۶۰۰ درس خارج از گود!! (۱)
در این مقال به دنبال پاسخ از واژهای هستم که سالهای اول طلبگی برایم بهت آور بود و نامفهوم! بله، کلمه «خارج»! سالهای اول نمیدانستم چرا کلاسهای پس از مکاسب و کفایه، «خارج» نامیده میشود. تا اینکه کاشف به عمل آمد که این درسها، «خارج از متون رسمی» هستند و بناست طلبهها پس از گذران چهار دوره متن اصولی و دو دوره تفصیلی از متون فقهی، آزاد و رها از متن، به پژوهش بپردازند و اجتهاد را تحت نظر استادی مجتهدپرور تجربه کنند. پس قرار است که درس خارج، درس پژوهش باشد.
به طور طبیعی تخصصیترین سطح علمی در حوزههای علمیه، جایی که باید اجتهاد را تمرین کرد. با این حساب میتوان لوازم آن را حدس زد. اولی را در این وجیزه و دومی و سومی را در نوشتههای بعدی ارائه خواهیم نمود. به توفیق الهی.
اولین لازمه: دوره خارج، دوره تخصص است و روشن است که همه طلاب نه توان کار تخصصی را دارند و نه حوصله اش را. کار تخصصی اهل خودش را می طلبد. کسی که از صمدیه تا کفایه، افتان و خیزان خود را بالا کشیده؛ هرگز صلاحیت شرکت در دوره تخصصی را ندارد. این چنین طلبه ای تنها عمرش را بر باد میدهد. در ادامه هم، کم کم حس کاذب شرکت در دورههای تخصصی را در او بر انگیخته می شود و در نهایت هم حاصلی نخواهد داشت جز اینکه جامعه از حضور او محروم و فضای پژوهش و رشد علمی هم از طلاب نخبه و مستعد سلب شود.
این در حالی است که اگر کل حوزه را زیر و رو کنید، هیچ کلاس صرف یا صمدیه پانصد یا حتی دویست نفری پیدا نمیکنید. اما در درس خارج که تخصصیترین دروس حوزه است، عامیانهترین و غیر تخصصیترین حضور را مشاهده میکنید. جالب است که درس خارج سیصد نفری کاملا طبیعی است، حتی هزار نفر هم برای برخی بزرگان معمولی شده است!
راستی آیا بزرگترهای ما نمیدانند که این یک تناقض و تهافت آشکار است میان ادعای تخصصی بودن درس خارج و تعداد شرکت کننده در آن؟! یا بهتر از هر کسی میفهمند، اما شهامت بیان و برخورد با آن را ندارند؟ چند تعداد از کسانی که در این درسها شرکت میکنند، ملتفت عمق مسائل مطرح شده، میگردند؟
یکی از بزرگان که درس خارجی تقریبا هزار نفری دارد، در ضمن درس گفته بود: «من فقط برای ۲ نفر درس میدهم!» یعنی ۹۹۸ نفر معطلند و نابجا شرکت کردهاند. جا دارد از ایشان پرسیده شود، اگر این طور است چرا وقت آن بقیه را که جمعیت انبوهی است، می گیرید و اجازه میدهید تا آنها به حضور در این درس دلخوش باشند و از پرداختن به وظایف دیگری که در جامعه معطل مانده، غفلت کنند؟ چرا به بقیه نمیگویید که در درستان شرکت نکنند؟ یا از مدیران حوزه نمیخواهید که با برگزاری یک آزمون علمی تنها کسانی را که توان ذهنی، علاقه جدی و همت عالی دارند را گزینش کرده و پای درس شما بفرستند؟ در این صورت به جای ۱۰۰۰ نفر، ۲۰ نفر بر سر درس شما حاضر میشدند، اما همه آنها سخنان شما را میفهمیدند.
آیا نباید سوال شود که این همه درس خارج، سالانه چند فقیه تحویل جامعه میدهد؟ تلخ است اما در پس زمینه حوزه، این تلقی به درست یا غلط پیدا شده است که درسخارج بیش از اینکه محل آموزش اجتهاد باشد، محل همآوردی اساتید سطح عالی است. جایی که علمیت و مقبولیت خود را با کثرت جمعیت شاگردان نشان میدهند! هرچند این ارتکاز نامحسوس خالی از اشکال نیست، اما بی بهره از حقیقت هم نیست. این تناقض است که ما را به این نتیجه میرساند که درسهای سطح عالی ما، بیش از آنکه درس پژوهش و خارج از متن باشند، درسهای خارج از گود پژوهشند!
پیشاپیش شما را به مطالعه بخشهای بعدی این نوشتار دعوت میکنیم. گودهای دیگری که درسهای سطحعالی، خارج از آنها نیز هستند.
نویسنده: محمد تقی اکبرنژاد (مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی)