منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / بزرگان چه می گویند؟

بزرگان چه می گویند؟

آیا این دروس فعلی حوزه برای آینده وحتی حال جامعه کافی است؟

آیا در حوزه به دیدی فرای از زمان خویش برای پیشرفت اسلام نیاز نداریم؟

آیا اسلام در همین فقه و اصول رسائل و مکاسب خلاصه شده است؟

آیا در حوزه فعلی به سفارش پیامبر(ص) در مورد قرآن عمل شده و یا اینکه، قرآن کریم در حوزه هم مهجور است؟

آیا امروز دیگر کار فردی در پیشبرد اهداف موثر هست؟

در پاسخ به این سوالات به بیاناتی از علمای حوزوی که حرفهای زیادی برای گفتن دارند، توجه کنید:

سخنان را با کلامی از امام عزیز شروع می کنیم .حضرت امام(ره) این روحانی تاریخ ساز و برجسته، در مورد وظیفه حوزویان وعظمت کار آنان می فرمایند:

مادامی که فقه در کتابها و سینه علماء مستور بماند، ضرری متوجه جهانخوران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمی تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. حوزه ها وروحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند.

ودر همین رابطه شهید مظلوم شهید بهشتی(ره)در سالگرد شهید استاد مطهری چنین گفته اند:

روحانی اگر می خواهد در نقش امامت و پیشوایی نقش ایفا کند، باید دو روز و سه روز و ده روز و یک ماه و یک سال از جامعه اش جلوتر باشد.

تمامی این جنس بیانات ناظر به هدف تشکیل حوزه و نیز وظیفه حوزویان ناظر به آن هدف است. هرجا که عقب گرد و شکستی متوجه ما شده، ناشی از فراموش شدن آن هدف والا و سر فروبردن در لاک انزوای خویش است؛ به فرموده مقام معظم رهبری(دام ظله):

مسئول دینداری مردم روحانیت است، روحانیت هم مولود و ساخته دست حوزه علمیه  است. با این نگاه مسئولیت را بسنجید. این جوری توزین بکنیم مسئولیت را، تا بفهمیم بر دوش ما، بار سنگینی که هست، چیست.(۱۳۸۶/۹/۸)

آیا در این جنگ نرم که با شیاطینی بزرگ همچون آمریکا طرف هستیم، همین قدر فعالیت امروز ما کافی است؟

حضرت آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته) در بیان عمق و کثرت کار روحانی امروزی می فرمایند:

بر فرض شما در فقه و اصول الآن سی هزار یا چهل هزار شیخ انصاری داشته باشید،این مشکل شما را رفع نمی کند. … روزی اگر کسی واقعا می توانست کفایه و مکاسب را خوب تدریس کند، جزو فضلای نامی بود اما الآن این مقدار سواد، سواد نیست. این ارتباط دنیا به هم، پیدایش شهبه ها، القای اشکالات روز افزون، کمر شمن و نفس گیر، این یک سواد خیلی عیق می خواهد. اگر کسی واقعا مسلط شد که خوب رسائل ومکاسب تدریس کند، تازه اول درس خواندن اوست…(۱۳۸۶/۱۰/۶)

استاد گرانقدر شهید مطهری(ره) نیز در بیان اینکه امروز دیگر نمی شود مثل گذشته در حجره جامعه داری کرد گفته اند:

آدمی که سر وکارش فقط باچند کتاب معین در یک علم بخصوص مثل فقه، ادبیات، فلسفه وغیره باشد و در کنج مدرسه به سر برد، نمی تواند بفهمد در  جامعه چه می گذرد و چه باید کرد. انسان در کنج مدرسه نمی تواند مصالح جامعه را تشخیص دهد. علم و اطلاع به اوضاع جاری و متغیر جهان لازم است. شامّه تیز می‏ خواهد که حتی حوادثی که در آینده واقع می‏ شود از حالا پیش‏ بینی کند و جامعه را طوری از آن حادثه عبور دهد که با خطری مواجه نشود. هدایت بدون قدرت پیش‏ بینی امکان‏ پذیر نیست.(ده گفتار)

ونیز در بیان مهجوریت قرآن حتی در میان حوزویان و ارج نهادن بیش از اندازه برای بعض دروس دیگر فرموده اند که:

قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن بچسبد. الآن ثابت می‏ کنم که چگونه قرآن در میان خود ما مهجور است. اگر کسی علمش علم قرآن باشد یعنی در قرآن زیاد تدبّر کرده باشد، تفسیر قرآن را کاملًا بداند، این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟ هیچ. اما اگر کسی‏ کفایه‏ آخوند ملّا کاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و باشخصیتی شمرده می‏ شود. پس قرآن در میان خود ما مهجور است، و در نتیجه همین اعراض از قرآن است که به این بدبختی و نکبت گرفتار شده‏ ایم. ما مشمول شکایت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم که به خدا شکایت می‏کند:یا رَبِّ انَّ قَوْمِی اتَّخَذوا هذَا الْقُرْ انَ مَهْجوراً(ده گفتار)

تمامی این بیانات و امثال اینها که خود شما هم بسیار شنیده اید نشان از کاری بزرگ دارد که باید به دست ما حوزویان عصر جدید، جامه عمل بپوشد.کاری که  قریب به ۲۰سال  در زمان رهبری حضرت آقا و حتی قبل از  آن مدام و بسیار مورد تاکید ایشان قرار گرفته بود ولی با کوتاهی فراوان برخی متصدیان، گویا از سال ۱۳۸۹ به این طرف کمی گفتنش هم لغو و بی فایده شده است. چرا که حضرت آقا بعد از سال ۸۹،  یا اصلا حرفی در این زمینه ها نگفته اند یا اگر هم صحبتی پیدا شود، خیلی کمرنگ و گذراست. گله مندی ایشان در بیاناتشان در آذر ۱۳۸۶ مشهود است:

از پیشنهادهائی که بنده در طول این سالها درباره‌ی حوزه‌ی علمیه کردم، چه در مجامع عام که با طلاب و فضلا و مدرسین جلسه داشتیم و صدها، گاهی هزارها نفر در آن شرکت داشتند؛ چه در جلسات کوچک و خصوصی تر که با بعضی از مسئولین حوزه یا بزرگان حوزه یا مراجع یا فضلا داشتیم و پیشنهادهائی دائم مطرح شده و گفته شده، خیلی هایش تا حالا تحقق پیدا نکرده، یا به صورت نیمه‌کاره و نیمه‌راهه تحقق پیدا کرده است.

کارهایی که همه اش در «تحول حوزه»فعلی خلاصه می شود، تحولی که لازمۀ لابُدّی تحول جامعه فعلی است و اگر حوزه به این تحول لابدّی تن در ندهد، به فرموده حضرت آقا:

از یکی از دو حال خارج نیست؛ یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمی کند، زیر دست و پا له می شود، از بین می رود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد.(همان)

این جنس بحثها تمامی ندارد. اشاره ما هم به این بیانات، برای ایجاد دغدغه در حوزویان عزیز خصوصا نسل جدید است. برای این است که فعالیت های تحول خواهانه ای که حضرت آقا به آنها چشم دوخته اند را دنبال کنیم و نگذاریم با گذشت زمان غبار بی تفاوتی و سهل انگاری و کوته نظری، این افقهای بلند را از نگاه ما مخفی نگه دارد.  در پایان این بیانات نیز به کلماتی از عالم بزرگوار و اثر گذار امام موسی صدر اشاره می کنیم که ناظر به بایدهای تحول است.

ایشان در مورد اهمیت نظم در به نتیجه رسیدن کارها می فرمایند:

اگر بخواهیم فرزند این دنیا باشیم، اگر بخواهیم زنده باشیم، اگر بخواهیم فعالیت و تلاشمان به ثمر برسد واگر دوستدار خلودیم، باید منظم کار کنیم. بلبشوری وبی نظمی، جز فنا در این دنیا نتیجه ای ندارد… ما اگر امروز عمل دسته جمعی نداشته باشیم، کلاهمان پس معرکه هست،که هست! برای اینکه همه چیز{امروز} منظم وتشکیلاتی و سازمانی است.(۱۳۴۴/۷/۷)

به امید تلاش همگانی و منظم همه ما برای تحقق اهداف عالی حوزه علمیه و زمینه سازی واقعی برای ظهور دولت یار…

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

1 دیدگاه در “بزرگان چه می گویند؟

  1. عبد الله گفت:

    اگر زشت ترین و منکرترین مسائل قبح خودشان را از دست بدهند، بزرگان هم گرفتار آن می شوند. زمانی قلیان و سیگار قبح اجتماعی نداشت، علما بیش از مردم گرفتار آنها شده بودند. متاسفانه انزوای از جامعه که از جمله خطاهای بزرگ است، به مرور قبح خود را از دست داده و به یک فخر تبدیل شده است. برای همین نیز بزرگان ما در دام آن افتاده اند و احساس گناه هم نمی کنند.

    ۰۰

پاسخ دادن به عبد الله لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)