فقر مصلح (۱)
در میان کنشگران اجتماعی با واژهای به نام «مصلح» آشنا هستید. بویژه آنجا که پای تحولات اساسی و شکستن حصارها و ساختارهای مألوف به میان میآید، پیش از هر چیز، طنین این واژه زیبا گوشها را مینوازد.
به راستی مصلح کیست و فرقش با یک عالم یا سیاستمدار در چیست؟ حقیقت آن است که مصلح – همچنان که از نامش پیداست- انسانی درد شناس و درد چشیده است که تاب دیدن کژیها و ناراستیهای جامعه را ندارد و با همه هستیاش به میدان درمان بیماریهای جامعه قدم مینهد. او در این راه مقدس حاضر است از نفس و نفیس بگذرد تا رضای خالق و معبود خویش را به دست آورد. برای روشنتر شدن حقیقت مصلح، لازم است ویژگیها و شاخصههای او را بیشتر واکاوی کنیم.
یکم: مصلح همتی به بلندای قلههای شامخ و ایمانی به صلابت رشته کوههای استوار دارد. (المومن کالجبل الراسخ، لا تحرکه العواصف) از این رو نه سختیهای راه او را از مسیر باز میدارد، نه تلخیها و درشتیهای روزگار سبب ناامیدی یا سستیاش میشود. او به عنایتهای پروردگار دلگرم است و با الهامهای الهی از سرگردانیهای راه به در میآید و صراط مستقیم را پیدا میکند.
دوم: مصلح در برابر آزارها و توهینها و تهمتهای دیگران بنای دفاع از شخص خود را ندارد؛ چرا که او با حضرت حق معامله کرده و آبروی خود را مانند دیگر داشتههایش فدای او کرده است و نیک میداند اگر هم لازم باشد، معبودش از او دفاع میکند. (انّ الله یدافع عن الذین آمنوا) اما آنجا که پای حق و حقیقت در میان است و نیش زبانها و نوک قلمهای دنیا پرستان متوجه ساحت پاک آرمانهای او شده است، در دفاع از کیان حق و حقیقت، سر از پا نمیشناسد و با صلابت تمام در برابر تمام دنیایشان خواهد ایستاد. او در برابر آنچه معبودش را به خشم آورد آرام نمیگیرد؛ بلکه همچون پلنگ زخم خورده به خشم میآید و آرامش را برای خود مساوی با مرگ میداند.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
سوم: مصلح در طریق اصلاح اجتماعی خود چه بسا حتی از ناحیه مردمانی که خود را فدای آنان میکند ولی آنان به حقیقت کارهای او جاهلند، بیمهریها ببیند و ناسزاها بشنود؛ اما هرگز این چیزها او را از مقصود بلندی که دارد باز نمیدارد و حتی برای همین ناسپاسان هم دعا میکند. (اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون) مصلحان غالباً در زمان خویش به درستی شناخته نمیشوند و عظمت کارها، سخنان و اقدامتشان مدتها پس از خودشان مشخص میگردد. همچنان که امیر المومنین فرمود: «غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونِّي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي».
چهارم: مصلح تکلیف مدار است نه نتیجه بین. او همه همتش را در راه رسیدن به مقصد به کار میگیرد و فقط به دنبال انجام تکلیف -البته به بهترین شکل ممکن- است؛ خواه نتیجه حاصل شود خواه نه. البته او میداند در این نظام هستی هیچ تلاش و کوشش به جا و درستی بیثمر نیست؛ اما نکته این جاست که برای مصلح مهم نیست لزوماً نتیجه را با چشم خود ببیند. او به نیکی میداند ممکن است حتی در مسیر اصلاح گری کشته شود و خونش را بریزند، اما اگر همین خون هم نهال اصلاحات مد نظر وی را آبیاری کند برای او کافی است. چه بسا این نهال دهها سال بعد میوه دهد.
پنجم: مصلح به دلیل تکلیف مداری و روحیه حماسی و جهاد با هر آنچه کژی و ناراستی است، جاذبه و دافعه شدیدی دارد؛ هم دوستان جدی و هم دشمنان خونی. البته مصلحان چون همیشه از زمان خود جلوترند و معمولا در زمان خود به نیکی شناخته نمیشوند، دوستان حقیقیشان همیشه کمتر از دشمنانشان است، اما آنچه مهم است این است که اولاً دوست و دشمن به فضیلتشان اعتراف دارند. ثانیاً هم دوستانشان انسانهای بزرگ و بزرگ شناسی هستند که حاضرند همچون خود مصلح فدای راه حق شوند، هم دشمنانشان افرادی در اوج خباثت؛ که حاضرند در عین شناختی که از مصلحان و اعترافی که به فضلشان دارند، با آنان مبارزه کنند.
ششم: مصلح در راستای ایفای نقش اصلاحی خویش در جامعه تلاش می کند با بصیرت نافذش، مهمترین کژی ها را شناسایی کند و همت اصلی خود را معطوف اصلاح آنها نماید. به دیگر سخن مصلح کسی است که به نیکی می داند نمی توان در یک زمان به همه کارها پرداخت و مشغول شدن به هر کاری ما را از سایر کارها باز می دارد؛ بنابر این کار عاقلانه این است که در تزاحم موجود در عرصه گیتی، همیشه از اهمّ شروع کنیم. بنابر این مصلح نه تنها به کارهای لغو و بی ثمر نمی پردازد، که در میان کارهای خوب و مثمر ثمر نیز به هر کاری نمی پردازد، بلکه همیشه سعی می کند بهترین را برگزیند و مؤثرترین قدم را در راستای اصلاح جامعه خویش بردارد.
ادامه یادداشت را در بخش دوم پی بگیرید.
نویسنده: مهدی برزگر