منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / اطلاع رسانی / مصاحبه ها و دیدار ها / بزرگترهای ما بیشتر در سنت ها مانده اند و کمتر توانسته اند خود را باشرایط جدید وفق بدهند!
گفت و گوی اختصاصی پایگاه خبری 598 با استاد اکبرنژاد

بزرگترهای ما بیشتر در سنت ها مانده اند و کمتر توانسته اند خود را باشرایط جدید وفق بدهند!

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه ۵۹۸،برخی از علما و فقهای حوزه های علمیه بر این باور هستند که اصول حاکم بر دیپلماسی دولت یازدهم و نمود عینی آن در پرونده برجام نسبت صحیحی با فقه شیعه و حقوق اسلامی سازگاری نداشته و با منویات قرآن و اهل بیت در تعارض می باشد. حجت الاسلام و المسلمين محمدتقي اکبرنژاد مدیر مؤسسه تحقیقاتی «فقاهت و تمدن‌سازي اسلامي» در این خصوص اعتقاد دارد که نگاه دولت یازدهم به دیپلماسی قرآنی نیست و بخشی از پشتوانه مدل دیپلماسی سازش برآمده از فضای سکولاری حاکم در طبقه ای از حوزه های علمیه است.

برای تشریح این موضوع خبرنگار پایگاه ۵۹۸ در گفت‌وگویی تفصیلی با حجت الاسلام دکتر محمد تقی اکبرنژاد مدیر موسسه فقاهت و تمدن سازی که با هدف پيگيري و تحقق منويات مقام معظم رهبري در باب تولید علم در زمینه‌ی تمدن سازی و سبک زندگی اسلامی و نیز دغدغه های معظم له در عرصه‌ی تحول علوم اسلامی و حوزوی، در شهر مقدس قم تشکیل شده است به بررسی این موضوع پرداخته است.

حجت الاسلام حسن روحانی با وعده تعامل با دنیا و حل مسائل هسته ای از طریق گفت و گو پای به عرصه انتخاباتی گذاشت و پس از انتخاب وی به عنوان رئیس دولت یازدهم بیشتر تمرکز دولت به موضوع دیپلماسی و گفت و گو با کشورهای غربی معطوف گردید. از نظر فقهی و دینی رابطه با سایر کشورها چگونه باید باشد و به نظر شما عملکرد دولت تدبیر و امید در زمینه دیپلماسی خارجی تا چه میزان با مبانی فقهی و حقوقی اسلام سازگار بوده است؟

این موضوع که ما باید با دنیای اطراف خودمان رابطه داشته باشیم سخنی صحیح و مورد قبول دین است، برای مثال در بحث تقیه دستور داده شده است که با اهل سنت رابطه داشته باشید ، اگر فوت کردند به تشییع جنازه آنان بروید ، هنگام نماز در مساجد آنان شرکت نمایید و به صورت مسالمت آمیز با آنان زندگی کنید و یا در روایات آمده است زمانی امام علی با یک یهودی همسفر شده بودند تا اینکه به دو راهی می رسند و حضرت(ع) فرد یهودی را چندین قدم مشایعت می کنند و فرد یهودی تحت تاثیر اخلاق ایشان مسلمان شدند. بر همین اساس شما می توانید موضوع تعامل با سایر مردمان را در جامعه جهانی نیز پیاده کنید. با این مقدمه مشخص می شود که ما با اصل تعامل با دنیا مشکلی نداشته و آن را به عنوان یک ضرورت می پذیریم علی الخصوص در جامعه امروزی که با پیشرفت امکانات رابطه انسان ها با هم بسیار نزدیک شده است.

از طرفی در اسلام حساسیت فراوانی در خصوص عدم وابستگی و استقلال حکومت اسلامی وجود دارد البته ذکر این نکته ضروریست که اصل وابستگی قطعی و ضروری به نظر می رسد اما جنس وابستگی متفاوت می باشد. یک نوع وابستگی به این صورت است که هر طرف نیازهای طرف مقابل را با نقش آفرینی های خود برطرف می کنند ولی نوع دیگر وابستگی مانند وابستگی گدا به انسان ها می ماند که نمی تواند نیاز افراد دیگر را برطرف کند و افراد حس نیازی به او ندارند که در این حالت عزت افراد زیر سوال می رود.

