منو

پربيننده ترين مطالب
    • No Post To Show
    • No Post To Show
    • No Post To Show
خانه / گفتمانی / مطالب مناسبتی / از استهزاء خدا بترسیم

از استهزاء خدا بترسیم

(بیانات تربیتی استاد اکبرنژاد، در ابتدای جلسات علمی مؤسسه)

بسم الله الرحمن الرحیم
در آیات اول سوره بقره که در رابطه با جریان نفاق است، خداوند متعال می فرماید:
“و إذا قیل لهم آمنوا کما آمن النّاس قالو أنؤمن کما آمن السّفهاء ألا إنّهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون”
اینها وقتی با مردم (منظور مسلمانها) مواجه می شوند، می¬گویند ما ایمان آورده ایم، ولی وقتی که با هم کیشان خود خلوت می کنند می گویند: “أنؤمن کما آمن السفهاء”؟ آیا ما احمق شده ایم که مثل سفیهان ایمان بیاوریم؟
بعد خدای متعال می فرماید: “ألا إنهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون” در ادامه هم هست که می فرماید: “وإذا خلوا الی شیاطینهم قالو إنا معکم إنما نحن مستهزئون” ما با شماییم، ما اینها را مسخره می کردیم و به بازی می گرفتیم.
دقت بکنید، گاهی کسی خودش را زرنگ می داند، می آید به نحوی برخورد می کند که بقیه فکر کنند، خیلی خوب است و با او همکاری کنند، ولی در دل خود به آنها می خندد. انسان وقتی خودش را در آن فضا تصور می کند، واقعا احساس می کند اینها را به مسخره گرفته است، می گفتند ما مستهزِئ آنها هستیم و آنها سفیه اند. بعد خداوند متعال این نکته را می فرماید: “الله یستهزی بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون” یعنی همین کاری که اینها با مؤمنین می کردند را خداوند دقیقا با خودشان کرده است. چطور اینها ظاهرا همکاری می کنند ولی در باطن قصد سوء دارند، خدا هم همین کار را با خودشان می کند، به این معنا که خدای متعال هم به اینها فرصت می دهد. نعمت هایش را ظاهرا بر این¬ها نازل می کند. (این نکته برای ما هم آموزنده است چون این حالات درجات دارد، کسی در اوجش است و کسی هم خفیف تر این حالات را دارد.)

