مطالب زائد اصول
درباره معنای حرفی، دو ماه بحث میکنند. معنای حرفی به چه درد فقیه میخورد؟ یا درباره حقیقت وضع به صورت مفصل بحث میکنند، این مسئله چه ربطی به فقیه دارد؟ مگر او میخواهد حکمت وضع را مطالعه کند؟ درباره صحیح و اعم بحث میکنند و از همان اول میگویند که در فقه بیاثر است! خوب، اگر بیاثر است، رهایش کنید! در اصول قدیم، بحث صحیح و اعم را در سه سطر خلاصه میکردند. امروزه سه ماه از آن سخن میگویند. بنده نمیخواهم به اصول امروز حمله کنم، میخواهم بگویم اصولیین فعلی به دسته ای از مباحث بسیار مهم توجه ندارند! اما وقتی وارد فقه میشوند، با مسائلی درگیر میشوند که مبانیاش در همین مباحث نهفته است. مبانی اش در همین کتاب شاطبی یا کتاب شهید اول است. چرا محصول کار این دانشمندان را در اصول جای نمیدهند؟ اصولی که برای فقیه کارگشا است، همینها نوشتهاند. قدما اصول عملیه –مثل استصحاب و اصل برائت- را در یک یا دو صفحه میآوردند. حرف حساب در باب اصول عملیه همین قدر است؛ اما امروز خیلی آن را تفصیل میدهند.[۱]
[۱] «گامی به سوی تحول» نوشته سید حمید رضا حسنی و مهدی علی پور، ص ۲۴۹، مصاحبه با مرحوم آیت الله محمدهادی معرفت