جایگاه تراث در تحول حوزه
?در حاشیه نشست دوره ای اساتید با موضوع«جایگاه تراث در تحول»
?یادداشت علمی استاد محمد تقی اکبرنژاد در تحلیل جایگاه تراث شیعه در سیستم فهم دین
?شاید این مشکل شما نباشد، ولی بنده از زمانی که عنوان نشست دورهای اساتید را شنیدهام، هنوز پس از چند روز نتوانستهام به خوبی با آن ارتباط بگیرم! به گمانم از این است که تحول درست معنا نشده است. مقصود از تحول، تحول کل حوزه است؟ آن هم از پای بست آن تا نقش ایوانش؟ یا نه مقصود تنها در نظام آموزشی است یا محتوای علمی یا روش و منطق اجتهاد؟ فرض میگیریم که مقصود دومی بوده است:
◼️«جایگاه تراث در تحول علمی حوزه»
?تحولخواهی، اذعان به نقائص و ضعفهاست. «ارجی الناس صلاحا من اذا وقف علی مَساویه، سارع الی التحول عنها» البته این لزوما به معنای مؤاخذه بزرگان و سلف صالح نیست. بلکه پذیرش تغییرات شتابان عصر مدرنیته است.
?تکنولوژی با تولید ابزار جدید در تمام عرصههای زندگی از فردی تا اجتماعی، از نظامی تا رسانهای، هم نگرش ما را به زندگی عوض میکند و هم چهره آن را دگرگون میسازد و نیز نوع تعاملات انسان با همه چیز را باز تعریف میکند. دنیای جدید قطار قطار برای ما مسأله میسازد و ما را به دنبال خود میکشد. در واقع اوست که ما را مدیریت میکند. در حالی که بزرگان ما، بزرگِ دورهای متفاوت بودند. پس صرف نقیصه، عیب نیست. عیب این است که با اصرار بر داشتهها از پا نهادن در مسیر نداشتهها شانه خالی کنیم!
?تمام افکار و رفتارهای انسانی از قاعده تدریج پیروی میکنند. انسان به یکباره پا بر روی کره ماه ننهاد. بلکه تجربه صدها سال کار و تلاش علمی را پشتوانه خود ساخت. هر نسلی که میآید پا بر دوش نسل پیشین میگذارد. با تکیه بر آنها قد میکشد و البته میتواند چیزهایی را ببیند که گذشتگان قادر به دیدن آن نبودند. فقه و اصول نیز از این قاعده مستثنا نیست. این تاثیر گذاری در سه ساحت قابل تصور است:
یکم. آمادهسازی منابع و تسهیل بهرهگیری از آنها: به تعبیر امام صادق(ع) «لولا زراره و نظرائه لاندرست أحادیث أبی». هر نسل از بزرگان شیعه تلاشهای بسیاری را بذل کردند تا راه را برای نسلهای بعدی هموار سازند. نگارش «اصول أربعمائه» در طبقه محدثین بلاواسطه از ائمه(ع)، تدوین مجامع روایی در موضوعات متنوع از «توحید»، «خصال»، «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» و «من لایحضر صدوق(ره)» گرفته، تا «کامل الزیارات» ابن قولویه قمی(ره)، «کافی» کلینی(ره) و «تهذیب» و «استبصار» شیخ الطائفه(ره) همگی قدمهای بزرگی بود، تا آیندگان پیش بروند و وقت خود را صرف آمادهسازی روایات نکنند. این جریان ادامه یافت تا «بحار»، «وسائل»، «وافی» و «مستدرک» به رشته تحریر در آمد و در دوره معاصر «جامع احادیث الشیعه» به بار نشست.
?این رویه را در اصول نیز میتوان دید. سید و شیخ(ره) در اصول پیشگام شدند و در آشفتهبازار اصول اهل سنت، اصول فقه شیعه را تنظیم کردند. کیست که متوجه نباشد، «سرائر» تا چه اندازه قوت استدلال فقهی «مبسوط» را رشد داد. کیست که منکر شود علامه وحید(ره) و شاگردانش تا چه اندازه فقه و اصول را متقن ساختند و پیش بردند. امروز ما بر خوان کرم بزرگان خود نشستهایم و نباید از یاد ببریم که اگر طفل بیشتر از پدر میبیند، از فضل پدر است که او را روی شانههای خود نشانده است.
