فـقه عاشورا
یادداشتی از احمد مبلغى
انديشه و احساس دو عنصر اصلى حيات بشر هستند. چرخهاى انديشه، حـركت را پديد مـى آورد و نـسيم احساس، گرماى تحرك و سايش و اصطكاك را برطرف مى كند. مبانى متقن انديشه ها با همهء استواريشان، اگر در فـضاى پاك احساس تنفس نكنند هرگز به شكوفه نخواهند نشست. احساسِ بى انديشه نيز، نسيمى اسـت گذرا كه شايد دست نـوازش بـرگونه ها بكشد اما خيلى زود عبور مى كند و آدمى را در خلا انديشه رها مىسازد.
گروهى به انديشه بها مى دهند و آدمى را به انديشه تعريف مى كنند و گروهى ديگر دل به احساس مى سپارند و تعريف انسان را از خميرمايه احساس مى سازند و در اين مـيان گروهى نيز به هر دو مى انديشند اما در ترازوى تجربه هرگز به تعادل اين دو دست نيافته اند.
شيعه بيش از ديگر جوامع انديشه و احساس را در هم آميخته است. اين قوم هنگام جانفشانى همه احساس خود را در جام شـهادت بـا چشم باز و عقل هشيار سر مى كشد. مطمئنا اين تعادل، ارمغان غرب به ما نيست؛ چرا كه اهل مغرب زمين اكنون در گرداب بى هدفى غرق شدن را اعتراف مى كنند. هر چه شيعه دارد، از انديشه تا حماسه، از حـسين(ع) اسـت. ما با عاشورا حيات گرفته ايم. عاشورا نبض تپنده تاريخ ما است. اگر ما ايرانيان رابطه احساس و عقل را بهتر يافته ايم و ميانشان پيوندى معجزه آسا برقرار كرده ايم، از آن رو است که در امتداد پيامهاى صريح عاشورا قـرنها زيسـته ايم و باليدن را در حماسه حسين(ع) سالها تمرين كرده ايم. انقلاب اسلامى خروش انديشه در كالبد احساس بود.مردم جان بر مرگ مى سپردند، تا خط روشن انديشه شان ادامه يابد.
تنها ايرانيان طعم تلخ اسـتكبار و اسـتعمار را نـچشيده اند. اگر نگوئيم همه مردمان نـيمه جـنوبى جـهان به يقين تمام مسلمانان، قسمتى از تاريخ خود را در سايه نفوذ غرب با افسوس مى نگرند. چرا انقلاب اسلامى از ايران برخاست و چرا پس از پيروزى مانند انـقلابهاى ديگـر نـپوسيد و مانند انقلابهاى ديگر كه تاريخ مصرف دارند به گـذشته مـربوط نشد؟ و چرا هر روز دروازه هاى جديدى مى گشايد؟ پاسخ سؤال را بايد در پيوند ذهن و دل يا به تعبيرى حماسه عقلانى و عقلانيت حماسه اى جست كه دست مسيحايى عاشورا در جـان مـلت نـشانده است. ما مخاطبان رو در روى عاشورائيم. پيامهاى مشخص عاشورا را به ارث برده ايم. انـديشه مان در خدمت احساس و احساسمان در خدمت انديشه است و اين پيام روشن عاشورا است.كجا مى توان سازگارى احساس و عقل را اين چنين به نـظاره نشست؟كجـا مـى توان در جويبارهاى انديشه خروش احساس را اينگونه مشاهده كرد؟
عاشورا در فقه
فقه آميزه دسـتورات اسـت. پيامهاى گفته و ناگفته دارد. گاه راه رسيدن به هدف را مى گويد و گاه با هيچ سخن هدف را در لابلاى تاريخ مـى جويد. عـاشورا طـوفانى بود که برخاست و درياى زمان خود را در هم كوبيد. اما آنچه آواى طوفان را هنوز در گوش جـامعه نـجوا مـى كند، فقه است.
فقه نگاههاى ما را به عاشورا هميشگى مى كند و سوز دل ما را ابدى مى نمايد. فـقه عـاشورا، از زواياىِ بـسيارِ اين حادثهء عظيم پرده بر مى دارد. روابط خانوادگى، اوج گذشت، لحظه هاى درهم فرو ريختن و نگاههاى پر رمز و راز.
امـروز فـقه دريچه نگاه ما به جهان است. اگر فقه نبود عاشورا احساس را بر مـى انگيخت و انـديشه را تـغذيه مى نمود. اما آيا ماندگارى مى يافت و ژرفناى احساس و عمق انديشه را در مسير پر فراز و فرود تاريخ، فتح مى كرد؟
و در يك كلمـه فـقه، نور عاشورا را به گستره تاريخ تاباند و فقه عاشورا قالبى است كه برداشتهاى ما را از عـاشورا بـه نـفع تاريخ تعريف مى كند. و اما امروز هم فقه عاشورائى كرانه هاى ديگرى از افق آن حماسه را بر مـا مـى گشايد. عاشورائيان ناگزير از فقه عاشورا درس آموخته اند. با اينهمه، بسيارى با فقه عاشورا بـيگانه اند. چـه آن كه فـقه با زمان مى بالد. فقه عاشورايى نيازهاى امروز را از دل عاشورا بر مى آورد.
