منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / دلنوشته های طلبگی / در ابتدای راهی نو…

در ابتدای راهی نو…

ساعت ۱۱ شب بود. تلفن همراهم زنگ زد. گوشی را برداشتم و جواب دادم. یکی از دوستان بود. چیزی که شنیدم متحیرم کرد.  چند بار پرسیدم تا یقین کنم که خبر را درست فهمیده ام یا نه. دو روز از همایش «نقد مکتب اصولی شیخ انصاری ره» می گذشت. یک ساعت قبل، از مکان برگزاری همایش، یعنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با استاد اکبر نژاد تماس گرفته  و گفته بودند: «بنا به دستور مستقیم برخی مسئولین حوزه، امکان برگزاری جلسه سوم و نهایی همایش در این مکان،یعنی پژوهشگاه، وجود ندارد!!»

یادم هست در این لحظات، سؤالات بیشماری در ذهنم خلجان می کردند. به خودم می گفتم این کار چه معنایی دارد؟ آیا فکر کردن در حوزه حرام است؟ آیا نظر دادن بر خلاف نظر بزرگان یک علم، خلاف قانون است؟ مگر در دو جلسه ی قبل چه اتفاقی افتاده بود که این قدر برخی آشفته شده و آن قدر به مسئولین پژوهشگاه فشار آورده بودند، که راهی به جز لغو جلسه پیش روی خود ندیده بودند. هر قدر محتوای دو جلسه ی گذشته را، بیشتر در ذهنم مرور می کردم بیشتر دچار تحیر می شدم. نمی توانستم کوچکترین مطلبی را پیدا کنم که حتی شائبه ی جسارت یا توهین به کسی در آن وجود داشته باشد. آیا ارائه طرحی نو در یک علم آلی مانند اصول فقه، ان هم مطالبی که همه مستند و حاصل لااقل یک دهه از عمر یک اندیشمند است، جرم به حساب می آید؟ حقیقتا لغو یک طرفه و ناگهانی یک قرار داد رسمی، هیچ توجیهی برایم نداشت.

دچار تناقضات عجیبی شده بودم. ناخود آگاه کلمات حضرت آقا(حفظه الله) به ذهنم خطور می کردند.  این همه تاکید ایشان بر این که حرف نو در حوزه نباید مستنکر باشد. باید اجازه بدهیم جسارت نواندیشی و حرف تازه زدن در فضلا ایجاد شود. واقعا این همه سفارش بر آزاد اندیشی و تشکیل کرسی های نظریه پردازی، چطور با این رفتار قابل جمع بود. به خودم می گفتم مگر اولین مخاطب این کلمات، مسئولین و تصمیم سازان حوزی نیستند؟! مگر همه ی بزرگان حوزه خود اذعان به لزوم تحول در حوزه ندارند؟! پس این رفتار چه معنایی دارد؟! جالب است که کار ما از استنکار حرف نو هم گذشته است. ظاهرا خیلی ها حوصله و تحمل مطرح شدن حرف نو را هم ندارند!

علی کل حال، این سؤالات و دهها ابهام و پرسش بی پاسخ دیگر، در صفحه ی ذهنم می مانند تا بلکه روزی به مدد و توفیق دیدار برخی از تصمیم سازان حوزوی، شاید جوابی برای آن ها پیدا کنم. اما بالاخره  به مدد الهی، همایش روز سوم هم در مکان دیگری برگزار شد، تا در برابر مدعوین و طلاب محترم شرمنده نشویم.

کلام پایانی…. به نظر می رسد وقت آن رسیده است که همگی کمی منطقی تر باشیم. حرف علمی را علمی جواب دهیم. استدلال را با استدلال رد کنیم نه با تحکم. اگر حرفی غلط است غلط بودنش را نشان دهیم. اگر روشی تو خالی است آنرا رسوا کنیم. اگر این سطح از نظریه پردازی علمی را هم نپذیریم که دیگر آزاد اندیشی معنایی ندارد! ما یا قائل به آزاد اندیشی و نظریه پردازی نیستیم! یا اصلا معنای آزاد اندیشی را نمی دانیم! طبیعتا فکر نکنم که با این همه تاکیدات فوق العاده ی مقام معظم رهبری(حفظه الله) کسی مخالف آزاد اندیشی علمی باشد. پس طبیعتا مشکل جای دیگری است. باید تحمل و سعه ی صدر خودمان را بیشتر کنیم و اجازه دهیم تا حرف نو به صورت کاملا مستدل در فضاهای علمی رائج مطرح شود و ماهم کاملا علمی و منطقی آن را پاسخ دهیم یا رد کنیم. یادمان باشد که دوران تحکم علمی مدتهاست به پایان رسیده است.

به هر حال، ما تنها در ابتدای راهی نو هستیم.راهی پر فراز و نشیب و دشوار، که قرار است فرزندان معنوی روح الله بعد از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب در آن قدم بگذارند… انشا الله

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)