احتیاط نشانه ضعف فقیه
بنده سخنی را بارها گفته ام و چاپ هم شده است و برای آن، خیلی به من حمله کرده اند؛ اما باز هم میگویم. چرا؟ چون میخواهم انگیزهای برای جوانان باشد. تا بهتر درس بخوانند. سخن من این است که هر فقیهی که در فتاوایش لفظ «احتیاط» را خیلی به کار ببرد، ضعیف است. هر قدر از این کلمه کمتر استفاده کند، قوی تر است…
اما گاهی احتیاط به نظر فقیه بر میگردد؛ مثلا مکلف در اماکن اربعه یعنی مکه، مدینه، حرم حسینی و مسجد کوفه مخیر است که نماز را به قصر بخواند یا به تمام؛ اما احوط قصر است و اقوی تمام! این خودش یک تناقض است. در همین رسالههای عملیه فعلی آمده است که اقوی آن است که در مسجد شجره محرم شوند و احوط آن است که هفت کیلومتر آن طرف تر محرم شوند. … حاجی واقعا سردرگم میشود که چه کند و جواب مسئله اش چیست. این گونه احتیاطها نظر خود فقیه است. چرا؟ چون به مدارک و منابع و روایات رجوع کرده و روایات متفاوت بوده اند و نتوانسته است از عهده کار برآید. تصمیم گیری اش ضعیف بوده. برای این که مسئولیت را از خود باز کند و خودش را نجات بدهد، گفته است که باید احتیاط کرد.
مثال دیگر: شما به جایی غیر از وطن خود –مثلا مشهد- رفته اید. قصد اقامت ده روز کرده اید. در این میان، به طرقبه هم سری میزنید و بر میگردید. مجتهد میگوید وقتی برگشتید، احتیاطا نماز را به قصر بخوانید. این نظر فقیه است. چون برایش روشن نشده که آیا قصد اقامت به هم خورده یا نه، میگوید احتیاط کن! این گونه احتیاطها نشانه ضعف تفکر فقیه است. چنین احتیاط ها یی در کلام فقها اصلا وجود ندارد. چرا؟ چون آنها فحل بودند. منابع کف دستشان بود. همین مسئله را با اجتهاد حل کرده اند….
من ده سال پیش نوشتم که دیه ذمی با دیه مسلمان برابر است که آن را در مجله قضایی نیز چاپ کردند. این نظر را آن قدر پیگیری کردیم تا بحمدالله تصویب شد. به خاطر دارم که روزی خدمت یکی از آقایان صاحب رساله بودم. که درس خارج هم دارد. از قضاء دادستان هم خدمت ایشان آمده بود. از آقا پرسید که نظر شما درباره دیه ذمیچیست؟ ایشان فرمود: اتفاقا من تازه از این بحث فارغ شده ام. بحث امروز و دیروزمان همین بود. دادستان پرسید خوب نظر شما چیست؟ فرمود: همان نظر مشهور؛ یعنی هشت صد درهم و از این قبیل حرفها .
بنده گفتم آقا این درست نیست. فرمود: چرا؟ گفتم: دیه اش با مسلمان برابر است. گفت به چه دلیل؟ گفتم: دو روایت صحیحه از امام صادق ع در این باره نقل کرده اند. گفت: در کجا نقل کرده اند؟ گفتم: در وسائل. فرمود: نه . در وسائل نیست. گفتم: هست. ولی چون صاحب وسائل با همین نظر مشهور موافق بوده، آنها را در باب خودشان نیاورده. در جای دیگری نقل کرده است. آقا کتاب وسائل را آورد و گفت: این هم وسائل. باب دیه ذمیرا باز کردم، ولی از روایات خبری نبود. گفتم: ورق بزن! چند صفحه ورق زد و روایت را پیدا کرد. راوی از امام صادق ع میپرسد: دیه اهل ذمه چقدر است؟ امام ع میفرماید: دیه هرکس که پیامبر ذمه اش را پذیرفته است، با دیه مسلمان برابر است. راوی میگوید: منظورم از ذمی، همین یهودیان و مسیحیان زمان خودمان است. نه زمان پیامبر. امام میفرماید: اینها هم همان ها هستند….آقا بسیار متعجب شد. چرا؟ چون حوصله نکرده همه بابها را بگردد. امتیاز مرحوم آقای بروجردی این بود که روایات مربوط به یک مسئله را در ابواب غیر مرتبط هم میدید و نسبت به آنها حاضر الذهن بود. …گاهی ایشان درباره وضوء بحث میکرد؛ ولی روایتی را در باب قصاص میآورد که بالمناسبه مطلبی درباره وضوء در آن آمده بود. فقیه یعنی چنین کسی؛ یعنی احاطه کامل به همه مسائل و روایات.[۱]
[۱] «گامی به سوی تحول»، نوشته سید حمید رضا حسنی و مهدی علی پور، ص۲۵۴، مصاحبه با مرحوم آیت الله محمدهادی معرفت