آنچه در زير به فهرست مى كشيم فـراخور بـرداشت عـمومى است و نه حيطه مباحث تخصصى. بحث از فقه عاشورا بحثى كلان است كه مجال كاوشـهاى بـسيار دارد كه پرداختن به آن نظريات كاربردى فراوان به ارمغان مى آورد.
- زيارتهاى حسينى
زيارتهاى بسيارى به نام امام حـسين(ع) وارد شـده اند. تنوع و تعدد اين زيارتها كه هر يك براى زمانى خاص در نظر گرفته شده اند ويژگى زيارتـهاى حـسينى است. افكار دين فرصتهاى ناب عرفانى را به بـسط انـديشه هايى گـمارده است كه محور دين مدارى و حق خواهى است.
از شب قـدر كه فـرصت بى بديل هستى براى نيل به عرفان الهى است، گرفته تا كمترين بهانه زمانى بـا زياراتـى مخصوص براى سردار كربلا آراسـته شـده اند. دين از هر سـوى و بـه هـر سان، لحظه اى مى جويد تا از لايه هاى زمـان بـه روان دينداران رخنه كند و انديشه هاى حسينى را در خونشان جارى سازد.
آنچه در زير به فهرست مـى كشانيم فـرصتها و زمانهايى است كه هريك زيارتى مخصوص را بـه خود اختصاص داده است. شـرح هـر يك را مى توان از مفاتيح و يا غير آن به دسـت آورد:
- اول رجـب.
- نيمه رجب.
- نيمه شعبان.
- اول رمضان.
- شب بيست و سوم رمضان. (شب قدر)
- روز عيد فـطر.
- روز عـيد قربان.
- شب عرفه.
- روز عرفه.
- روز عـاشورا.
- روز اربـعين.
و اين هـمه، غير از زيارتهاى مـتعدد و مـتنوعى است كه براى زائر حرم حـسينى(ع) وارد شـده اند.
- زيارت قبر امام حسين عليه السلام
بر بال تاريخ كه بنشينى و گذر زمان را نظاره كنى بـه دو مـاجرا برمى خورى كه پيوندها و شباهتهاى بسيار بـا يكديگـر دارند كه بـررسى آن گـفتارى مـستقل مى طلبد. آن دو، كعبه و فرزندان كربـلاست. نگاهى ژرف به اين دو حادثه طرحى مشترك را تداعى مى كند. هر دو، انديشه را با زبان احساس، با تو در مـيان مـى گذارند.
فضاى مسجد الحرام پر از جلوه گاههاى نـمادين و پر از خـاطره اسـت. مـروه و صـفا منظرى روحانى از صـبر و مـقاومت را در چشم انسان مى نشاند. زمزم سخنى دارد، طواف كلامى و حجر الاسود پيامى.
حرم حسينى نيز گوشه گوشه آن بـا زائر سـخن مـى گويد. جايگاه خيام، فاصله تل زينبيه و خيمه ها، عـلقمه، فـرات، قـتلگاه و… هـمه و هـمه مـنظره هايى از مقاومت و مظلوميت را ترسيم مى كنند.
ماندگارى و بسط دو ماجراى كعبه و كربلا و ابراهيم(ع) و حسين(ع) را بايد در مناسك نمادين هر دو واقعه جست. مناسك حج ماجراى توحيدى ابراهيم(ع) را به گونه اى ديگر براى حـجاج بازآفرينى مى كند. مناسك حرم حسينى نيز ويژگى ها و پيامهاى حسينى(ع) را هر دم بازمى آفريند.
امامان شيعه (عليهم السلام) در توصيه به زيارت امام حسين(ع) اصرارى كم نظير و در نوع و زمينه خود بى نظير داشته اند كه برخى شبهه وجـوب كرده و گـفته اند شايد بتوان گفت زيارت امام حسين(ع) در هر سال يكبار واجب است. در برخى روايات اين زيارت برابر با هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول قرار داده شده است. آنچه در زير فهرست مى كنيم اشاره اى گذرا به بـرخى از مـناسك حرم حسينى است. مناسكى كه برخى از آنها تداعى كننده مناسك زيارت خانه خداست.
