گزارش تفصیلی هشتمین همایش «بررسی زوائد علم اصول»
استاد مصطفی دری در ابتدای این دیدار با اشاره به سابقه داشتن تحول در اصول فقه و کتابهای اصولی، باسته های تحول را در دو ساحت «دانشی» و «آموزشی» دانست. وی گفت: در ساحت دانش، آزادی در پردازش وجود دارد و نمی توان کسی را محدود به سبک خاصی کرد. اما در ساحت آموزش بایسته هایی وجود دارد که باید شاخصه های آن رعایت شود.
وی در ادامه به شاخصه های متون آموزشی پرداخت و عنوان کرد: کتاب آموزشی باید از ویژگی های آموزشی برخوردار باشد. از جمله: وضوح نظریه ی مختار؛ روشن بودن ادله و اشکالات؛ دارای تمرین های استاندارد؛ عبارت های روان؛ اشاره ی اجمالی به برخی مطالب مرتبط و واگذاری تفصیل آن به استاد؛ باب بندی های مناسب با هر جلسه تدریس؛ تبعیت از روش واحد در پرداختن به مسائل و حل آنها؛ رعایت حلقه های ابتدایی، متوسطه و تخصصی در آموزش؛ عدم ذکر مباحث تخصصی تر و نیاز به دقت بیشتر؛ ذکر پیش نیازهای هر مساله قبل از ورود به مساله؛ ذکر ارتباطات مسائل علم به یکدیگر. متون آموزشی حوزه این شاخصه ها را ندارند، زیرا مؤلفین آنها اصلا به نیت کتاب آموزشی این کتابها را ننوشتند.
سردبیر فصلنامه تخصّصی «علم دینی» در بخش دوم سخنان خود به ساختار دانشی علم اصول پرداخت و اضافه کرد: ساختار دانشی علم اصول، هم دارای بسیاری از مسائل زائد است، و هم خیلی نواقص دارد. بی ثمر بودن مساله ای به این معنا نیست که اصول را کم کرد، بلکه باید مسائل دیگر به آن اضافه شود. مسائلی چون تعریف علم اصول، علائم حقیقت و مجاز، حقیقت شرعیه، وضع، وضع مرکبات، تعارض احوال لفظ، صحیح و اعم، مشتق و تنبیهات شش گانه ی آن، معنای حرفی، استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد، طلب و اراده، مقدمه ی واجب، تفاوت عموم و اطلاق، ثمری ندارند. از سویی برخی مباحث پُر ثمرند، ولی در اصول فقه یا بحث نمی شوند یا پراکنده هستند. مانند ماهیت حکم، سیره ی عقلا، مقاصد شریعت، ماهیت اعتبار، عقل عملی و اجتماع مثلین و ضدین.