راهی که حوزه اصفهان پیش روی ما گذاشت…
?اواسط اردیبهشت سال جاری، به واسطه تلاش مخلصانه تعدادی از طلاب فاضل اصفهانی، حقیر توفیق یافتم تا در مدت دو روز، پنج نشست علمی در خدمت اساتید بزرگوار و طلاب معزز اصفهان باشم. از جمله:
۱. همایش حوزه انقلابی و حوزه سکولار در مدرسه دارالحکمه: در این همایش از کلیگویی پرهیز و به شمارش ویژگیهای متحجران پرداختیم تا برای نشان دادن آنان به جای دور دستها به نزدیکترها اشاره شود.
۲. نشست علمی تاریخ اصول شیعه در مدرسه میرزا حسین: نتیجه این نشست آن بود که «اصول فقه شیعه، حاشیهای بر اصول فقه اهل سنت است و پس از هزار سال ما هنوز نتوانستهایم از حاشیه اصول اهل سنت خارج شویم و اصول را بر مبنای نیازهای فقه مان و بدون تأثر از فضای اهل سنت از نو بنویسیم.»
۳. مناظره ای با موضوع «زوائد علم اصول» در مدرسه اباصالح (عج): در این مناظره بنده مدعی بودم که دو سوم علم اصول موجود زائد است و باید حذف گردد و به جای آن به قواعد بسیاری که برای اجتهاد لازم است ولی در اصول موجود نیست، پرداخته شود.
?در مناظره تلقی جمع حاضران این شد که اشکالات بنده بیجواب ماند و نظریه مذکور تقویت شد. همین مساله موجی از سوالات را در حوزه مبارکه اصفهان رقم زد و اعتبار بخش قابل توجهی از اصول را مخدوش ساخت. برای برون رفت از فشار مذکور، برگزارکنندگان محترم مناظره، شتاب زده و بدون هماهنگی با حقیر حتی برای زمان برگزاری جلسه به عنوان طرف مناظره، مناظره دومی را ترتیب دادند و به این منظور اینبار با سه تن از اساتید محترم یعنی حضرات آقایان حجج اسلام خطاط، جلالی و رستمی هماهنگ شدند. آن هم بدون هیچ نوع اطلاع رسانی و تبلیغات! مناظره در کمال متانت علمی برگزار شد ولی نه تنها نتیجهای که مطلوب برگزار کنندگان بود، حاصل نشد، بلکه موج پیشین را تقویت کرد. در پایان جلسه نیز دو تن از فضلاء در نقد فضای بسته علمی در حوزه اصفهان مفصل صحبت کردند و خواستار آزادی بیان شدند.
?با این مقدمه روی سخن بنده با ریاست محترم مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان حضرت حجت الاسلام و المسلمین باطنی و معاون آموزشی ایشان جناب حجت الاسلام و المسلمین جلالی است.
?سؤال بنده این است که از نظر شما حدّ آزاداندیشی چیست؟ اگر کسی ساختار اصول موجود را زیر سوال ببرد و مثلا بگوید: «هزار سال است که ما نتوانستهایم از حاشیه اصول اهل سنت خارج شویم» یا بگوید: «دو سوم اصول فقه ما زائد است» یا «روش اجتهادی شیخ انصاری(ره) از ضعفهایی رنج میبرد» یا مدعی باشد که: «ما به جای مباحث الفاظ نیازمند منطق تفسیر متن و ادبیات دین هستیم» یا بگوید: «برای اجتهاد پویا باید رابطه مبانی عقیدتی را با مبانی رفتاری روشن سازیم»؛ اینها خروج از حدّ آزاد اندیشی است؟ اگر کسی راه بهتری را نشان دهد و نظریات راهبردیتری را تولید کند به گونهای که منجر به دلسرد شدن طلبهها به راههای پیشین شود، باید مانع از سخن گفتن او شد؟
?برادران بزرگوار، شما هر دو انقلابی هستید و به امام و رهبری عشق میروزید. با این حال چرا باور نمیکنید حوزهای که بر اساس تفکر غیر حکومتی شکل گرفته است به تحولات جدی نیاز دارد؛ هم در ساختار اداری و هم در نظام آموزشی، محتوای علمی و حتی در روشهای حل مسأله. چرا از تغییر میترسید؟ اگر تغییر متناسب با محکمات دین باشد، چه جای ترس دارد؟
?آیا از بزرگوارانی مانند شما آن هم در حوزه فرهیختهای مانند اصفهان این انتظار میرفت که تنها به خاطر دو مناظره متین و عالمانه به معاونت پژوهش تمام مدارس ابلاغ کنید که نباید از فلانی برای نشست علمی یا مناظره دعوت به عمل آید؟ آیا گمان نمیبرید که با این کار خود اساتید محترم و طلاب عزیز را در ادعای آزاداندیشی و پیگیری منویات رهبری معظم به تردید انداختید؟
?با این حساب لابد به بنده به عنوان کسی که تمام راههای گفتگو در فضای علمی از او ستانده شده، این حق را میدهید که در فضای مجازی نشستها و مناظرهها را پیگیری کنم. البته بیشک واقفید که تاثیر این نوع مناظره که در اعتراض به فضای بسته حوزه انجام میگیرد، بسیار عمیقتر خواهد بود و به جای دویست نفر استاد و طلبه، صدها و بلکه هزاران نفر را مخاطب خود قرار خواهد داد و به جای سه استاد، اساتید بزرگ و بزرگوار بسیاری را به عنوان موافق و مخالف وارد بحث و گفتگو خواهد نمود.
سلام و درود خدا بر شما.
اردتمند، محمد تقی اکبرنژاد
جز آه کشیدن چه می توان کرد؟! حتّی بستن دهان کسی که باطل می گوید هم درست نیست. اگر از مشتبه شدن حق به باطل می ترسند خیلی راحت می توانند جواب منطقی بدهند.
چرا کمی به خود شک نمی کنند؟؟؟
انصافا اعتماد به نفس بالایی دارید! کم نمیارید.