منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / نگاهی به سیر فقاهتی حوزه
بررسی دوره های تحصیل در حوزه

نگاهی به سیر فقاهتی حوزه

امروزه اکثر علوم و مهارتها چهار دوره را تجربه می کنند.

أ. دوره آشنایی که زمان آن بسیار محدود است، شاید در حد گذراندن دو واحد مطالعاتی یا کلاسی.

ب. دوره نیمه تخصصی که عبارت است از آموزش های کلی با رویکرد جزئی، همراه با پاره ای از تحقیقات که نم نمک دانش پژوه را  با فضای دانش آشنا می  کند. منابع را می بیند و با رویکرد آنها خو می گیرد. روش تحقیق در علم، در این گذار تدریس می شود.

ج. دوره تخصصی که زمان ورود به تمام مباحث جزئی و واکاوی آنهاست. دانش پژوه نظرات گذشتگان و بزرگان علم را بررسی و با راهنمایی استاد تقریبا در بسیاری از مسائل خودش صحت و سقم را تشخیص می دهد. بیشتر از آنکه آموزش ببیند به فعالیت کارگاهی و پژوهشی می پردازد و نقش استاد در حد یک ناظر تقلیل می یابد که تنها کلیت مسیر را مشخص کند و راهنمای آن باشد. در آخر هم حداقل ارائه یک نظریه را از دانش پژوه مطالبه می کنند.

د. دوره فوق تخصص که مرحله نظر دهی و کشف و ابداع است. دانش پژوه با تکیه بر تمام داشته هایش به سمت مسیرهای نرفته گام بر می دارد. شرط ورود به این مرحله بلد بودن راه و آشنایی با موانع احتمالی ست. وی در این مرحله پا بر دوش دیگران می گذارد و علم را یک گام به جلو می برد.

بد نیست سری هم به جریان فقاهت و علم آموزی در حوزه بزنیم.

دوره های علمی حوزه در بعضی قسمت ها با این سیر هماهنگی و گاهی هم ساز ناهماهنگی دارند. حوزه هم دوره آشنایی با علوم دارد، مثل اینکه ابتداء یک کتاب ساده در نحو و منطق و فقه و اصول خوانده می شود. ولی در دوره نیمه تخصصی عمدتا تمرکز بر روی کتاب لمعه و اصول فقه مظفر است که معمولا دو تا سه سال طول می کشند. -بگذریم از لزوم تقدم تحصیل اصول بر فقه و سرگردانی های طلبه در بین این دو کتاب. طلبه در این دوران بیشتر از آنکه با سبک اجتهاد، نظریه پردازی و روش تحقیق در فقه آشنا شود، با نظرات فقهی شهید اول و ثانی –گاه با استدلال و گاه بی استدلال- مأنوس هست. ناگفته نماند که شهیدین(ره) در تدوین این کتب شاید به همه چیز فکر کرده باشند جز اینکه در صده ی پانزدهم هجری قمری این کتاب به عنوان متن آموزشی تدریس شود. البته اصول فقه مرحوم مظفر تقریبا بازتاب تمام مسائلی است که در علم اصول نفس می کشند همراه با استدلالی مختصر.

دوره بعد، آشنایی بیشتر با نظرات علماء و استدلال های ایشان است. البته بدون رویکرد تحقیق و پژوهش. در علم اصول ابتداء آشنایی با نظریه های شیخ انصاری (ره) در مساله های قطع، ظن و اصول عملیه، سپس آشنایی با آراء شاگرد ایشان مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی(ره) آن هم تقریبا در کل مسائل علم. نیز تدریس آراء مرحوم شیخ در مکاسب البته تنها با رویکرد فهم کلام ایشان و میزان دقتی که دارند.

آخرین دوره تحصیلی،  درس خارج است که دوره تخصص و مقدمات اجتهاد می باشد. اجتهاد یعنی طلبه خودش صاحب نظر در مبانی شود و روش فهم متون دینی برایش ملکه. با این حال رویکرد غالب این درس واکاوی حداکثری استاد است در منابع تا تحقیقات طلبه.

تفاوت واکاوی فرضیه ها و مسائل علمی در کنار توجه داشتن به آراء بزرگان با واکاوی یک نظریه در کنار اشکالاتی که گاهی به ذهن می آید، مثل تفاوت رانندگی کردن است در حالیکه خودت پشت فرمان نشسته ای و راهنمایی های دیگران را می شنوی با حالتی که دیگری پشت فرمان نشسته است و تو از انتهای اتوبوس به او اشکال می گیری.

در این فرایند بیشتر از آنکه طلاب وارد فضای نقد و نظر شوند و از دریای علوم، جواهر استخراج کنند، با نقد و نظرهای بزرگان انس می گیرند و بر سر جواهر دیگران می نشینند. جای آنها بر ساحل نظریه پردازی خالی است. غرض نگارنده بی فایده جلوه دادن کتب علماء نیست و نمی گویم در مراحل علمی حتما از روش اکثر علوم استفاده کنید. بلکه خواهان بهره مندی بیشتر از امکانات و قدم زدنی بهتر در دنیای علم هستم که قسمتی از این بهره مندی در روش های تحصیل و مدل علم آموزی است. هستند کسانی که از همین مراحل به قله های علمی رسیدند اما اگر نگاه خود را به عموم افراد بدوزید، زیادند کسانی که هنوز به دامنه هم نرسیده اند، در حالیکه همراهان خوبی هم بوده اند. آشنایی با نظریات علماء در اجتهاد جای خود را دارد و نیازی به اثبات اهمیت آن نیست اما جایگاه آنها بیشتر از آنکه اصل باشد، در فرع است. تفاوت واکاوی فرضیه ها و مسائل علمی در کنار توجه داشتن به آراء بزرگان با واکاوی یک نظریه در کنار اشکالاتی که گاهی به ذهن می آید، مثل تفاوت رانندگی کردن است در حالیکه خودت پشت فرمان نشسته ای و راهنمایی های دیگران را می شنوی با حالتی که دیگری پشت فرمان نشسته است و تو از انتهای اتوبوس به او اشکال می گیری.

سزاوار است درس خارج بیشتر از آنکه کرسی ارائه نظر استاد شود، محل ارائه نظریه و تحقیق توسط دانش­ پژوه باشد. هموست که باید روش نظریه پردازی را فرا گیرد و رأیش به شور گذاشته شود نه استاد. این طلبه است که باید به سمت فقاهت اولین گام های خویش را بردارد. ورود و خروج به یک مساله را آموزش ببیند نه اینکه استاد قدم های دیگر خود را دنبال کند. سبکهای اجتهادی و تاریخ آن را کامل بداند و کم کم به سبک اجتهادی پویا و کارآمد نزدیک شود. بر این اساس در داشته های خود رفت و آمد کند تا مجهولات علمی را کشف و بر اساس تجربه هایش روایات را ظهور گیری کند. استاد در وسط میدان تحقیق او را زیر نظر گیرد و ارشاد کند، نه اینکه وی در کنار ایستاده و رفت و آمد استاد را تماشا کند. دوره خارج فقه و اصول زمان یادگیری روش تحقیق در این دو علم نیست که زمان تکامل تحقیق است. این دوران، ابتدای زمان آجر چینی فقاهت نیست که زمان تمام کردن آن است. و ناگفته پیداست  که اولین قدم در تحقق این دغدغه، درخشش کتب جدید و سبک های جدید در حوزه است.

درباره نویسنده

Avatar photo مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)