رفقا ما هم خیلی باید حواسمان جمع باشد، خیلی دقت بکنیم، خدای ناکرده گرفتار درجات اینطوری یا درجات پایین تر نشویم. بعضی اوقات اینطور می شود که طلبه ای گرفتار غفلت می شود، درس نمی خواند، تهذیب نفس ندارد، به وظایف طلبگی اش عمل نمی کند، سربار امام زمان شده است. بعد دنیا به او رو می آورد، مثلا فرض کنید جایی می رود و چون خدا سیمای زیبایی، صدای زیبایی به او داده است، مردم احترام می کنند و گرفتار غفلت می شود.
می فرماید من هم دارم با تو همراهی می کنم، اما به چه قصدی؟ “الله یستهزی بهم و یمدّهم فی طغیانهم یعمهون” اجازه می دهد که اینها در طغیانشان “مدّ” پیدا کنند، همینطور بروند، در حالیکه کور شده اند و دیگر چیزی نمی فهمند. دقیقا همین مدلی که اینها نسبت به مؤمنین دارند خداوند همین مدل را نسبت به خودشان دارد. کفار فکر می کنند ثروتشان بیشتر است و دنیا دیگر به کام آنهاست وهرچه بخواهند می شود و هرچه نمی خواهند نمی شود.
چرا خداوند این فرصت را به اینها می دهد؟ در قرآن خداوند متعال می فرماید: “ولا یحسبنّ الذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین” اینها گمان نکنند اینکه ما به آنها فرصت می دهیم از باب خیر به آنهاست، بلکه از باب این است که گناهانشان زیاد بشود. یعنی همین مدل خودشان را خداوند اجرا می کند، اینکه می فرماید:”و مکرو و مکرالله” مکر خدا هم شبیه مکر خودشان است. بعد هم در جاهای مختلف یک بار می فرماید: “وما یشعرون” جای دیگری می فرماید : “لا یعلمون”
بعد اینجا هم که اینها می گویند”نحن مستهزئون” می فرماید:” خدا خودش آنها را استهزاء می کند، ولی اینها نمی فهمند که خدا دارد این کار را با خود اینها انجام می دهد. «اولئک الذین اشترو الضلالة بالهدی» اینها هستند کسانی که گمراهی را به هدایت خریدند، «فما ربحت تجارتهم و ما کانو مهتدین»
رفقا ما هم خیلی باید حواسمان جمع باشد، خیلی دقت بکنیم، خدای ناکرده گرفتار درجات اینطوری یا درجات پایین¬تر نشویم. بعضی اوقات اینطور می شود که طلبه ای گرفتار غفلت می شود، درس نمی خواند، تهذیب نفس ندارد، به وظایف طلبگی اش عمل نمی کند، به جای اینکه سرباز امام عصر(عج) باشد، سربار امام زمان شده است. بعد دنیا به او رو می آورد، مثلا فرض کنید جایی می رود و چون خدا سیمای زیبایی، صدای زیبایی به او داده است، مردم احترام می کنند و گرفتار غفلت می شود و با خود می گوید: گرچه ما تقوا نداریم ولی مردم دستمان را می بوسند، حرف می زنیم گریه می کنند، در حالیکه در دل خودمون می بینیم گریه نمی کنیم ولی آنها گریه می کنند.
دقت می کنید؟! همین حالتهای منافقین به یک معنای دیگر در زندگی فردی همین می شود، من آدم خوبی نیستم، تلاش ندارم، خودم نترسیده ام ولی فیلمش را بازی می کنم بقیه می ترسند، بقیه می لرزند، گریه می کنند. بعد یواش یواش چون نفس هم دوست دارد کمک می کند، وآدم احساس می کند همه چیز سر جای خودش است و همه چیز درست است.
چون نفس هم دوست دارد انسان را به این سمت می برد که دیگر واقعا انسان آن ولع لازم را برای خودسازی نداشته باشد و به همین روزمرگی راضی می شود. اینها ملموس است اگر نگاه کنید به خودتان یا بعضی طلبه ها این حالت العیاذ بالله مشهود است. نون خطابه اش را می خورد و فقط فکر این است که صدایم چگونه باشد، یعنی تأثیر کلامش فقط روی آهنگ صدایش رفته است، دقت می کنید؟
همه ی قداستش هم بخاطر همین صدا و روضه اش است، اگر دستش را هم می بوسند بخاطر همین صدا و روضه اش است، بعد به همین راضی می شود. این می شود مصداق همین که خدا او را به استهزاء گرفته است.
خدا سر دینش با پیامبر خودش تعارف نداره، پیامبر بزرگوار اسلام یکبار اون نابینا آمد، تازه خود آن نابینا هم لج کرده بود، هرچه پیامبر می فرمود مقداری صبر کن توجه نمی کرد، پیامبر چون نگران بود که این را از دست بدهد مقداری نگران شد و حالتی شد مانند اینکه انسان رنجیده می شود و می گوید چرا این سماجت می کند؟! نه اینکه پیامبر به زبان بیاورد، فقط یک مقدار عبوس شد که چرا صبر نمی کند با اینکه به او می گویم مقداری صبر کن. یک بار این اتفاق افتاد، خداوند یک سوره در موردش نازل کرد ، خدا بر سر دینش با کسی تعارف ندارد.
خدای متعال در مورد پیامبر فرموده است: “لو تقوّل علینا بعض الأقاویل* لأخذنا منه بالیمین* ثم لقطعنا منه الوتین ” اگر پیامبر بخواهد یک چیزی کم و زیاد بکند رگ گردنش را قطع می کنیم حالا چنین خدایی بر من طلبه رحم می کند، که من خدای ناکرده با دین خدا بازی بکنم؟ پس اگر به من فرصت دهد این به نفع من نیست، دارد من را به استهزاء می گیرد، می گوید تو آمدی با دین من بازی کنی، دین من را اسباب دنیای خودت قرار بدهی، همه اش به فکر بودی ماشینت را بهتر کنی، خانه ات را بهتر کنی اما با روضه ی ابا عبدالله (علیه السلام) خواندن؟
خدای متعال در مورد پیامبر فرموده است: “لو تقوّل علینا بعض الأقاویل* لأخذنا منه بالیمین* ثم لقطعنا منه الوتین ” اگر پیامبر بخواهد یک چیزی کم و زیاد بکند رگ گردنش را قطع می کنیم حالا چنین خدایی بر من طلبه رحم می کند، که من خدای ناکرده با دین خدا بازی بکنم؟ پس اگر به من فرصت دهد این به نفع من نیست، دارد من را به استهزاء می گیرد، می گوید تو آمدی با دین من بازی کنی، دین من را اسباب دنیای خودت قرار بدهی، همه اش به فکر بودی ماشینت را بهتر کنی، خانه ات را بهتر کنی اما با روضه ی ابا عبدالله (علیه السلام) خواندن؟

