منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / علمی / یادداشت ها و مقالات علمی / چگونه یک مکتب علمی را تحلیل کنیم؟
بررسی راهکارهای تحول علمی

چگونه یک مکتب علمی را تحلیل کنیم؟

برای شناخت و فهم دقیق یک مکتب علمی لازم است روش اجتهادی صاحب مکتب  را در حل یک مسئله استخراج کنیم. برای حل یک مساله اصولی یا فقهی مراحل مختلفی طی می شود. اولین مرحله همانگونه که درمنطق آموخته ایم، شناخت نوع مشکل و آن گاه اتخاذ  روش صحیح ورود به مساله است. شناخت سنخ مساله، نوع ادله را مشخص می سازد. اگر نوع مساله عقلی است باید از ادله عقلی و اگر سنخ مساله نقلی است باید از ادله نقلی استفاده کنیم. البته استفاده از هرکدام از این ادله نیز، خود مقدماتی را می طلبد. به عنوان مثال اتخاذ یک مبنای رجالی در انتخاب احادیث بسیار موثر است. یا برای فهم و تفسیر ادله ی نقلی طبیعتا باید یک روش و مبنای تفسیری داشت. به عنوان نمونه برای بررسی صحیح روش شیخ انصاری(اعلی الله مقامه الشریف) باید سوالاتی را مطرح کرد. مثلا نوع ورود و خروج ایشان در مسائل چگونه است؟ آیا ایشان اهل سنخ شناسی مسائل هستند؟ رویکرد ایشان در حل مسائل عقلی یا عقلایی، چگونه است؟ مبنای رجالی ایشان چیست؟ روش تفسیر مرحوم شیخ(ره) چگونه است؟ آیا در تحلیل روایات به اندازه کافی به قرائن توجه می کنند یا نه؟ مقدار پرداختن ایشان به اقوال چه اندازه است؟ آیا اهل احتیاط هستند؟ و…

از مزایای نگاه روشی آن است که یک مکتب با سوالات مختلف و زیادی روبه رو می شود؛ بنابراین در نگاه صحیح که یک نگاه روشی و کل گراست نیازی به بررسی تمام مسائلی که یک نویسنده مطرح ساخته است، نیست.

از مزایای نگاه روشی آن است که یک مکتب با سوالات مختلف و زیادی روبه رو می شود؛ بنابراین در نگاه صحیح که یک نگاه روشی و کل گراست نیازی به بررسی تمام مسائلی که یک نویسنده مطرح ساخته است، نیست. برای روشن تر شدن بحث لازم است به این مطلب توجه کنیم که هرمکتب اصولی بلکه هر مکتب علمی، عمدتا از سه بخش  تشکیل شده است: منابع، روش و اهداف. با توجه به اهداف آن علم و مکتب علمی، روش خاصی برای تولید معرفت و علم اتخاذ می شود. این روش برای تولیدات خود نیازمند منابعی خواهد بود تا با بررسی آنها مسائل مطرح خویش را حل نموده و تولید علم نماید. مکتب اصولی مرحوم شیخ(ره) نیز از این مطلب استثناء نبوده و  دارای منابع، روش و اهداف خاص خود است. از آنجا که هدف علم اصول قرار گرفتن در طریق استنباط حکم شرعی است، مکتب جناب شیخ (ره) نیز که یک مکتب اصولی است، از این قاعده مستثنی نیست. منابع علم اصول نیزطبق نظرعموم علما قرآن، سنت، اجماع و عقل می باشد. مرحوم شیخ(ره) با تحقیق بی نظیر خود در مساله اجماع، آنرا را تا حد زیادی بی اعتبار ساختند. در قسمت اهداف و منابع، نقدی به جناب شیخ اعظم(ره) وارد نیست. عمده ی بحثها در حوزه ی روشهاست و ما معتقدیم روشها باید با اهداف و منابع علم اصول متناسب باشد و این همان مساله ای است که باید کمیت و کیفیت مراعات آن در مکتب شیخ انصاری(ره) بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

