منو
خانه / گفتمانی / ویژه تحول / ثمرات فقهی مشتق، در بوته نقد! (بخش ۳)
یادداشت اختصاصی استاد اکبرنژاد

ثمرات فقهی مشتق، در بوته نقد! (بخش ۳)

?جناب استاد محمدرضا نائینی در بحث مشتق، مثالهایی را به عنوان ثمره فقهی این بحث ذکر کردند که به توفیق الهی در سه بخش به بررسی و پاسخ آنها می پردازیم.
? اما آخرین مثال:
?مردی که دو زن دارد. یکی کبیره و دیگری مرضعه است. اگر کبیره به صغیره شیر دهد، صغیره دختر مرد شده و قطعا نکاح او باطل است. اما فساد نکاح کبیره منوط به این است که مادر زن بودن به او صدق کند و صدق ام الزوجه منوط به این است که صغیره‌ای که اکنون دختر است و از مبدا زوجیت منخلع شده، آیا زوجیت باز هم به او حقیقتا صدق می‌کند یا نه؟ اگر صدق کند، زوجه کبیره، ام الزوجه است و نکاحش حرام. اما اگر صدق نکند، او نیز ام الزوجه نیست و نکاحش فاسد نشده است.
?پاسخ:
?این مثال قدری دقت نظر بیشتری را می طلبد. بحث بر سر این است که با شیر دادن زوجه کبیره به زوجه مرضعه، هر دو بر مرد حرام می شوند یا فقط مرضعه حرام می شود؟
?فساد نکاح مرضعه روشن است و کسی در آن اختلاف ندارد و منشاء این اتفاق نظر، روایات فراوان در این باب است که به خاطر عدم اختلاف، از نقل آن‌ها خودداری می‌کنیم. مرضعه با شیر خوردن به اندازه‌ای که شارع مشخص ساخته، دختر زن و مرد می‌شود و در نتیجه زوجه او نخواهد بود. اما آیا زوجه کبیره با این شیر دادن، ام الزوجه مرد می‌شود و نکاح او نیز باطل می‌گردد؟
?مشکل اینجاست که مادامی که زن به اندازه شرعی شیر نداده، هر دو زوجه مرد هستند. وقتی به اندازه شرعی شیر می‌دهد، در آن واحد، یکی دختر و دیگری مادر می‌شود. زیرا رابطه مادر و دختری از نوع تضایف است. با هم پیدا می‌شوند و با هم از بین می‌روند. بنابراین زن کبیره، در زمان زوجیت مرضعه، مادر او نبوده تا ام الزوجه باشد. بلکه وقتی مادرش شده، که مرضعه دیگر زوجه نبوده است. بلکه دختر مرد شده است. در این صورت نیز آن زن ام الزوجه نیست. بلکه مادر دختر مرد است. پس علی القاعده با این تفصیل نباید بر مرد حرام شود.
?مگر این‌که کسی بگوید: گرچه زوجیت با تکمیل شیر خوردن زائل شده است ولی باز هم حقیقتا به او زوجه گفته می‌شود. در این صورت زوجه کبیره، مادر کسی است که حقیقتا زوجه بودن به او صدق می‌کند. پس ام الزوجه است! اما اگر مشتق را در ما انقضی عنه المبدا حقیقت ندانیم، زوجه کبیره، ام الزوجه نخواهد بود. بلکه مادر دختر مرد است نه مادر همسر او. این مثال نیز با ابهامات فراوانی مواجه است. زیرا:
۱⃣همان‌طور که گفته شد، زوجه کبیره، وقتی مادر مرضعه است که او دیگر از زوجه بودن به دختر بودن منتقل شده است. این انتقال واقعی است. یعنی از لحظه انتقال هر نوع نگاه و رفتار همسرانه میان مرضعه و مرد حرام است. یعنی زوجه کبیره مادر کسی است که تمام احکام زوجیت باطل و تمام احکام صبیه بودن پدید آمده است. پس معنا ندارد که او ام الزوجه باشد.
