزه و شورای عالی اقداماتی در این راستا انجام گرفته است. این را باید شتاب بدهند باید سرعت بگیرد. مایه ناراحتی است که ببینیم نخبگان حوزه به خاطر مشکلات مالی جذب فضاهای غیر از حوزه میشوند. آمار انصرافیهای حوزه به طور غیر قابل باوری افزایش پیدا کرده چه انصرافیهای رسمی چه غیر رسمی. طلبهای که درسخوان نبود انصراف هم داد درسته انسان ناراحت میشود اما خیلی جای ناراحتی ندارد ولی اون طلبه نخبه وقتی انصراف میدهد خیلی جای ناراحتی دارد وقتی این طلبه نخبه به دنبال کارگری میرود این خیلی ناراحتی دارد.
طلاب ساعت فعالیت خود را بیشتر کنند؛ نصف آن را برای معاش کار بکنند و نصفش را هم فعالیت علمی.
۳. مطلبی هم هست که خطاب به طلاب عزیز میخواهم عرض بکنم؛ در این شرایطی که الان پیش آمده است در بحثهای اقتصادی باید یک اقداماتی هم خود این دوستان انجام بدهند. یکی از آنها این هست که باید در این شرایط فعالیت خودشان را افزایش بدهند یعنی بیشتر از قبل کار بکنند. چطور؟ ما این را در عرف علمای قدیمی خودمون داشتیم. در احوالات شهید ثانی آمده ایشان هم کار میکرده هم پژوهش. و اینهمه هم آثار دارند. خیلی از علمای دیگر نیز چنین بودند. منظور از اینکه کارمان را بیشتر بکنیم یعنی زمان کارمان را بیشتر کنیم. به این معنا که مثلا طلبهای که قبل از این ۷ساعت کار میکرد الان ۱۰ ساعت ۱۱ ساعت کار بکند. نصف این را برای معاشش کار بکند و نصفش را هم فعالیت علمی. این یک مسیری است که هم مرضی خداست هم وظیفه همسر بودن، پدر بودن و ادای نفقه خانواده را میتواند تأمین بکند و هم وظیفه طلبگی را انجام داده است.
بالا رفتن میزان دلخوریها از روحانیت و مقصر دانستن آن در خیلی از پدیدههای نامیمون، هشدارهای خدای متعال به ما است؛ خدای متعال سنّتش این است که قبل از اینکه یک فاجعهای اتفاق بیفتد هشدار میدهد تا تغییر رویه دهیم. مردم باید احساس کنند روحانیت در کنار آنهاست.
نکته دیگری که میخواهم عرض بکنم ناظر به کل حوزه است که در شرایط فعلی این را ضروری میدانم به نوبه خودم متذکر شوم. شرایط کشور شرایط شکنندهای است. مردم ما تحت فشارهای سنگینی هستند و احساس مردم این است که در حق آنها جفا میشود. شما میبینید که امروز سر هر بهانهای فضای کشور مستعد متشنج شدن است. میزان دلخوریها از روحانیت به صورت سرسامآوری بالا رفته است. مردم خیلی از ما دلخور هستند و مثل اینکه روحانیت را در خیلی از پدیدههای نامیمون مقصر میدانند. باید توجه کنیم اینها هشدارهای خدای متعال به ما است. خدای متعال سنّتش این است که قبل از اینکه یک فاجعهای اتفاق بیفتد هشدار میدهد چند بار این هشدار را میدهد که ما متوجه شویم برنامههایمان را تغییر بدهیم روشمان را عوض بکنیم. این یکی از سنت های خداست شما ببینید قبل از اینکه دندان شما به مرحله کشیده شدن برسد چند بار درد میگیرد که به شما هشدار بدهد که من دارم خراب میشوم اگر شما زود اقدام بکنید این با یک هزینه کم درست میشود اما اگر به این هشدارهای طبیعی که خدای متعال در وجود انسان گذاشته بیاعتنایی شود آخرش به جایی میرسد که این دندان باید کشیده شود. حالا این اتفاقاتی که در جامعه میبینید که سر هر مسئلهای کشور متشنج میشود و بعضا مردم دلخوریهای خودشان از روحانیت را به چه شکلهایی ابراز میکنند این باید ما را به خودمان بیاورد ما را باید از غفلت بیدار بکند ما باید به این برسیم که مشیمان را عوض بکنیم اگر بنا باشد ما همان مشی سابق پیش برویم مسئله حل نمیشود که تشدید هم خواهد شد. امروز مردم حسشان این نیست که حوزه علمیه در کنار آنهاست. حضرت امام فرمودند که حوزه مادر نظام است باید ربوبیت بکند نظام را باید سرپرستی بکند باید حواسش به نظام باشد. باید برای این نظام نیروی انسانی تامین و تربیت بکند باید محتوا تامین بکند باید اشتباهاتش را با صراحت و بدون لکنت متذکر بشود که آقای نظام شما اینجا اشتباه میکنی، داری از اصول فاصله میگیری، اینجا داری مماشات میکنی. مثل یک مربی باید با این برخورد بکند. از اون طرف باید بر اساس همون شعارهایی که انقلاب اسلامی بر اساس آنها شکل گرفته پای اون شعارها بایستد و از آنها صیانت بکند و بر اساس آن شعارها باید مردم احساس کنند که حوزه در کنار آنهاست. کی است که نداند نظام اسلامی ما اصلیترین شعارش حمایت و رسیدگی به پابرهنهها بوده. مبارزه با ظلم و تبعیض بوده. اینها در انقلاب اسلامی شعارهای اصلی و مادر بودهاند. اینها مسائلی است که جامعه امروز احساس میکند ما فراموش کردیم حس میکند که حوزههای علمیه سر این شعارها نایستادند. حوزه باید در کنار مردم قرار بگیرد و این شعارها را حمایت بکند و وظیفه و دین خودش را نسبت به نظام ادا بکند و در کنار آن باید تذکر و هشدار دهد که خدای ناکرده این شرایط شکننده به ضرر دین و ملت تمام نشود. ان شاءالله که خدای متعال امسال را سال خوبی برای همه ما قرار بدهد.
و السلام علیکم و رحمت الله