مدل وابستگی به دیگران می تواند یک وابستگی معقول و از موضع بالا باشد و یا وابستگی ای باشد که مستاصل و محتاج طرف مقابل باشد که در این صورت عزتمندانه نمی باشد. قرآن و عقل وابستگی نوع دوم را نمی پذیرد و خواستار تعامل از موضع قدرت می باشد و این موضوع زمانی ضرورت بیشتری پیدا می کند که شما گفتمان جدیدی نیز داشته باشد.

هر جریانی که حرف تازه ای دارد باید مستقل تر باشد برای مثال کشوری مانند آمریکا چون استقلال تام داشت و به کسی نیاز نداشت توانست تفکر خود را در دنیا نهادینه کند. گفتمان انقلاب اسلامی به دنبال تفکر توحیدی است که در دنیا بسیار کم مشتری است و دشمنان زیادی دارد به دلیل اینکه خلاف لذات مادی دنیا قدم برداشته می شود طبیعتا فشار بیشتری به شما خواهند آورد و قدرت ها شما را بر نمی تابند و به تهدید تبدیل می شوید در نتیجه چنین کشوری باید استقلال بیشتری داشته باشید.

 

قرآن فرموده است که در مقابل دشمنان و کسانی که ایدئولوژی متفاوتی با شما دارند باید موضع برتری اتخاذ نمایید و دلداده آنها نباشد. در آیه دیگری آمده است: “آنهایی که دلهای مریضی دارند عجله دارند به سمت دشمنان بروند و وقتی از آنها می پرسند که چرا به سمت آنها می روید می گویند که می ترسیم ضرری از جانب آنها به ما برسد.” پس طبق آیات نتیجه میگیریم که آنهایی که قلبی بیمار دارند و و دنیوی فکر می کنند به طرف دشمنان می روند . در روایات و قران نیزاشاره شده است که خدا هیچ راهی را برای تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است ومدل دین اینگونه ساخته شده است.

از طرفی حضرت علی می فرمایند: در ذبح کردن یک گوسفند نیز حتی در حد گرفتن پاهای حیوان از یک کافر کمک نگیرید. در اینجا فقط بحث کشورمان مطرح نیست و بحث جامعه اسلامی مطرح می باشد. جامعه اسلامی اگر مشکلی هم دارد باید از دیگر مسلمانان کمک بگیرد و به سمت کفار نرود. الان باید پرسید که کشور ما چه میزان در جهت وحدت بین دولت های اسلامی تلاش کرده است؟!

حال اگر بخواهیم موضوع تعامل با سایر کشورها توسط دولت یازدهم را بررسی کنیم مشاهده می کنیم تعاملی که دولت یازدهم به عنوان یکی از وعده های خود نام می برد در گذشته هم وجود داشته است اما تفاوت اصلی از آنجا نشات می گیرد که دولت تدبیر و امید رابطه با سایر کشورها علی الخصوص کشورهای غربی را به عنوان حلال مشکلات کشور بر شمرد.

ما طبق چنین آیات و روایاتی باید روحیه علو و استقلال و بزرگی داشته باشیم و روحیه انفعالی از خود نشان ندهیم. شما ببینید آقای سریع القلم مشاور رئیس جمهور می گوید بدون جهانی شدن نمی توان پیشرفت کرد. این سخن نشان از وادادگی این فرد می باشد و یا آقای ظریف در دانشگاه تهران می گوید آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد. چنین فردی چگونه می تواند از منافع یک کشور در برابر دشمنی که تا این میزان آن را قوی می داند دفاع کند!

شما مشاهده می کنید که در این دولت علاقه زیادی برای رابطه با کشورهای غربی وجود دارد و تمام سعی و تلاش دولتمردان بر این است که کشورهای غربی به ما لبخند بزنند. این رویکرد دقیقا همان رویکرد گدایی و مستاصل بودن است. نگاه چنین انسانهایی اینگونه است که خود را منهای دنیا هیچ می دانند و به همین دلیل است که در این سه سال همه چیز ما رها شده و تنها به مسئله مذاکرات هسته ای پرداخته شده است.

