غفلت از ادله فقهی و ثمره تراشی برای استصحاب تعلیقی!
احکام از یک نظر دو گونهاند یا مانند «الغنم حلال» منجزند و گاه نیز مانند «ان استطعت فحجّ» معلقند. احکام گاه دچار تغییراتی میشوند. این تغییر گاهی در حد تبدل صورت نوعیه است. مثل اینکه سگ در میان نمکزار تبدیل به نمک شود. در این صورت شکی نیست که حکم آن نیز غیر از حکم سگ خواهد بود. گاه نیز تبدل تنها در صورت جسمیه است. یعنی شکل آن عوض شده است و حقیقت آن تغییر نکرده است. مثل تبدل گندم به آرد، انگور به کشمش و اموری از این دست.
با این مقدمه اگر شارع بفرماید: «اجتنب عن العصیر العنبی اذا غلی» آیا این حکم شامل عصیر زبیب یا همان کشمش نیز میگردد؟ در این فرض صورت جسمیه متبدل شده است. یعنی انگور به کشمش تبدیل شده است. در این موارد اگر کسی شک در جریان حکم اجتناب و حرمت در شیره کشمش داشته باشد، آیا میتواند حکم حرمت و اجتناب را استصحاب نماید؟ در اصطلاح اصولی به این استصحاب تعلیقی میگویند. البته تقسیماتی دارد که در صدد بیان آن نیستیم. در این مجال فقط سخن بر سر ثمره داشتن یا نداشتن آن است.
همانطور که جناب استاد علیدوست هم فرمودند تنها موردی که این استصحاب در آن عملا جریان یافته است آن هم توسط برخی از علمای اصول، حکایت عصیر عنبی است. اکنون به بررسی این مساله میپردازیم. آیا شیره کشمش نیز با جوشیدن حرام میشود و طهارت و حلیت آن منوط به تبخیر دو سوم است یا نه؟
یک. در باب ربا، روایات فراوانی کشمش و انگور را مانند تمر و رطب، مثلین دانسته و حکم ربا را بر آنها بار کردهاند. بنابراین از نظر شارع آنها یکی هستند و فرقی ندارند.
عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْعِنَبِ بِالزَّبِيبِ- قَالَ لَا يَصْلُحُ إِلَّا مِثْلًا بِمِثْلٍ- قَالَ وَ التَّمْرُ بِالرُّطَبِ مِثْلًا بِمِثْلٍ.[۱]
دو. در روایات متعددی تصریح شده است که کشمش نیز مانند انگور شراب دارد و حرام است. با این حساب چه نیازی است که ما الحاق کشمش به انگور را با استصحاب تعلیقی ثابت کنیم!
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْخَمْرُ مِنْ خَمْسَةٍ الْعَصِيرُ مِنَ الْكَرْمِ- وَ النَّقِيعُ مِنَ الزَّبِيبِ- وَ الْبِتْعُ مِنَ الْعَسَلِ- وَ الْمِزْرُ مِنَ الشَّعِيرِ- وَ النَّبِيذُ مِنَ التَّمْرِ.[۲]
عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ مِنَ الْعِنَبِ خَمْراً- وَ إِنَّ مِنَ الزَّبِيبِ خَمْراً- وَ إِنَّ مِنَ التَّمْرِ خَمْراً- وَ إِنَّ مِنَ الشَّعِيرِ خَمْراً- أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْهَاكُمْ عَنْ كُلِّ مُسْكِرٍ.[۳]
در این روایت نیز مثل روایات مشهور در این باب، غیر از اینکه از زبیب نام برده شده، از اسکار به عنوان ملاک حرمت نام برده است.
سه. در روایات بسیاری از اهل بیت(ع) به طور ویژه درباره عصیر زبیب سوال شده و پاسخی مشابه عصیر انگور ارائه شده است. هم وسائل الشیعه و هم مستدرک، باب مستقلی برای روایات این مساله گشودهاند.
بَابُ حُكْمِ مَاءِ الزَّبِيبِ وَ غَيْرِهِ وَ كَيْفِيَّةِ طَبْخِهِ[۴]
در این مجال تنها یکی از روایات را میآوریم.
عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) بَعْضَ الْوَجَعِ- وَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ الطَّبِيبَ وَصَفَ لِي شَرَاباً- آخُذُ الزَّبِيبَ وَ أَصُبُّ عَلَيْهِ الْمَاءَ لِلْوَاحِدِ اثْنَيْنِ- ثُمَّ أَصُبُّ عَلَيْهِ الْعَسَلَ- ثُمَّ أَطْبُخُهُ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَاهُ وَ يَبْقَى الثُّلُثُ- قَالَ أَ لَيْسَ حُلْواً قُلْتُ بَلَى- قَالَ اشْرَبْهُ وَ لَمْ أُخْبِرْهُ كَمِ الْعَسَلُ.[۵]
حال سوال این است که با وجود این همه روایت در بحث شیره کشمش آیا رواست استصحاب تعلیقی را به خاطر بررسی این مساله به بحث بنشینیم. اگر کسی گمان میکند برای این مساله بیثمر میتوان ثمرات دیگری مطرح ساخت، نویسنده آمادگی پاسخ از آنها را دارد.
این یادداشت را با این نکته به پایان میبریم که گسترش اصول عملیه در اصول یا فقه به معنای رشد آنها نیست. بلکه اقرار به ناکارآمدی آن سبک اجتهادی است. چرا که اگر فقیه قدرت استنباط از منابع اصیل را دارا باشد، کمتر به استفاده از اصول عملیه نیازمند خواهد بود و این از ضعفهای مکتب اصولی فقهی شیخ اعظم انصاری(ره) است.
[۱] وسائل الشيعة؛ ج۱۸، ص: ۱۴۹، ح۲۳۳۵۶-۳؛ بَابُ عَدَمِ جَوَازِ بَيْعِ التَّمْرِ بِالرُّطَبِ وَ الزَّبِيبِ بِالْعِنَبِ
[۲] وسائل الشيعة؛ ج۲۵، ص: ۲۷۹، ح۳۱۹۰۷-۱، بَابُ أَقْسَامِ الْخَمْرِ الْمُحَرَّمَةِ
[۳] وسائل الشيعة؛ ج۲۵، ص: ۲۸۰، ح۳۱۹۱۰-۴
[۴] وسائل الشيعة؛ ج۲۵، ص: ۲۸۸
[۵] وسائل الشيعة؛ ج۲۵، ص: ۲۹۱، ح۳۱۹۳۳-۵
از استاد علیدوست نقاضا مندیم جوابگوی اشکالات استاد اکبرنژاد باشند. اگر ایشان نسبت به این جریان احساس نگرانی دارند و نگران گمراه شدن طلاب هستند باید با قدرت جواب علمی و دندان شکنانه ای بدهند. استاد عزیز منتظریم
در جواب به آقای محسن : چنان که شنیده ایم کسی دیگر غیر از استاد علیدوست، چند ساعت بعد از انتشار این یادداشت ، جواب ۷ صفحه ای به آن داده است که به قول شما با قدرت علمی بوده ( البته قصد شکستن دندان کسی را نداشته است) . امیدواریم که مسؤولین سایت پس از چند روز بالاخره آن را منتشر کنند.
با سلام خدمت شما برادر ارجمند
متن مورد اشاره ی حضرتعالی در لیست انتشار قرار گرفته است. سپاس از همراهی شما
اگه استاد علیدوست جوابی علمی داشتند علمی جواب می دادن نه اینکه انگ جهل بزنن