منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / چاره ای نیست،اگر مدعی هستیم…

چاره ای نیست،اگر مدعی هستیم…

فقیه عالیقدر، شهید مطهری(ره)، علاوه بر بیان محاسن ونقائص حوزه های علمیه،پیشنهادات بسیار کارآمد ولازمی هم می دادند که اگر جامه عمل می پوشید، چهره متفاوت و واقعی دین نمایان می شد. پیشنهاداتی که در اینجا می آید قسمتی از سخنرانی این عالم دلسوز است که چند روز پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی(ره)  در سال ۱۳۴۰ه.ش ایراد شده است، یعنی بیش از ۵۰سال پیش. پیشنهاداتی بسیار پیشبرنده؛ این درحالی است که هنوز چند قدمی بیشتر در این راه بر نداشته ایم و فاصله تا نقطه ی مورد نظر استاد مطهری، بسیار زیاد است. سخنان تامل برانگیز استاد را باهم مرور می کنیم. 

در اینجا من پیشنهادی دارم که برای پیشرفت و ترقی فقه ما بسیار مفید است.

این را قبلًا مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبد الکریم یزدی (اعلی اللَّه مقامه) نیز فرموده‏ اند و من پیشنهاد ایشان را عرض می ‏کنم.
ایشان گفته بودند : چه لزومی دارد که مردم در همه مسائل از یک نفر تقلید کنند.

بهتر این است که قسمتهای تخصصی در فقه قرار دهند، یعنی هر دسته‏ ای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنها تقلید کنند. مثلًا بعضی رشته تخصصی خود را عبادات قرار دهند و بعضی معاملات و بعضی سیاسات و بعضی احکام (احکام به اصطلاح فقه). همان طوری که در طب این کار شده است و رشته‏ های تخصصی پیش آمده. هر دسته ‏ای متخصص یک رشته از رشته‏ های پزشکی هستند، بعضی متخصص قلب می‏ باشند، بعضی متخصص چشم، بعضی متخصص گوش و حلق و بینی و بعضی متخصص چیز دیگر. اگر این کار بشود هرکسی بهتر می‏ تواند  در قسمت خودش تحقیق کند. گمان می‏ کنم در کتاب الکلام یجر الکلام، تألیف آقای سید احمد زنجانی (سلّمه اللَّه) این مطلب از قول ایشان چاپ شده است.

هر دسته‏ ای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند ، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنها تقلید کنند. در وضع موجود یا باید فقهای این زمان جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند.

این پیشنهاد بسیار پیشنهاد خوبی است، و من اضافه می ‏کنم که احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته‏ های تخصصی در فقاهت، از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده است. در وضع موجود یا باید فقهای این زمان جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند.

زیرا تقسیم کار در علوم، هم معلول تکامل علوم است و هم علت آن؛ یعنی علوم تدریجاً رشد می‏ کنند تا می ‏رسند به حدی که از عهده یک نفر تحقیق در همه مسائل آنها ممکن نیست، ناچار باید تقسیم بشود و رشته‏ های تخصصی پیدا شود. پس تقسیم کار و پیدایش رشته‏ های تخصصی در یک علم، نتیجه و معلول تکامل و پیشرفت آن علم است. و از طرف دیگر با پیدایش رشته‏ های تخصصی و تقسیم کار و تمرکز فکر در مسائل بخصوص، آن رشته تخصصی پیشرفت بیشتری پیدا می ‏کنند.

در همه علوم دنیا از طب و ریاضیات و حقوق و ادبیات و فلسفه، رشته‏ های تخصصی پیدا شده و همین جهت آن رشته ‏ها را ترقی داده است.

تقسیم کار در علوم ،هم نتیجه و معلول تکامل و پیشرفت آن علم است وهم از طرف دیگر باتمرکز فکر در مسائل ،آن رشته تخصصی پیشرفت بیشتری پیدا می‏ کند؛ همین تخصصی شدن است که در تمام دنیا  آن رشته ‏ها را ترقی داده است.

زمانی بود که فقه بسیار محدود بود. وقتی به کتب فقهیه قبل از شیخ طوسی مراجعه می ‏کنیم می ‏بینیم چقدر کوچک و محدود بوده است! شیخ طوسی با نوشتن کتابی به نام مبسوط، فقه را وارد مرحله جدیدی کرد وتوسعه داد. و همچنین دوره به دوره در اثر مساعی علما و فقها و وارد شدن مسائل جدید و تحقیقات جدید، بر حجم فقه افزوده شد تا آنجا که در حدود صد سال پیش که صاحب جواهر موفق شد یک دوره فقه بنویسد، به زحمت توانست این کار را انجام دهد. می ‏گویند در حدود بیست سالگی این کار را شروع کرد و با استعداد فوق العاده و کار مداوم و عمر طویل، در آخر توانست دوره فقه را به آخر برساند. دوره جواهر در شش جلد بسیار ضخیم چاپ شده. تمام کتاب مبسوط شیخ طوسی که در عصر خود نمونه فقه مشروح و مفصلی بوده شاید از نصف یک جلد از شش جلد جواهر کوچکتر باشد.
بعد از صاحب جواهر مبانی فقهی جدیدی به وسیله شیخ مرتضی انصاری اعلی اللَّه مقامه پی ریزی شد که نمونه ‏اش کتاب مکاسب و کتاب طهارت آن مرحوم است. بعد از ایشان در مخیله کسی هم خطور نمی‏ کند که یک دوره فقه با این شرح و تحقیق تألیف یا تدریس کند.
در این وضع حاضر و بعد از این پیشرفت و تکامل که در فقه ما مانند سایر علوم دنیا پیدا شده و این پیشرفت معلول مساعی علما و فقهای گذشته بوده است، یا باید علما و فقهای این زمان جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و مانع ترقی آن گردند و یا باید آن پیشنهاد متین و مترقی را عملی کنند، رشته‏ های تخصصی به وجود بیاورند و مردم هم در تقلید تبعیض کنند همان طوری که در رجوع به طبیب تبعیض می‏ کنند.