دوم. حل و فصل مسائل پیشین: تا نتوانیم مسائل پیشین را پاسخ دهیم، نوبت به مسائل فعلی و نوپیدا و آینده نمیرسد. پاسخ از عبادات که بخش قابل توجهی از فقه شیعه است و همینطور پاسخ از مسائل پیشینی هر باب فقهی؛ به این معنا که مثلا وقتی وارد مقوله أطعمه و أشربه میشویم، ابتدا باید تکلیف آن دسته از مأکولات متداولی که تاکنون بوده اند و از این به بعد هم خواهند بود روشن کنیم تا نوبت به این برسد که آیا تراریخته مجاز است یا نه؟ انواع فست فودها و غداهای متنوع عصر حاضر چطور؟ در معاملات نیز معاملات معمول در طول تاریخ باید روشن باشد تا بتوانیم به معاملات نوپیدا بپردازیم. تاریخ فقه ما این کار بزرگ را برای ما انجام داده است. آنها فتوا دادن در این امور را برای ما تسهیل کردهاند؛ زیرا تحقیقات بسیاری را به انجام رساندهاند.
سوم. تبیین اصول کلی روش اجتهاد(منطق فهم دین): بزرگان ما اساس کار اجتهاد را بنیان نهادند و اصول اصلی آن را روشن ساختند. اموری مانند:
۱. ضرورت حرکت بر مبنای یقین و اجتناب از ادله ظنی مانند عقل ظنی، قیاس و استحسان و اموری از این دست.
۲. مواجهه عقلایی با متون و اجتناب از تأویلهای ناروا بر اساس احتمالات خارج از عرف عقلایی.
۳. اصالت دادن به دین در مواجهه با اندیشههای دیگر و باور به غلبه تفکر دینی ناب بر تمام اندیشهها. خواه اندیشه غربی باشد یا متعلق به مذاهب دیگر. یعنی فقیه مرعوب دنیای مدرن و فلاسفه آن نمیشود. بلکه با حریت دین را میفهمد. خواه دنیای پیرامونی بپسندد یا نپسندد.
?اجتهادی که واجد سه ویژگی فوق باشد، همان چیزی است که در کلام بزرگان از آن به فقه سنتی یا جواهری یاد شده است. آن هم با تفاوت فاحشی که در روش اجتهاد از زمان شیخ الطائفه تا شیخ أعظم وجود دارد. آری تمامی اینها، هم سنتی هستند هم جواهری. زیرا در حدود شاخصهای مذکور رشد یافتهاند. اما آیا امروز نیز این رشد نمیتواند اتفاق بیفتد؟
?با این توضیح به این پرسش مهم میرسیم که آیا سه کارکرد مهم مذکور برای ارج نهادن به تراث کفایت نمیکند؟ آیا درست است که به نام دفاع از تراث، طوری سخن برانیم که گویا پاسخ همه سؤالات نوپیدا و آدرس تمام راههای نرفته در مکتوبات علمای هزار سال پیش وجود دارد؟! نکند ما مصداق حدیث شریف باشیم که فرمود: «لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا». عده ای تراث را به کناری نهادند و بیاعتنا رد شدند و عده ای هم تراث را شانه به شانه قرآن دیدند و الی یوم القیامه بدان پرداختند.
?آیا ما انتظار داریم که تراث ما پاسخ سؤالاتی را در خود بگنجاند که نویسندگان معظم و مکرمش با آنها مواجه نشده بوده و حتی کمترین تأملی در اطراف آن نکرده بودند؟ کدام یک از علوم انسانی امروزی اعم از سیاست، اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی، شهرسازی، معماری و دهها رشته علمی دیگر در زمان شیخ طوسی(ره) یا علامه حلی(ره) یا استاد الاساتید وحید بهبهانی(ره) و حتی شیخ اعظم(ره) وجود خارجی داشتهاند تا ما انتظار پاسخ از ایشان داشته باشیم؟! اینها راه نرفتهای است که نسل ما باید در آن بتازد و اسلام عزیز را از اتهام ناکارآمدی برهاند.