دولتمردان مردم را بسیار امیدوار کردند و حلال تمام مشکلات را برجام می دانستند و به موجب آن راکتور اراک بتون ریزی شده و فردو تعطیل شده است و دیگر تعهداتی که تاکنون به موجب آنها هنوز برای کشور اتفاقی نیفتاده است. این نگاه رو به خارج، قرآنی نیست چرا که قرآن برای انسان مومن علو و بزرگی قائل است و این رویکرد دولت آقای روحانی مورد انتقاد جدی ما قرار دارد.

متاسفانه این افراد حتی از تاریخ خود نیز عبرت نگرفته اند. شما نگاه کنید ما در تاریخ چه زمانی به کشورهای قدرتمند اعتماد کردیم و از آن سود برده ایم؟! در معاهده فینکن اشتاین در سال ۱۱۸۶ که بین فتحعلی شاه و ناپلئون بسته شد طرف مقابل به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد. نمونه های دیگری نیز از بد عهدی های طرف های غربی به ایران می توان نام برد که قضیه مصدق از آن موارد است و عجیب است که باوجود چنین بد عهدی هایی از طرف آمریکایی ها ما باز هم به طرف آنان می رویم که دلیل اصلی آن همانطور که ذکر کردم عدم خود باوری و وادادگی می باشد.

اصولا برای رابطه با سایر کشورها باید چه اصول و قواعدی را بر طبق مبانی فقهی و حقوقی اسلام رعایت کنیم؟

در ابتدا اگر کشورهای شیعه وجود داشت ما باید با این کشور تعاملات برقرار کنیم و در مرحله بعد باید به کشورهای مسلمان نزدیک شویم. ما باید مجامع و گردهمایی های اسلامی را تقویت کنیم و به این کشورها نزدیک می شدیم. یکی از مسئولان وزارت خارجه در صحبتی که با من داشت گفت ظرفیتهای عظیمی در کشورهای مسلمان منطقه وجود داشت که متاسفانه دولت یازدهم آنان را رها کرد و به سمت غرب حرکت کرد.

ما فرصت های زیادی را از دست داده ایم تا کار به اینجا رسیده است که برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس زیر سلطه عربستان قرار گرفته اند. اگر ما در گذشته بهتر عمل می کردیم می توانستیم سهم بیشتری از این کشورها داشته باشیم. برای مثال در خصوص انقلاب کشورهای عربی که به بیداری اسلامی معروف شد مشاهده می کنیم که در نهایت تمام این انقلاب ها به نفع غرب و آمریکا تمام شد و در نهایت هم به همین بهانه در سوریه و عراق هم جنگ هایی به راه انداختند که موجب اتفاقات و درگیری های حال حاضر در خاورمیانه شده است. این مشکلات در دولت های قبل هم وجود داشت و نتوانستیم از این فرصت ها استفاده کنیم.

روحیه ضد استکباری یکی دیگر از ملاک های مهم برای رابطه با سایر کشورها است. در اسلام مسئله طاغوت بسیار مهم است. برخی کشورها مانند کشورهای ۵+۱ روحیه قلدرمآبانه دارند و مشکل ما با آنان مخصوصا آمریکا همین مسئله است چون از موضع کدخدا وارد می شوند و می خواهند که تسلیم آنان شویم در حالی که ما نمی توانیم چنین چیزی را قبول کنیم. از طرفی برخی از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین در این موضع نیستند و راحت با ما تعامل می کنند. ما با آمریکا هم چنین مشکلی داریم.

وجود منافع ملی هم یکی دیگر از شاخصه های ما برای ارتباط با سایر کشورها باید باشد و باید با کشورهایی ارتباط گیریم که به ما چیزی هم اضافه شود.

چرا آقای روحانی تا این اندازه بر روی مسئله مذاکرات هسته ای و گفت و گو با کشورهای غربی تمرکز نموده و همه توان دولت در این خصوص به کار گرفته شد؟

آقای روحانی متاسفانه با کابینه مسنی که انتخاب کرد در همان ابتدا آب پاکی را روی دست مردم ریخت و با زبان بی زبانی به مردم فهماند که قرار نیست رویکرد جدیدی در کشور دنبال شود. ایشان نتوانست وعده های خود مبنی بر حل مشکلات در صد روز و یا چرخیدن سانتریفیوژها و چرخیدن چرخ زندگی مردم را عملی کند زیرا ایشان طرحی نداشت و از طرفی این دولت متاسفانه حتی مزایای دولت های خاتمی و احمدی نژاد را هم نداشت.

