تحول یعنی …
تحول یعنی، کارآمدی حوزه!
تحول یعنی، حرکت بر طبق نیازها!
تحول یعنی، چشم ها را شست و از نو نگریست!
تحول یعنی، حذف اضافه ها و اضافه ی کمبودها!
تحول یعنی، درک اقتضای زمانه و برنامه ریزی برای آن!
تحول یعنی، رهایی از هرگونه جمود و اسارت فکری!
تحول یعنی، برگزیدن بهترین روش!
تحول یعنی، نهراسیدن از تغییر و روآوردن به اصلاح!
تحول یعنی، فرار از انزوا !
تحول یعنی، پرورش علل رشد و نابودی علل نکس!
تحول یعنی، وقت کمتر، بازدهی بیشتر!
تحول یعنی، برنامه ی حساب شده ی دقیق برای آینده و رصد آن!
تحول یعنی، برداشتن تمام موانع پیشرفت تعلیم و تهذیب در حوزه!
تحول یعنی، هرکس در جایگاهی استفاده شود که مناسب استعداد و توان اوست!
تحول یعنی، رهیدن از شخصیت زدگی و استقلال فکری و نظری!
تحول یعنی، به فکر درمان مشکلات بودن و اقدام و عمل جدی، نه انتظار معجزه!
تحول یعنی، خرقه تن تهی کردن و انتخاب دوباره ی جامه!
تحول یعنی، حرکت بر اساس وظیفه نه میل و رغبت و نه حس و حال!
تحول یعنی، قبول طبیعی بودن آزمون و خطا، در کنار حرکت عاقلانه!
تحول یعنی همگام شدن با تغییرات زمان و محیط
تحول یعنی قبول ضعف ها ...
ضعف اساسی که حوزه را منزوی و در موارد بسیاری مفتضح کرده.
علت اینکه جامعه دیگه به روحانیت چندان اعتمادی نداره و حرف شنوی نداره، ضعف بنیادی حوزه در همه زمینه هاست.
اما علماء عزیز ما نمی خوان این رو بپذیرن که مشکل از خود ماست و همچنان دنبال مقصر در جای دیگریم.