منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / عمر طلاب، هزینه تورم اصول!
نقدی بر انباشت مسائل بی ثمر در اصول

عمر طلاب، هزینه تورم اصول!

نویسنده: هادی چیت ساز

کم نیستند مسائلی که به مرور زمان به گمانِ مبنایی بودن، وارد اصول شدند ولی ثمر خاصی ندارند./ برخی مسائل نه تنها فهم دین را آسان تر نکردند که مانعی بر سر فهم آن شدند./ ورود و خروج مسائل به اصول فقه مثل هیچ یک از علوم روز دنیا نیست که جلوداران آن شدیدترین سخت گیری ها را برای ارائه ی نظریه ای بر آن دارند.

نوآوری های دانشمندان در همه ی علوم، یکی از این دو نوع است:

  1. کشف راه هایی نو که تا به حال هیچگونه سابقه ای در علم نداشتند. علم پژوهان درب هایی را باز می کنند که تا کنون چفت بودند. دنیای علم را با افق هایی روبرو می سازند که تا حالا هرگز آنها را ندیده بوده.
  2. کشف راه هایی که نوعی پیشرفت به حساب آید مانند راههایی آسان تر، راحت تر، سریعتر، کم هزینه تر و پُرثمرتر. یعنی گاهی راه حل یک مساله روشن است اما فرمول جدیدی ارائه می شود که حل آن را از پیچ و تاب رها می سازد. یا مخترعی قطعه ای جایگزین قطعات فعلی اتومبیل می سازد که سرعت آن را افزایش می دهد.

محققان به روش ها و کشف های زیادی دست می یازند اما آنهایی اجازه ی عرض اندام در دنیای علم دارند که مصداق یکی از گزینه های مذکور باشند نه صرف گشایشی راهی نو ولی بی فایده.

مسائل دین و روش حل آن ها نیز تابع همین دو کشف است. علم اصول، مبانی فهم دین است. بسیاری از آنها، قبل از اینکه طرح شوند سابقه ای نداشتند؛ اما پس از ارائه، ظرفیت هایی ژرف برای فهم و تفسیر قرآن و روایات گشودند، مانند بحث مطلق و مقید. اما کم نیستند مسائلی که به مرور زمان به گمانِ مبنایی بودن، وارد اصول شدند ولی ثمر خاصی ندارند. نه تنها فهم دین را آسان تر نکردند که مانعی بر سر فهم آن شدند. اصولی که در یک جلد خلاصه می شد، به مجلدات ده گانه رسید و امروز تنها فلسفه اش سی و سه جلد است. قواعدی که هزینه ی فهم آنها جوانی بسیاری از طلاب است و کارآیی کمی هم دارند. ورود و خروج مسائل به اصول فقه مثل هیچ یک از علوم روز دنیا نیست که جلوداران آن شدیدترین سخت گیری ها را برای ارائه ی نظریه ای بر آن دارند.

کم نیستند مسائلی که به مرور زمان به گمانِ مبنایی بودن، وارد اصول شدند ولی ثمر خاصی ندارند. نه تنها فهم دین را آسان تر نکردند که مانعی بر سر فهم آن شدند. اصولی که در یک جلد خلاصه می شد، به مجلدات ده گانه رسید و امروز تنها فلسفه اش سی و سه جلد است. قواعدی که هزینه ی فهم آنها جوانی بسیاری از طلاب است و کارآیی کمی هم دارند.

کارآیی یا ناکارآیی برخی مباحث چون مقدمه ی واجب و اقسامش، ضد، مشتق، اقسام وضع، حقیقت و مجاز، استصحاب شرایع سابقه، استصحاب کلی و حقیقت شرعیۀ؛ باید در مقالات و مناظرات علمی بحث شود. اما گواه این نکته نیاز به بحث علمی ندارد که پیشرفت اصول به این است که مبانی فهم دین در آموزش و کاربرد راحت تر و سریعتر باشد، ولی اصول فقه از زمان شیخ انصاری(ره)، روز به روز متورم شده و فربگی و پیچیدگی و سختی آن نشانه ی علمیت به حساب می آید. واقعا چه نیازی است که دانش پژوهان تمام نظرات و حاشیه های پیرامون یک مساله را همراه با نقد آن بدانند؟ چه تعبدی وجود دارد که برای مباحث بی فایده یا کم فایده این همه وقت صرف شوند؟ آن هم فایده های واهی مثل فواید مشتق که مسائل آنها یا در روایت جواب دارند یا از شدت وضوح سوالی برای مخاطبان باقی نمی گذارد. آگاهی از حواشی کتب اصولی، عمری طولانی می خواهد و شخصیتی بدون دغدغه که سالها وقت گذارد و مشغول شود.

نگارنده هرگز فهم دین را کاری ساده و راحت نمی انگارد و باورش بر سختی آن است، اما این تورم اصول را هم بر نمی تابد که برخی عالمان بدون دقت در مفید بودن تقسیم و مساله ای، آن را وارد اصول کردند و آجری بر دیوار آن گذاشته اند. امروز این دیوار سدی محکم و بزرگ در برابر طلاب جوان است که قصد فهم دین دارند و این واقعیتی است که اکثر طلاب از این سختی بیهوده و مباحث بی فایده، دچار رخوت و کسالت می شوند و مسیر اجتهاد را برای دیگران رها می کنند!

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)