از تحول نترسیم!!
بعضی مدیران و طلبه های حوزه وقتی اسم تحول و نوآوری را می شنوند، ترس تمام اعضاء وجودشان را می گیرد، مثل اینکه خبر فوت یکی از عزیزان خود را شنیدند. گمان می کنند آنچه امروز در حوزه اجراء می شود یک دلیل محکم شرعی دارد. چنان تعبدی دارند که گویی آیه ای بر وضع فعلی نازل شده است. برخورد ایشان با طرح های تحولی و پیشنهادهای سازنده، مثل برخورد شیخ انصاری (ره) با مساله ظن است که اصل اولی را بر عدم حجیت قرار می دهد. اصلا نمی توانند به طرح یا ایده ای دلخوش کنند و روی آن سرمایه گذاری کنند. اگر کسی نقدی کند، بدون اینکه بررسی و آزمایش شود، می گویند ما که نمی توانیم به این طرح عمل کنیم. برخورد ایشان گاهی به یک لوح تقدیر و دعوت در یک همایش ختم می شود و گاهی به علل مختلف همین چند عطای بزرگ هم نصیب محقق نمی شود. بنده خدا ! محققِ دغدغه مند هم نا امیدتر از قبل، تمام دغدغه هایش را تا فرصتی دوباره به خدای بزرگ می سپارد.
علت این برخورد مسئولین و آن تلاش محقق، یا به عبارت دیگر اصل بر قبول کردن یا قبول نکردن، در زاویه نگاه آنهاست. مسئولین، وضع موجود را با تمام امکانات و محصولات آن مانند باغی می دانند که چشمه های زیادی در آن روان است و محصولات متنوع و بسیار خوبی دارد اما تنها مشکلش این است که اگر آب با کیفیت تری به درختان دهیم، کیفیت و کمیت میوه ها هم بیشتر خواهد شد اما محققِ دغدغه مند، حوزه را مانند باغی می داند که چشمه ای بسیار باریک در آن روان است که جریان آن رو به بی آبی و خشکی است. اکثر درختان باغ تشنه آب هستند. تنها چند درخت مثل توت و بادام که در بی آبی هم به ثمر می نشینند، محصول آن است و بقیه یا خشک شده اند یا در حال خشک شدن هستند. با این حال چگونه می توانیم آب رودخانه را به بهانه اینکه شاید کیفیت لازم را نداشته باشد، دور بریزیم؟
چگونه می توانیم آبی را که یک نفر دلسوز بدون هیچ چشم داشتی برای آبیاری باغ آورده، به کناری رها کنیم تا گندآب شود و در خیال سیرابی درختان به سر ببریم. خودتان را جای محققِ داستان بگذارید. اگر شما بودید چه می کردید؟ اگر کسانی زحمت شما را بدون اینکه آزمایش کنند، رها کنند، بازهم دلسوز می ماندید؟ آیا برای اصلاح روش ها یا برنامه ها باید دنبال مورد صد در صدی باشیم؟
فقط همین را بگویم و قضاوت را به عهده مخاطبین بگذارم. وقتی به فرمایشات حضرت آقا مراجعه می کنیم اصل را بر اطمینان می یابیم. اصل بر این است که ایده های نو مورد پذیرش واقع شوند نه اینکه دست رد بر سینه آنها زده شود.
از شیوههای نو در آموزش علم، در تعلیم علم، در گسترش علم، در تولید علم نباید ترسید؛ از شیوههای نو نباید واهمه کرد. هدف وقتی پرداختن به علم است، حقیقتا دنبال علم هستیم و زمام کار دست افراد عالم است. شیوههای نو هر جور که باشند، قابل قبولاند. (بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم – ۱۳۸۹/۰۸/۰۲)
عرض سلام. حوزه از تحول می ترسد. از شنیدن حرف تازه هراس دارد. فکر می کنم جمله «نحن ابناء الدلیل» یک شعار بیشتر نیست. خدا قوت.
محافظه کاری و تلاش برای حفظ وضع موجود، خصوصیت کسانی است که افقهای بلندی را پیش روی خود نمی بینند، و به سیر رشد بشر و علوم بشری، توجه نمی کنند، و فقط قرار است گذران ایام کنند. وقتی کسی با انقلاب اسلامی همراه نشده باشد، و در پی اسقاط تمدن مادی، و ساختن تمدن توحیدی نباشد، تا أبد الآباد، هیچ نیازی به تحول، و باز تعریف نقش خود در افق ترسیم شده توسط امام و رهبری، پیدا نمی کند.
کلید تحول، توجه به این نکته است؛ که متأسفانه غالبا از دید تحولخواهان مغفول میماند.
چرا الکی می خواید وضعیت رو بد جلوه بدید؟؟؟
همه چی عالیه . طلبه ها شکر خدا درس خارج شرکت می کنن و در س ها شلوغ است. کمبود رساله عملیه هم در جامعه نداریم. تازه طبق آمار های رسمی انبار های احتیاطی بهم پر هستند. دیگه چی می خواید واقعا؟؟ آینده نگری از این بیشتر.
اگر هم جامعه مشکلی داره تقصیره خود مردمه که دین دار نیستن. اصلا مگه روحانیت مسئول دینداری مردمه؟؟