چون در جامعه آزادی وجود داشت آقای روحانی نمی توانست آزادی بیشتری را در جامعه تزریق کند اتفاقا آزادی رسانه ها نیز کمتر شده همچنین خدمتی به مردم و ضعفا نیز نتوانست انجام دهد و با توجه به این شرایط مجبور شدند که به غرب اعتماد کند و تنها راه برای خوش کردن دل مردم از نظر ایشان این بود که رابطه با غرب و آمریکا را حلال مشکلات مردم بنامد.

با بررسی اظهارات حال حاضر آقای روحانی با اظهارات ایشان پیش از توافق هسته ای مشاهده می کنیم که ایشان بیش از همه متوجه شده است که برجام ثمری نداده است و عجیب است که ایشان می گوید اگر این دولت کاری جز برجام هم انجام نداده باشد برای مردم کافی است.

متاسفانه این اتفاقات جای شرمندگی دارد و انسان متاسف می شود که چرا این اتفاقات در نظام اسلامی رخ می دهد. به عنوان سخن آخر می توان گفت که این دولت از روی عجله با دشمن توافق کرد که متاسفانه منجر به از بین رفتن عزت کشور شد .

اینکه برخی معتقد بودند با حل شدن مسئله هسته ای تمام مشکلات ما بر طرف خواهد شد و در این صورت است که می توانیم به پیشرفت برسیم ریشه در چه نوع ایدئولوژی ای دارد در حالی که بسیاری از همین افراد ۳۸ سال پیش دست به انقلابی بزرگ زده اند؟

برای پاسخگویی به این بحث باید فراملی نگاه کرد برای مثال در کوبا برخی افراد بودند که اعتقاد به تسلیم در برابر حوادث و قدرتها داشتند و فردی مانند فیدل کاسترو هم وجود دارد که معتقد است باید با ظلم جنگید و به توانایی های ملت خود ایمان دارد و به آنها عشق می ورزد. حالا توجه فرمایید که یک انسان مومن به غیر از ایمان و عشق به مردم خود، غیرت دینی هم دارد که حکومت طاغوت را بر نمی تابد. متاسفانه این افراد چنین روحیه ای را ندارند و به نوعی می توان گفت که حال کار کردن ندارند.

برای مثال شهید طهرانی مقدم که به پدر موشکی ایران معروف است هیچ نوع اطلاعات تخصصی در خصوص موشک ها نداشت و تنها موشک هایی که برای دشمن بود و به دست ایرانیان می رسید را مهندسی معکوس می کردن تا به اطلاعات ساخت آن دست یابند. این افراد معتقد بودند که ما میتوانیم و برای رسیدن به خواسته خود زحمت می کشیدند. شما اگر وزرای این دولت را بررسی کنید مشاهده می کنید که عمده آنان اینگونه نیستند. دولت قبل نیز با اینکه ضعف هایی داشت ولی معتقد بود که ملت ایران می تواند کارهای فراوانی کند و به این موضوع اعتقاد داشت در حالیکه برخی چنین اعتقادی را نداشته و به فوتبال نگاه کردن در هنگام جام جهانی افتخار می کنند.

این بزرگواران عشقی به ملت و تاریخ کشورمان ندارند و حال و حوصله کار کردن ندارند و متاسفانه وادادگی شدیدی در آنان وجود دارند. این افراد زمانی انقلاب کردند ولی گذشت زمان انسانها را تغییر می دهد.

عده ای معتقدند که ما باید در نظم نوین جهانی هضم شده و خود را با آن تطبیق دهیم و حتی سخن از حذف شعار مرگ بر آمریکا به زبان می آورند. آیا ما می توانیم در نظم جهانی قرار گیریم؟

ما اگر در نظم نوین جهانی هضم شویم دیگر کشور ما انقلابی و اسلامی نیست. در نظم نوین جهانی نظام ارزشی از بین می رود و این خواسته ما نبود چرا که اگر به دنبال چنین چیزی بودیم می توانستیم با یک حکومت دموکراتیک هم به آن برسیم و دیگر احتیاجی به ولایت فقیه هم نبود در حالیکه ما بابت خواسته خودمان شهید دادیم و پیامبران الهی هم برای همین موضوع آمده اند. بر فرض مردم نظام غلطی دارند و گناه می کنند آیا ما باید هم رنگ آنان شویم یا اینکه باید با این گناهان مبارزه کنیم و خودمان را نیز حفظ کنیم مانند انبیا که چنین عملی انجام می دادند و نبوت هم به همین معناست.