- با پاى پياده رفتن به سوى مرقد حسينى: پياده رفتن به مكه، آموزه اى از فقه عظيم حج اسـت. پيمـودن مسير با پاى پياده در مناسك زائر كربلا نـيز بـه چشم مى آيد. چه آنكه خداوند خواسته است هر دو ديار هواى افئده اى از ناس را به سوى خود داشته باشند. پرنده قلبها رنج خار مغيلان و خستگى راه را براى رسيدن بـه مـنزل دوست به جان مى خرد.
- سـرمه نـكشيدن.
- به فرات رفتن با تكبير و تهليل و غسل كردن و وضو گرفتن با آن.
- لباس پاكيزه پوشيدن.
- ترك مجادله و منازعه.
- ترك قسم.
- با پاى برهنه رفتن به سوى حرم.
- راه رفتن به صورت متواضعانه و با حالت دلشـكستگى.
- كم سـخن گفتن.
- احسان به ساير زوار حرم.
- صلوات بر لب داشتن.
- وارد شدن از جانب مشرق حرم.
- آب دادن و سقايت كردن در روز عاشورا.
- از غذاهاى ساده استفاده كردن.
- خواندن سلامها و زيارتها و نمازهايى كه وارد شده است: زيارتهايى كه وارد شده اند سرشار از انديشه ها و مفاهيم بـارور انـقلابى و عرفانى اسـت. از زائران خواسته اند كه هنگام قرائت، با توجه و معرفت كامل به امام(ع) زيارت را بخوانند تا احساس و انديشه همپاى هم بشكفد.
- حاجت طـلبيدن.
- نفرين كردن مظلوم بر ستمگر كه در اين خصوص دعاى مخصوصى وارد شده است.
- تـربت حسينى
سـنگ و خـاك ماهيتى غير مقدس دارند. كيمياى عنايت الهى گاه خاك و سنگ را به هويتى بلند مى رساند و آنها را در زمره بـرترين شـعائر الهى جاى مى دهد. حجر الاسود سنگ سياهى است كه عظمت معنوى آن عالم و آدم را شـيفته خـود سـاخته است. تربت حسينى نيز تاريخ را به نظاره تقدس نشانده است. آن يكى لب را براى بوسيدن، و اين يكى پيشانى را براى سـجده كردن مى جويند. شيعه با نهادن پيشانى بر تربت حسينى ذهن و دل به آفريننده مردى مـى سپارد كه حماسه اى توحيدى به نـمايش گـذاشت. آرى راه خدا از كوى حسينى(ع) مى گذرد و عرفان خدا با درس گرفتن از مدرسه حسين(ع) به دست مى آيد.
تربت حسينى علاوه بر سجده كردن، احكام ديگرى نيز دارد و از جمله:
- نهادن قدرى از آن در كام نوزاد
- استشفاى مريض به آن
- ذكر گفتن با تسبيح سـاخته شده با آن
- تبرك جستن به آن
- نهادن قدرى از آن با ميت در قبر
- گريه كردن
از آسمان محبت حسينى باران گريه بر دشت شيعه فرو مى ريزد و فرهنگ سبز آن را هر دم حياتى تازه مى بخشد. شنيدن رويدادهاى عاشورا گرچه بى اختيار اشـك را جـارى مى كند ولى آنچه جريان گريه را در تاريخ مستمر ساخته، فقه عاشورا است. امامان شيعه (عليهم السلام ) گريستن بر حسين(ع) را شانى فقهى بخشيدند و آن را در زمره مستحبات موكد جاى دادند. مصائب دلخراش و نفسگير، همه در بـرابر عـاشورا بى رنگند و فراموش شدنى.
چتر عاشورا به گستره تمام غمها است. هر غم بهانه اى براى مرور دوباره عاشورا است. امامان (عليهم السلام) در هر ماتم مصيبت حسين(ع) را به ياد مى آوردند و بر هر مصيبتى لباس گـريه بـر حسين(ع) را مى پوشاندند. امام رضا(ع) به يكى از ياران خود فرمود: اگر میخواهى بر چيزى گريه كنى، بر حسين(ع) گريه كن و نيز فرمود: (فعلى مثل الحسين(ع) فليبك الباكون) بر مانند حسين(ع) بايد گريه كنندگان بـگريند.
- نـماز
دين هـر حادثه اى را سوژه اى براى طرح نـماز و نـماز را سـوژه اى براى تقرب به خدا قرار داده است. حسين(ع) از دل نماز برخاست و نماز ما مردمان از دل نهضت او سر برافراشته است. محرم و كربلا زمان و مكانى هـستند كه بـر چـهره، رنگ دلنشين حسين(ع) را دارند. دين در اين دو بذر نماز را افـشانده اسـت. شرح اين داستان فرصتى بلند مى طلبد. در اينجا تنها از يك زاويه به موضوع مى نگريم و آن فهرستى از برخى از احكام نماز در ارتباط با كربلا و محرم اسـت.