پیشنهاد دیگری هم داریم که عرض می‏ کنم و معتقدم این مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است

و آن اینکه در دنیا در عین اینکه رشته‏ های تخصصی در همه علم ها پیدا شده و موجب پیشرفتها و ترقیات محیرالعقول شده، یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای ترقی و پیشرفت بوده و هست

و آن موضوع همکاری و همفکری بین دانشمندان طراز اول و صاحب نظران هر رشته است.

در دنیای امروز دیگر فکر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تک روی، کاری ساخته نیست، علما و دانشمندان هر رشته دائماً مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار می‏ دهند. حتی علمای قاره‏ ای با علمای قاره دیگر همفکری و همکاری می‏ کنند.

چرا همکاری و همفکری؟

در نتیجه این همکاریها و همفکریها و تبادل نظرها بین طراز اول‏ها، اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زودتر منتشر می‏ شود و جا باز می‏ کند و اگر نظریه باطلی پیدا شود زودتر بطلانش روشن می‏ شود و محومی گردد، دیگر سالها شاگردان آن صاحب نظر در اشتباه باقی نمی‏ مانند.
متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و تخصص پیدا شده، نه همکاری و نه همفکری. و بدیهی است که با این وضع انتظار ترقی و حل مشکلات نمی‏ توان داشت.
راجع به مشاوره علمی و تبادل نظر هرچند به قدری واضح است که احتیاج به استدلال ندارد، اما برای اینکه دانسته شود در خود اسلام این پیش بینی‏ ها و دستورهای مترقیانه هست به آیه‏ ای از قرآن و به جمله‏ هایی از نهج البلاغه اشاره می‏ کنم.
در خود قرآن در سوره مبارکه شوری‏ می‏ فرماید:
وَالَّذینَ اسْتَجابوا لِرَبِّهِمْ وَ اقامُوا الصَّلوةَ وَ امْرُهُمْ شُوری‏ بَینَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقونَ‏.

این آیه کریمه مؤمنین و پیروان اسلام را این‏طور وصف می‏ کند: دعوت حق را اجابت می‏ کنند، نماز را بپا می‏ دارند، کار خود را با شَور و همفکری انجام می ‏دهند و از آنچه به آنها عنایت کرده‏ ایم انفاق می‏ کنند. پس، از نظر اسلام همفکری و تبادل نظر یکی از اصول زندگی اهل ایمان و پیروان اسلام است.
در نهج البلاغه می‏ فرماید:
وَاعْلَموا انَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفِظینَ عِلْمَهُ یصونونَ مَصونَهُ وَ یفَجِّرونَ عُیونَهُ، یتَواصَلونَ بِالْوِلایةِ وَ یتَلاقَوْنَ بِالَمحَبَّةِ وَ یتَساقَوْنَ بِکأْسٍ رَوِیةٍ وَ یصْدُرونَ بِرِیةٍ .
بدانید که آن دسته از بندگان خدا که علم خدا به آنها سپرده شده، سرّ خدا را نگه می ‏دارند و چشمه‏ های او را جاری می‏ سازند (یعنی چشمه‏ های علم را به روی مردم باز می‏ کنند)، با یکدیگر رابطه دوستی و عواطف محبت آمیز دارند، با گرمی و بشاشت و محبت با یکدیگر ملاقات می‏ کنند و یکدیگر را از جام اندوخته‏ های علمی و فکری خود سیراب می‏ نمایند، این یکی از جام اندوخته ‏های فکر خود و نظر خود به آن یکی می ‏دهد و آن یکی به این یکی، در نتیجه همه سیراب و ارضاء شده بیرون می‏ آیند.

اگر شورای علمی در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر به‏ طور کامل جامه عمل بپوشد، گذشته از ترقی و تکامل که در فقه پیدا می‏ شود بسیاری از اختلاف فتواها از بین می ‏رود.

اگر شورای علمی در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر به‏ طور کامل جامه عمل بپوشد، گذشته از ترقی و تکامل که در فقه پیدا می ‏شود بسیاری از اختلاف فتواها از بین می ‏رود.
چاره‏ ای نیست، اگر مدعی هستیم که فقه ما نیز یکی از علوم واقعی دنیاست باید از اسلوبهایی که در سایر علوم پیروی می‏ شود پیروی کنیم. اگر پیروی نکنیم معنایش این است که از ردیف علوم خارج است.
پیشنهادهای مفید و لازم دیگری هم داشتم که وقت گذشت و نمی‏ توانم ذکر کنم. (ده گفتار ص۱۳۱تا۱۳۶)

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)