تا چه زمانی می توانیم بر خلاف سلطه نظام سرمایه داری و غربی حرکت کرده و گفتمان خود را در دنیا به پیش ببریم؟

تا زمانی که استحکام درونی داریم می توانیم حرف خود را در دنیا بزنیم و به نوعی قلدری کنیم در حالیکه با دست خالی می توانیم شعار دهیم ولی خیلی دوام نمی آوریم. مشکل ما در جمهوری اسلامی همین موضوع است به این صورت که ما با زیر ساخت های ضعیف در حال نقش آفرینی در دنیا هستیم و یا به عبارتی با پاهای ضعیف داریم مشت های قوی میزینم و این زیر ساخت های ضعیف از مشکلات نظام ماست.

ما همواره باید بر روی مبانی خود پافشاری کنیم و با دنیا بر مبنای همین اعتقادات تعامل کنیم ولی نکته اصلی این است که ما تا اندازه ای می توانیم در برابر هضم شدن در نظام جهانی مقابله کنیم که زیر ساخت های ما قوی باشد در غیر اینصورت فشار جهانی روزی ما را خواهد شکست.

زیر ساخت ها یعنی علوم انسانی اسلامی و نقشه زندگی را در همه ابعاد تولید کنیم. مدل اقتصادی ما باید اسلامی باشد و بتواند مردم را به استغنای اقتصادی برساند و همچنین اقتصادی بارور را در کشور به ظهور برساند. باید مدل فرهنگی خود را تولید کرده و جامعه را از لحاظ زیر ساخت های فرهنگی ارتقا دهیم. وقتی در هنر، اقتصاد، سیاست، صدا و سیما ،فرهنگ و سایر حوزه ها از خودمان چیزی نداریم و صرفا یک کپی از مدل های خارجی را درکشورمان پیاده کرده ایم نمی توانیم در برابر فشارهای خارجی دوام بیاوریم و همانگونه که عرض کردم با پاهای ضعیف و لرزان در حال مشت زدن هستیم در حالی که باید این ضعف را برطرف کنیم تا بتوانیم همچنان در دنیا حرف و ایدئولوژی خود را پیاده کنیم.

می توان اینگونه گفت که کلیت نظام ما ولایتی است و انقلابی است اما زیرساخت های ما اسلامی نیست. تا چه زمانی می شود با اقتصاد غیر اسلامی نظام اسلامی را تقویت کرد و نگه داشت؟ اقتصاد و فرهنگ به سمت دیگری می روند و انقلاب اسلامی و رهبری به سمت دیگر حرکت می کنند.

نیروهای انقلابی باید به این موضوع توجه لازم را داشته باشند چون این موارد تهدید کننده نظام است و این که ما تاکید داریم حوزه علمیه باید متحول شود به همین دلیل است چون  تا دولت ها اجرا کنند پس این تحول در ابتدا متوجه حوزه و در مراحل بعدی متوجه طلاب و فضلای حوزه علمیه می باشد.

 

به نطر شما دلیل عدم همراهی بزرگان حوزه برای انجام تحول بنیادین در حوزه های علمیه چیست؟

بزرگان حوزه از همان ابتدا هم با انقلاب همراهی نکردند و اعتقادی به این مدل کار نداشتند و فضای فکری آنان فضایی سکولاری است. امام می فرمایند “از دویست سال پیش در حوزه ها کار کرده اند که به ما بفهمانند که دین از سیاست جداست” و این موضوع در حوزه هم وجود دارد و توسط جریان تحجر که همان سکولارها هستند دنبال می شود.

ما دو مدل سکولار داریم یکی سکولاری که روشنفکران می گویند و دیگری سکولاری است که متحجران می گویند. در هر دو نکته مشترکی وجود دارد که می گویند الان دین نمی تواند کاری انجام دهد فقط تفاوت این است که روشنفکران می گویند دین اصلا نمی تواند کاری کند ولی متحجران اعتقاد دارند که امام معصوم می تواند ولی ما نمی توانیم.

