فاصله …
ما از متن مردم برخاستیم و قرار بود “متفقه در دین شده ” به سوی ایشان بازگردیم.
ما از دل این مردم بودیم، آمدیم درس دین بخوانیم و دیگران را به حقیقتی که شناخته ایم راهبر باشیم.
ما از بین مردم آمدیم و قرار بود دردهایشان را شناخته، مرهم زخمشان باشیم. دردهای معنوی شان را به ما سپرده بودند تا مداوا کنیم. اما …
اما فراموش کردیم و خود دردمند شدیم!
و اینک این درد را کجا بریم؟
هر روز که می گذرد، فاصله مردم از ما بیشتر می شود و ما در بی خبری، خوش و خرم به سر می بریم. دشمن تلاش کرد بین ما و ایشان جدایی اندازد، هزاران برنامه برای آن ریخت، ما هم آرام و بی دغدغه نشستیم، تماشا کردیم و میدان را برای او بازتر کردیم.
آن روز که نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت، دین و دنیای مردم را به نظام وا گذاشتیم. قم کانون اجتماع ما شد و سایر شهرها را به حال خود رها کردیم. خطر این فاصله تا جایی پیش رفت که جایگاه دین از یک مقام قدسی به یک سنت بومی تنزل یافت. و اینک این زمزمه شکل گرفته است که مردم ایران دینی و مذهبی نیستند، سنتی هستند!
به راستی در این وانفسای هجوم دشمن، رسالت ما چه بوده و هست؟ فقط درس خواندن و واحد گذراندن؟
نفوذ از در و دیوار کشورمان سرک کشیده و ما همچنان آرام و بی خیال نشسته ایم و اعراب گذاری می کنیم… و یا دستیابی به مدرک دکترای دانشگاه را جایگزین دغدغه ی دین مردم کرده ایم و در پی آنیم.
قدری درنگ لازم است! مراقب باشیم پشتوانه های این نظام مردم دین دارند و فاصله آنها از دین، پشت نظام را خالی می کند. اگر نتوانیم درد آنها را بشناسیم و با ایشان همنوایی کنیم چه گونه توقع داریم بتوانیم مطالبات حکومت را از آنها بخواهیم. چگونه است که بحث فرزندآوری که مطالبه ی حکومت بود هنوز نتوانسته به دغدغه ی مردمی تبدیل شده، رویه ی آنها را در این زمینه تغییر دهد؟
اگر خود را مخاطب آیه ی “نفر” قرار داده ایم پس چرا آیه را تا نیمه رها کرده ایم؟ اینک که در این وادی قدم نهاده ایم بار این مسوولیت بر دوشمان سنگینی می کند. ما چه می کنیم؟
تردیدی نیست که حوزه به بزرگان و علمایی که آینده اجتهادی را برای ما رقم زنند نیاز دارد اما آیا همه ی طلاب قم خود را در این جایگاه می بیند؟
دوستی می گفت:« مساجد شهرما خالی از روحانی است. دختران شهر ما هر روز برهنه تر می شوند. آمار طلاق در شهر ما بالا رفته است…»
و این سوال در ذهنش بود که
آیا حوزه در این زمینه مسئولیتی ندارد؟!!
کم کم حس می کنم بالاترین نشانه نفوذ دشمن بی خیال کردن ما طلبه هاست.
“قم بهترین مکان برای ما طلبه هاست”!
“اذا رجعوا” یعنی چه؟
چرا به شهرمان بازگردیم؟…
ارسالی از خانم مریم طباطبایی، دانش پژوه سطح۴ حوزه علمیه خواهران
احسنت خواهر ولی قبول کنید که خاک قم دامنگیره
خیلی خوب نوشتید؛ دقیقا دغدغه ما هم همین است و البته ما اکنون به شهر خود هجرت کرده ایم.