منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / اگر مجتهد زنده به مسائل جدید پاسخ ندهد چه فرقی بین تقلید زنده و مرده است؟!

اگر مجتهد زنده به مسائل جدید پاسخ ندهد چه فرقی بین تقلید زنده و مرده است؟!

بیاناتی از  شهید مطهری درباب چرایی تقلید از مجتهد زنده،لوازم مجتهد و عالم امروزی و عدم کافی بودن دروس امروزی در ۵۴ سال قبل.

این سخنرانی چند روز پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در سال۱۳۴۰ ه.ش ایراد شده که با دیدی فرای از زمان خویش به اهمیت جایگاه روحانیت ونیازهای عالم فعلی می پردازد واین تنها بخشی از آن سخنرانی است.

فایده اول این فکر (تقلید از مجتهد زنده)این است که وسیله‏ ای است برای بقای حوزه‏ های علمی دینی که ادامه پیدا کند و علوم اسلامی محفوظ بماند، نه تنها محفوظ بماند بلکه روز به روز پیش برود و تکامل پیدا کند و مشکلات حل نشده، حل شود.

این‏طور نیست که همه مشکلات ما در قدیم به وسیله علما حل شده و دیگر اشکالی و کاری نداریم. ما هزاران معما و مشکل در کلام و تفسیر و فقه و سایر علوم اسلامی داریم که بسیاری از آنها به وسیله علمای بزرگ در گذشته حل شده و بسیاری، باقی مانده و وظیفه آیندگان است که حل کنند و تدریجاً در هر رشته ‏ای کتابهایی بهتر و جامعتر بنویسند و این رشته را ادامه بدهند و جلو ببرند. همان طوری که در گذشته نیز تدریجاً تفسیر را جلو بردند، کلام را جلو بردند، فقه را جلو بردند.
این قافله نباید در سیر خود توقف کند. پس تقلید مردم از مجتهدین زنده و توجه به آنها یک وسیله‏ ای است برای ابقاء و تکامل علوم اسلامی.
علت دیگر این است که مسلمین هر روز با مسائل جدید در زندگی خودشان روبرو می‏ شوند و نمی‏ دانند تکلیفشان در این مسائل چیست. فقهای زنده و زنده فکری لازم است که به این حاجت بزرگ پاسخ بدهند. در یکی از اخبار اجتهاد و تقلید آمده: وَ امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوا فیها الی‏ رُواةِ احادیثِنا .
حوادث واقعه همان‏ مسائل جدید است که دوره به دوره و قرن به قرن و سال به سال پیش می‏ آید.
مطالعه و تتبع در کتب فقهیه در دوره‏ ها وقرون مختلف می‏ رساند که تدریجاً برحسب احتیاجات مردم مسائل جدیدی وارد فقه شده است و فقها در مقام جوابگویی برآمده ‏اند و به همین جهت تدریجاً بر حجم فقه افزوده شده.
اگر کسی محققانه حساب کند می‏ تواند بفهمد که مثلًا فلان مسئله و فلان مسئله در چه قرنی و در چه منطقه‏ ای روی چه احتیاجی وارد فقه شده است. اگر مجتهد زنده به مسائل جدید پاسخ ندهد چه فرقی بین تقلید زنده و مرده است؟! بهتر اینکه از بعضی از اموات مثل شیخ انصاری که به اعتراف خود مجتهدین زنده از همه آنها عالمتر و محقق‏تر بوده تقلید کنند.

این دین، دین خاتم است، اختصاص به زمان معین و یا منطقه معین ندارد،پس چگونه ممکن است فقیهی از نظامات و جریان طبیعی بی‏ خبر باشد، به تکامل و پیشرفت زندگی ایمان نداشته باشد و آنگاه بتواند دستورهای عالی و مترقی این دین حنیف را به‏ طور صحیح استنباط کند؟!

اساساً «رمز اجتهاد» در تطبیق دستورات کلی با مسائل جدید و حوادث متغیر است. مجتهد واقعی آن است که این رمز را به دست آورده باشد، توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر می‏ کند و بالتبع حکم آنها عوض می‏ شود. والا تنها در مسائل کهنه و فکرشده فکر کردن و حداکثر یک «علی الاقوی‏» را تبدیل به «علی الاحوط»کردن و یا یک «علی الاحوط» را تبدیل به «علی الاقوی» کردن هنری نیست و این همه جار و جنجال لازم ندارد.

فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی‏ اش در فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطه کامل به موضوعاتی که برای آن موضوعات فتوا صادر می‏ کند داشته باشد.

فقیه در حجره بهتر دین را می شناسد یا فقیهی که در میان مردم و با احاطه کامل به موضوع نظر میدهد؟ فقیهی که ظرفیت اسلام وانقلاب را نشناسد به درد دنیای امروز می خورد یا فقیه انقلابی اسلام شناس؟!

اگر فقیهی را فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادلّه شرعیه و مدارک احکام مراجعه می ‏کنند، اما هرکدام یک جور و یک نحو بخصوص استنباط می‏ کنند.

مثالی عرض می‏کنم: فرض کنید یک نفر در شهر تهران بزرگ شده باشد و یا در شهر دیگری مثل تهران که در آنجا کر و آب جاری فراوان است، حوضها و آب انبارها و نهرها هست، و همین شخص فقیه باشد و بخواهد در احکام طهارت و نجاست فتوا بدهد. این شخص با سوابق زندگی شخصی خود وقتی که به اخبار و روایات طهارت و نجاست مراجعه کند یک طوری استنباط می ‏کند که خیلی مقرون به احتیاط و لزوم اجتناب از بسیاری چیزها باشد. ولی همین شخص که یک سفر به زیارت خانه خدا می‏رود و وضع طهارت و نجاست و بی ‏آبی را در آنجا می ‏بیند نظرش در باب طهارت و نجاست فرق می ‏کند، یعنی بعد از این مسافرت اگر به اخبار و روایات طهارت و نجاست مراجعه کند آن اخبار و روایات برای او یک مفهوم دیگر دارد.

اگر کسی فتواهای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند می ‏بیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته به طوری که فتوای عرب بوی عرب می ‏دهد و فتوای عجم بوی عجم، فتوای دهاتی بوی دهاتی می ‏دهد و فتوای شهری بوی شهری.

{اما}این دین، دین خاتم است، اختصاص به زمان معین و یا منطقه معین ندارد، مربوط به همه منطقه‏ ها و همه زمان هاست، دینی است که برای نظام زندگی و پیشرفت زندگی بشر آمده، پس چگونه ممکن است فقیهی از نظامات و جریان طبیعی بی‏ خبر باشد، به تکامل و پیشرفت زندگی ایمان نداشته باشد و آنگاه بتواند دستورهای عالی و مترقی این دین حنیف را که برای همین نظامات آمده و ضامن هدایت این جریانها و تحولات و پیشرفتهاست کاملًا و به‏طور صحیح استنباط کند؟!(ده گفتار ص۱۲۶تا۱۳۱)

 

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)