به هرحال آینده روشنی می توان در حوزه تصور کرد نه از بابت بزرگان بلکه از بابت اینکه نسل های جدیدی به حوزه آمده اند که معترض به حوزه هستند و می توانند کاری کنند که تحولی در حوزه های علمیه رخ دهد و به داد انقلاب برسند.

فضای حوزه علمیه در خصوص برجام چگونه می باشد؟

در حوزه علمیه از قبل از انقلاب تا حال حاضر بین بزرگان و بدنه عمومی حوزه شکافی در بحث های سیاسی وجود داشته است. شما نگاه کنید وقتی در سال ۴۱ امام خمینی(ره) حرکت خود را برای انقلاب اسلامی شروع کردند بدنه عمومی طلبه ها پشت سر امام بودند و خیلی از بزرگان حوزه یا مخالف بودند و یا سکوت کرده بودند. برخی دیگر هم حمایت های جزئی می کردند و مانند امام به میدان نمی آمدند زیرا اعتقادی به این کار نداشتند.

در حال حاضر هم این رویه وجود دارد به این صورت که بدنه عمومی طلبه ها پشت سر مواضع رهبری هستند و دل خوشی از برجام ندارند ولی در بین بزرگان حوزه در خصوص برجام سه دیدگاه وجود دارد به این صورت که عده ای از برجام حمایت کرده، عده ای دیگر مواضعی همچون مواضع رهبری دارند و عده ای هم سکوت کردند.

علت شکاف بین بزرگان و بدنه حوزه علمیه چه می باشد؟

شکاف در حوزه به دلیل درکی است که از زمان و مکان پیدا می کنند. بزرگترهای ما بیشتر در سنت ها مانده اند و کمتر توانسته اند خود را باشرایط جدید وفق بدهند ولی وقتی حضرت امام که حرکتی انقلابی را آغاز کرد نسل جوان به امام اعتماد کرد و توانستند سطح وسیع تری را ببینند. خیلی از بزرگان در ۵۰ سال قبل آدمهای بسیار شریفی بودند ولی مشکل این بود که درک عمیقی از جنبه های اجتماعی دین و فضای جامعه و بین الملل نداشتند و اینکه حضرت امام گلایه های تندی از جریان های تحجر در حوزه دارند بی ارتباط با این بحث نیست و این موضوع از قدیم هم در حوزه وجود داشت.

برای مثال در بحث برجام آقایان یزدی و جنتی از افرادی هستند که در دامن امام رشد یافته اند و به همین دلیل در حال حاضر نیز مواضع شان به مواضع رهبری نزدیک می باشد. کسانیکه تجربه سیاسی خوبی در حوزه دارند با برجام مشکل داشته و بیشتر در سمت رهبری حرکت می کنند. طیف دیگر که موافق برجام هستند مخالف و مقابل رهبری نیستند ولی تحلیل های عمیقی ندارند.

به نقل از پایگاه خبری تحلیلی ۵۹۸

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

3 دیدگاه در “بزرگترهای ما بیشتر در سنت ها مانده اند و کمتر توانسته اند خود را باشرایط جدید وفق بدهند!

  1. امین گفت:

    آفرین بر این دید بالا دستی و دقیق! این یعنی همان دیانت عین سیاست بودن؛ یک عالم در مورد سیاست نظر فقهی بدهد با تبیین پشتوانه اش، بدون تأثیر از جناحی خاص. جزاکم الله خیراً

    ۴۰
  2. z گفت:

    سلام. بنده جدا از جرآت و جسارت استاد خشنود هستم.شما به هم ردیفان ایشون نگاه کنید که چطور در مسایل سیاسی و اجتماعی محافظه کار و بی خیال اند.

    ۳۰
  3. قاسمی گفت:

    انشالله احکام فقهی حکومتی روشن و دقیقی از این مرکز بیرون بیاید تا خلا های امروز کشور را پر کند و بهانه غربزدگان را که به دلیل نبود قانون اسلامی منطبق با عصر حاضر رو به سوی قبله گاه خود آورده اند را بگیرد. بویژه در بعد اقتصاد.با تشکر -قاسمی

    ۱۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)