توضیح بیشتر اینکه هر علمي با توجه به نوع گزاره هاي خود و اهدافي که دارد، از روش ها و اسلوب خاصي تبعيت مي کند و ابزار ويژه اي مي طلبد. به اين مثال توجه کنيد: در تمام علوم از جمله پزشکي و نجوم دانشمندان به دنبال ابزارهای دقيقي هستند تا بتوانند عرصه هاي جديدي را کشف کنند. با اين تفاوت که جنس موضوعات پزشکي ريز موجوداتي هستند که با ميکروسکوپ ديده مي شوند. ميکروسکوپي که بلندي آن از نيم متر فراتر نمي رود. اما منجم به دنبال مشاهده ي ستاره هاي غول پيکري است که در فاصله هاي بسيار دوري قرار دارند. او براي مشاهده ي دقيق تر آن ها، نيازمند تلسکوپ است که طول و عرض برخي از آن ها از ده ها متر نيز مي گذرد. هر دو به ظاهر يک هدف دارند. اما به خاطر اين که جنس مسائلشان فرق مي کند، ابزار متفاوتي را بايد به کار بگيرند.

در فلسفه و رياضيات به خاطر حقيقي بودن موضوعشان، ناچار بايد قواعد عقلي بسيار دقيق يعني برهان به کار گرفته شود. فلسفه و رياضيات، جاي ترديد و تحليل های اجمالي و مسامحات عرفي نيست. در حالي که سياست، تمام اين ها را مي پذيرد و با تحليل هاي اجمالي و مسامحات نیز به پيش مي رود.

اما فقه از چه سنخي است؟ آيا موضوع فقه که فعل انسان است، قابليت دقت هاي رياضي را دارد؟ نشستن، برخواستن، خوابيدن، حکومت، معاملات اقتصادي و … آيا انسان مي تواند آن ها را با ضريب دقت بسيار بالا انجام دهد. يا رفتار انساني هيچ گاه تابع چنين ضوابط خشکي نبوده است؟ به عنوان مثال یکی از رفتار های آدمی سخن گفتن است. آیا آدمی این کار را با ضریب دقت بالا انجام می دهد یا در هنگام تکلم، با جمله سازي هاي معمول و متعارفي که سخن گفتن را دشوار نسازد و از عهده کثرت معاني انتقالي برآيد، معاني مقاصدش را منتقل مي کند؟ با اين تحليل کوتاه روشن مي شود که به کار گيري دقت هاي فلسفي، گرچه ظاهر پر طمطراقی دارد ولي نه تنها موجب رشد فقاهت نمي شود، بلکه تلاش در غير طريق است که «لا يزيده سرعه السير الا بعدا»! علايم اين ”بُعد“، تحير و سرگرداني، طولاني شدن روند اجتهاد بدون اين که موضوعات پيچيده تر شده باشند، ياس و نا اميدي از فقاهت در اغلب طلبه هاي پرکار و با استعداد، وسواس فکري و از همه خطرناک تر، گاهی تفسیر به رای ناخواسته ی نصوص ديني است .

فقه از چه سنخي است؟ آيا موضوع فقه که فعل انسان است، قابليت دقت هاي رياضي را دارد دارد. نشستن، برخواستن، خوابيدن، حکومت، معاملات اقتصادي و … آيا انسان مي تواند آن ها را با ضريب دقت بسيار بالا انجام دهد. يا رفتار انساني هيچ گاه تابع چنين ضوابط خشکي نبوده است؟

ما ابدا مخالف دقت هايي از سنخ خود فقه يعني دقت هاي تفسيري نيستيم. اما به شرط اين که لايه هاي بالاتر معنايي را نفي نکند و از ظهور نوعي در همان رده برخوردار باشد.در ادامه لازم است تا ویژگی های روش فلسفی تفسیر متن را برشمریم و با روش صحیح فقهی، مقایسه ای داشته باشیم تا مراد واضح تر گردد. در یادداشتهای آتی به بررسی شاخصهای اصلی  روش فلسفی و مقایسه ان با روش فقهی خواهیم پرداخت. انشاالله

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

2 دیدگاه در “چگونه یک مکتب علمی را تحلیل کنیم؟

  1. میهمان گفت:

    خانمها هم میتونن تو این جلسه شرکت کنند؟

    ۰۰
    1. مدیر سایت گفت:

      با سلام، حضور خواهران گرامی در کلیه نشست های مؤسسه بلامانع است.

      ۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)