?آیا ما انتظار داریم بزرگانی که تجربه حکومت اسلامی را نداشتهاند و توسط حکام جور به گوشه حجره ها رانده شدند، بتوانند روش حل مسائل حکومتی را به ما بیاموزند؟ مگر نه این است که روشها به تبع واقعیت مسألهها تولید میشوند. این مسأله ها و سؤالات هستند که فکر را به جریان میاندازند و به آن جهت میدهند. بزرگانی که عمدتا در مسائل فردی مورد پرسش بودند، جهتگیری اندیشهشان نیز در همین راستا است. بنابراین اصولی که نوشتهاند و منهج و مکتب اجتهادی که بدان دست یافتهاند، بیشک هماهنگ با فضای پرسشهاست.
?جنس سؤالات حکومتی آن هم در دنیای مدرنیته با پرسشهای صد یا دویست یا هزار سال پیش فرق میکند. بزرگی علمای ما منوط به این نیست که از چند صد سال پیش به مسائل دنیای امروز پاسخ گفته باشند! بزرگی ایشان به این است که با زهد و تقوای مثال زدنی از حریم دین در زمان خودشان به خوبی دفاع کردند. بنابراین اگر کسی بگوید: روش فقاهت نیازمند تحول است و اصول موجود کفاف مسائل امروز را نمیدهد، تنقیص علمای شیعه را در پی ندارد، بلکه تنها تکلیف علمای عصر خودش را در دفتر تکالیفش نوشته است. همین و بس.
?اگر کسی بگوید: مکاسب کتاب زمان ما نیست، آیا به نویسنده آن جسارت کرده یا مرتکب استخفاف به حکم الله شده است؟! مکاسب کتاب مفیدی است اما نه به عنوان کتاب آموزشی. مگر استفاده از تراث فقط در قالب کتاب آموزشی متصور است؟ مکاسب کتاب زمان شیخ(ره) است نه زمان ما. مکاسب زمان ما وجه اشتراک زیادی با مکاسب دوره شیخ(ره) ندارد. کتاب آموزشی امروز، کتابی است که همه طلبهها در برابر عمری که به پای آن میگذارند باید مطالبی متناسب با اقتصاد زمان خویش بیاموزند تا همین امروز در بیرون از حوزه به کارشان آید. نه اینکه ما صدها مدرس مکاسب داشته باشیم اما از این حوزه عریض و طویل، یک نظریه جامع اقتصادی برای برون رفت از معضلات اقتصادی جامعه بیرون نیاید!!!
?اگر کسی بگوید: میتوان روش اجتهاد در معاملات را در معاملات جدید هم نشان داد، از عظمت مکاسب کاسته است؟! باید بپذیریم که اگر بهترین روشها هم در محتواهای غیر جذاب ارائه شوند، خواننده را جذب نمیکنند. طلبه باید هم روش بیاموزد هم از مطالب و محتوا لذت ببرد و حقیقتا رشد علمی را احساس کند. آیا نباید از بیرغبتیهای افسارگسیخته که قلب شاگرد و استاد را به درد میآورد، درس بگیریم و تغییری در احوال خود ایجاد کنیم؟!
?به خدای محمد(صلوات الله علیه و آله) قسم که اصرار غیر منطقی و غیر مستدل بر تراث به گونهای که ما را از پرداختن به ضرورتها باز دارد، نه تنها کمکی به اعتلای فقه نمیکند؛ که دیر یا زود کمر آن را بر زمین میکوبد. طلبهها و اساتید را به مرور پژمرده میسازد و امید به آینده روشن را از آنان میستاند. پس بیایید تراث را به عنوان یک گنجینه ارزشمند در عقبه خود داشته باشیم ولی رو به جلو حرکت کنیم.
سلام و درود خدا بر شما.
