۲ نکته در باب اصول فقه کارآمد
- به اعتقاد من، پیروی از از قالبهای سنتی علم اصول که در دست ما است، بهترین کار نیست. ما نباید همان شیوه پیشین را پیش گیریم که ابتدا به مباحثی مانند تعریف علم اصول و سپس موضوع این علم و آن گاه مباحث حروف و وضع و عام و خاص و بحثهای دیگر میپردازیم. به نظر من، وظیفه ما امروز این است که علم اصول فقه را به صورت مجموعهای از مباحثی که نقش مستقیم در فقه دارند، سر و سامان دهیم. بنابراین، باید علم اصول را از مباحث بی فایده یا کم فایده پاک سازی کنیم و این دانش را به سمت و سوی کاربردی شدن سوق دهیم و به مباحثی بپردازیم که واقعا در استنباط مسائل فقهی، نقش ابزار دارند. یکی از راههای رسیدن به چنین اصول ناب کاربردی، این است که، یکی از متون فقهی مهم، مانند جواهر را پیش رو بگذاریم و اصطلاحات و مباحث اصولی به کار رفته در آن را از اول کتاب طهارت تا آخر دیات، گرد آوریم و به آنها سر و صورت مناسب و منطقی بدهیم و همان قالب را الگوی خود در مباحث اصولی سازیم. در این صورت، به علم اصولی دست خواهیم یافت که همه مباحثش، به معنای حقیقی کلمه، مقدمه و آلت برای مباحث فقهی است و از قواعدی بحث میکند که در مسیر استنباط احکام فقهی فرعی از اصول، به کار میآید.
وظیفه ما امروز این است که علم اصول فقه را به صورت مجموعهای از مباحثی که نقش مستقیم در فقه دارند، سر و سامان دهیم. بنابراین، باید علم اصول را از مباحث بی فایده یا کم فایده پاک سازی کنیم و این دانش را به سمت و سوی کاربردی شدن سوق دهیم و به مباحثی بپردازیم که واقعا در استنباط مسائل فقهی، نقش ابزار دارند.
- کدام یک از مباحث اصولی بیشتر به کار ما میآید و سبب پیشرفت فقه و روزآمد شدن آن میشود و توان پاسخگویی این علم را بالا میبرد. آیا میشود این مباحث( غیر ضروری) را کنار بگذاریم و در عین حال، فقه پیشرفت بکند؟ به نظر من، نه تنها این امر ممکن است، بلکه حذف این مباحث غیر ضروری، به پیشرفت فقه، کمک هم میکند.بنابراین، پیشنهاد من این است که ما بیاییم بررسی کنیم کدام یک از این مسائل قواعد اصولی در کتابهای فقهی ما به کار گرفته شده است؛ همان مباحث را جمع کنیم و علم اصول فقه مان را با همانها بسازیم…[۱]
[۱] جایگاه شناسی علم اصول «گامی به سوی تحول»، نوشته سید حمید رضا حسنی و مهدی علی پور، ص ۱۶۷-۱۶۸، مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمین قائینی
نظرات
ارسال