خیلی عجیبه ها، اینها دارد اتفاق می افتد، با روضه ابا عبدالله(ع) میخواهد ماشین بهتر کند؟ وقتی اینطور شود، آن¬وقت من تو را به استهزاء می گیرم، ظاهرا با تو همراهی می کنم، همینطور که تو با مردم همراهی می کنی ولی به وقتش به حسابت می رسم. در روایت از امیرالمؤمنین آمده است:” إِنَّ الْعَالِمَ الْكَاتِمَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ أَنْتَنَ‏ أَهْلِ الْقِيَامَةِ رِيحاً يَلْعَنُهُ كُلُّ دَابَّةٍ حَتَّى دَوَابُّ الْأَرْضِ الصِّغَارُ.” علمایی که فاسد هستند گندترین «أنتن» یعنی گندترین و بدبوترین و مشمئز کننده ترین موجودات در روز قیامت هستند. خیلی تکان دهنده است. به بازی گرفتن خدا نتیجه اش همین می شود، خدا مشغولش می کند، ناگهان می فهمد به کجا رسیده است.
باید از خدا بترسیم خدای ناکرده این رگه های نفاق در دل های ما نفوذ نکند، و این هم امکان ندارد مگر بوسیله اینکه ترس از خدای متعال در ما زیاد شود. چه ترس از عظمت خدا، چه ترس از غضب خدا، وچه امید به رحمت خدای متعال را ان شاء الله دوستان در خودمان تقویت بکنیم. خیلی باید یاد بکنیم، باید نزدیک بشویم، حالا اگر اینجور هم نشویم نزدیک بشویم.
«إنا اخلصناهم بخالصۀ ذکری الدّار» ما انبیا را در یاد آخرت خالص کردیم. من در بعضی اوقات به خودم تذکر می دهم، واقعا این تذکر را چندین بار به خود داده ام چون بعضی اوقات ما نگران فقر مردمیم، نگران این هستیم که اگر همین طور کشور پیش برود، آخرش چه می شود؟ چه اتفاقی برای انقلاب می افتد؟ خیلی اوقات آخرش نگرانی ها به زندگی مردم می خورد، مثلا عراق چه می شود؟ مسلمانان کشته می شوند، در حالیکه اگر واقعا بنای نگرانی باشد، ما باید نگران آخرت مردم باشیم، اولا آخرت خودمان، سپس آخرت دیگران. حالا آدم چند روز با بدبختی در دنیا زندگی می کند، این به جایی برنمی خورد. این تفاوت نگاه های من وشما با نگاه انبیاست، آنها وقتی نگران هم بودند، نگران آخرت بودند، چون اصلا آخرت همه چیزشان شده است.
نقل شده روزی کسی آمد خدمت پیامبر اکرم (فکرمی کنم یکی از صحابه بود) می بیند که پیامبر روی زمین نشسته اند، با حالت خیلی خاکی و بدون تجملات، گریه اش می گیرد، می گوید ملوک ایران و روم، کسری وبزرگان قریش، با آن چنان کبر وعز، بعد پیامبر خدا با این ظاهر ذلیلانه؟! پیامبر جوابی می دهند که ان شاءالله هیچوقت یادمان نرود، با حالت لبخند ایشان فرمودند: این بد است که دنیا مال آنها باشد وآخرت مال ما؟ این بد است که دنیا مال آنها باشد وآخرت مال ما؟ این گفتمان را، این نگاه را، باید ان شاء الله در خودمان تقویت کنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله

درباره نویسنده

مدیر سایت
وبلاگ

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)