محمد تقی اکبرنژاد، اول دیماه۹۵
با سلام و آرزوی توفیق همه کسانی که دغدغه دین و حوزه دارند، از باب دلسوزی لازم به تذکر می دانم که درافتادن با قاطبه شاگردان مکتب صادقین علیهما السلام باعث سلب توفیقات شده و سرنوشت شومی را در انتظار فرد قرار می دهد. همینکه معروف است که «کسی که با بزرگان درافتد جوانمرگ شده و از ادامه حوزه و طلبگی باز می ماند» در انتظار صاحبان افکاری مثل افکار شما نیز هست. لذا از قرائن اینگونه استنباط می شود که روزهای افول و انزوای شما درحال آغاز شدن است. و بعید نیست که همین چند کارمند موسسه هم با مشکلاتی مواجه شده و در نهایت شما نیز مانند بسیاری از رانده شدگان از حوزه به دامن منادیان اسلامِ آمریکایی بغلتید. بسیاری از کلمات شما را از سر دلسوزی و تحول خواهی واقعی نیافتم بلکه تنها انگیزه این اقدام را مطرح کردن خودتان می دانم.
سلام علیکم اما به نظر من باید در مقابل اشتباه بصورت صریح اما مودبانه ایستاد چون مساله دین مطرح است و این مساله کوچکی نیست و بستگی دارد به نیت خیر ، اگر نیت خیر باشد مطمئن هستم که عاقبت بخیر می شوند و الا فلا. امیدوارم خداوند اخلاص را به شما عنایت فرماید در تمام عمر.
حاجی وقت کردی یه استخاره هم برا ما بگیر
نظر آیت الله اراکی درباره نشست زوائد علم اصول استاد درس خارج حوزه علمیه برگزاری نشست های زوائد علم اصول را جنایتی علمی خواند و با تأکید براینکه نباید افراد غیر متخصص در این مباحث اظهار کنند تأکید کرد: ما با دلیل اثبات کرده ایم که تمام مباحث اصولی ثمره فقهی دارد.
http://www.rasanews.ir/detail/News/468534/17
آیت الله محسن اراکی استاد درس خارج حوزه علمیه قم در گفتوگو با خبرنکار خبرگزاری رسا، با اشاره به پخش فایل صوتی از وی در جلسه درس خارج مبنی بر اینکه نباید نشست هایی با عنوان زوائد علم اصول برگزار شود، اظهار داشت: هرکس می خواهد در این عرصه ها وارد شود باید متخصص باشد و در این عرصه کار کرده باشد، مثل اینکه فردی که طبیب نیست بگوید نصف علم طب اضافی است.
وی افزود: یعنی مسأله مهم این است که این سبک بحث ها توسط کسانی مطرح می شود که تخصص کافی در این عرصه ندارند و اطلاع درستی از معنای علم اصول و جایگاه مباحث اصولی ندارند و صرف اینکه فردی دو تا درس خوانده باشد که متخصص نمی شود.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تأکید براینکه هر انسانی که می خواهد در علمی اظهار نظر کند باید احاطه نظری و کاربردی به آن علم داشته باشد، ابراز داشت: احاطه نظری این که خوب درس ها را خوانده و بلد باشد و احاطه کاربردی که مهم تر است این است که فرد حداقل بیست سال یا سی سال در آن علم فعالیت کند و در محل بحث ما باید فرد در عرصه های مختلف فقه استنباط و اجتهاد کند و بعد بگوید که این مسأله اصولی به درد می خورد یا نه.
وی تأکید کرد: کسی که در علمی سابقه ندارد و نظری بدهد این می شود اظهار نظر غیر متخصص که این کار خودش فی نفسه جنایتی و تخلفی است علمی که به هیچ وجه پذیرفته نیست.
آیت الله اراکی با اشاره به ایراد دوم که بر نشست بررسی زوائد علم اصول وارد است، عنوان داشت: اینکه شما می گویید این بخش زائد است باید گفت اصولا در هیچ علمی که به وسیله عالمان محقق و برجسته آن تدوین می شود زائد بودن معنا ندارد، چراکه علما کاری بی خودی نمی کند مثل اینکه بگوییم عاقلی کار غیر عاقلانه بکند.
وی ادامه داد: این افراد با برگزاری این نشست ها به بزرگترین محققان علم اصول اتهام می زنند که شما کار غیرعاقلانه کرده اید و مطلب سوم آنکه ما در بحث های خود روشن کردیم که تمام مباحث اصولی اثر فقهی دارد و به همین دلیل اصلا عنوان زوائد علم اصول هیچ معنایی ندارد.
http://www.rasanews.ir/detail/News/468534/17