?در مثال قبلی توضیح دادیم که مناقشه در این مساله و بی‌اعتنایی به این حقیقت روشن به خاطر بحث لفظی چیزی جز ظاهری‌گری افراطی نیست. یعنی معنا ندارد که ما به کسی که واقعا دختر است، بگوییم چون عنوان زوجه را عرف بر او روا می‌دارد، پس احکام زوجیت هنوز وجود دارد! جایی که شارع خود ورود کرده و مساله را فیصله داده، جای رجوع به عرف نیست.
?مثل اینکه اگر شارع ملاک فسق را بیان کند، جای رجوع به عرف باقی نمی‌ماند. اگر گفته باشد ملاک مثلا ارتکاب کبیره است. حال اگر کسی دیروز عادل بوده و امروز مرتکب کبیره شده است، نمی‌شود به استناد مشتق بگوییم: چون هنوز به او عادل می‌گویند پس احکام عدالت جریان دارد! این را نمی‌شود گفت زیرا شارع خود ملاک فسق را معین کرده است و با این ملاک این شخص الآن فاسق است و اطلاقات عرفی علی فرض ثبوته سودی ندارد.
۲⃣ روایات باب نه تنها مخالفتی با تحلیل مذکور ندارند، بلکه با آن موافقند. در چند روایت نقل شده که درباره همین مساله از امام(ع) سوال می‌شود. ایشان تنها درباره مرضعه حکم به فساد زوجیت می‌کنند. مثل این روایت.
?وَ رَوَى الْعَلَاءُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا تَزَوَّجَ جَارِيَةً رَضِيعَةً فَأَرْضَعَتْهَا امْرَأَتُهُ فَسَدَ النِّكَاحُ
?در این روایت از تزویج صغیره رضیعه سوال شده و طبعا پاسخ ناظر به آن است. امام(ره) وقتی می‌فرماید: نکاح فاسد شد. به مورد سوال می‌خورد. یعنی نکاح صغیره رضیعه باطل شد. از این قسم روایات چند مورد دیگر هم داریم. در مقابل تنها یک روایت داریم که در مثال قبلی گذشت. جایی که مردی دو همسر کبیره و یک رضیعه دارد. از این روایت استفاده می‌شود که علاوه بر رضیعه، همسری که شیر داده نیز نکاحش باطل است. در صورت تعارض میان روایات، چه باید کرد؟
?به نظر نویسنده، اگر ما باشیم و این روایات، باید روایات قسم اول را مقدم کنیم. زیرا این روایات هم از نظر تعداد بیشترند و نیز موافق با اصل اولیه عقلایی هستند. یعنی زوجه کبیره، واقعا ام الزوج نشده است. بلکه وقتی عنوان مادر بر او صدق کرده که زوجه صغیره از زوجه بودن خارج شده است. بنابراین مشمول آیه شریفه قرآن «امهات ازواجکم» نمی‌گردد. البته فعلا در صدد نظر نهایی فقهی نیستیم. بلکه غرض نگارنده این بود که نشان دهد که استفاده از مشتق در این موارد نه تنها فضل نیست و نشان از کابرد مشتق ندارد، که گمراه کننده نیز هست!
?با سپاس، محمد تقی اکبرنژاد

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

1 دیدگاه در “ثمرات فقهی مشتق، در بوته نقد! (بخش ۳)

  1. خلیلیان گفت:

    با سلام. فقط یک نکته مبهم ماند و آن اینکه به هرحال در اینجا مبدا طبق نظر شما منقضی شده است، ولی طبق نظر کسانی که مشتق را حقیقت در ما انقضی عنه المبدا می دانند،تکلیف چیست؟ مسلما عدم قبول یک مبنا دلیل بر عدم ترتب فایده بر آن نیست.به عبارت دیگر شما از اول فقط طبق طبق یکی از مبانی مشتق جلو رفتید و پاسخ دادید و هیچ جوابی طبق آن یکی مبنا که مشتق را حقیقت در ما انقضی عنه المبدا می دانند، ندادید.

    ۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)