- پيرامـون نـمازهاى واجب
الف- خواندن نماز واجب در حرم امام حسين(ع) از جايگاه و اهميتى بـلند برخوردار است. در روايت، ثواب آن برابر با حج قرار داده شده است.
ب- مسافر در حرم حسينى مخير ميان تمام و يا شكسته خـواندن نـماز اسـت.
- پيرامون نمازهاى نافله
الف- خواندن نافله ها در حرم حسينى از اجرى ديگر و اعتبارى بـيشتر بـر خوردار است. در روايت، ثواب خواندن نافله در حرم حسينى برابر با عمره قرار داده شده است.
ب- در ارتباط بـا مـحرم و كربـلا نمازهاى مستحبى خاصى وارد شده است.
۱- نمازهاى شب عاشورا:
يكم: نماز صدر ركعتى.
دومـ: نـماز چـهار ركعتى در آخر شب.
سوم: نماز چهار ركعتى ديگر.
۲- نماز روز عاشورا; اين نماز چهار ركعتى اسـت.
۳- نـمازهاى حـرم امام حسين(ع).
در اين زمينه نمازهاى فراوانى وارد شده است كه تنها به دو مورد اشاره مى شود:
يكم: نماز دو ركعـتى كه در بـالاى سر مقدس خوانده مى شود.
دوم: نماز چهار ركعتى كه براى رفع حاجت خوانده شود.
- مقتل خوانى
مـقتل خوانى و ذكر وقـايع عـاشورا از آداب روز عاشورا و مستحبات برشمرده مى شود. بايد دانست كه مقتل را آنچنان كه هست بايد خواند. چه آنكه زياده گويى و حـادثه سازى، دسـت خطاكار بشر را در فعل يكسره زلال معصوم (عليهم السلام) فرو مى برد و تشنگان را از مفاهيم ناب عاشورا مـحروم و بـه نـوشيدن گل و لاى مخلوط با زلال عاشورا محكوم مى كند. آنان كه به بهانه سوز دل يا سوزاندن دلها، مردم را بـه صـحنه حوادث جعلى مى برند بايد كار و انگيزه هاى خويش را مرور كنند. آيا آنان حادثه هاى دست ساز خـود را از حـوادثى كه معصوم (عليهم السلام) آفريده است كارسازتر مى دانند؟! قبح كم گذارى در بيان رويدادهاى عاشورا از قبح زياده گويى در آن كمتر نـيست. نـبايد گـزينشى عمل كرد؛ گاه با نگفتن قطعه هايى از اين نهضت استثنايى هدفهاى آن را از بين مى بريم يا هدفهايى نـادرست براى آن تـرسيم مى كنيم. مقتل خوانى مرورى است بر وقايع روز عاشورا آنچنان كه رخ داده است.
- شعرسرايى
شعر شيعه عطر حماسه مى پراكند، بوى خـون مـى دهد و روح مخاطب را به جوش و خروش مى اندازد. شعر شيعه را اگر رديابى كنى به عـاشورا خـواهى رسيد. بغض شيعه در عاشورا مى شكند و اشك و خـون، بـيت بيت بر صـفحات تاريخ فرو مى ريزد. شعر عاشورايى تجليگاه شـعار، خـاستگاه شور و خيزش شعور و در يك كلمه، نقطه به هم رسيدن احساس و انديشه شيعه است. شـعر عـاشورا تجسم و نمود عينى جانبازى و جـانگذارى شـيعه را پاس مى دارد. قـلمها و زبـانهاى عـاشورائى با زمان سخن مى گويند. عاشورا را در گـذشته نـمى بينند. هر روز را در عاشورا مى يابند و عاشورا در هر روز. شعر عاشورا شيعه را براى انتقامگيرى مـترصد نـگه مى دارد. امامان شيعه (عليهم السلام) شـعر گفتن براى عاشورا را ارجـى بـزرگ مى نهادند. دست نوازشگر امامت شاعران عـاشورايى بـسيارى را پرورش داد. آنان شعرسرايى را شانى فقهى بخشيدند و لباس استحباب بر آن پوشاندند. شعر عاشورايى را بايد بـا سـوز سرود و با سوز خواند. امـام صـادق(ع) بـه ابو هارون شـاعر فـرمود: شعرى در باره حسين(ع) بـخوان. او خـواند. امام فرمود: آنگونه كه در جمع خود مى خوانى بخوان. ابو هارون اين بار قصيده اى را با سوز خـواند. امـام(ع) با صداى بلند گريست و صداى گـريه زنـان نيز از پس پرده بـرخاست.
- نـپرداختن بـه امور دنيا
قلب و ذهـن را در روز عاشورا نبايد از توجه به حادثه حسينى باز داشت. پرداختن به امور دنيا اين توجه را كمرنگ كرده و نـهضت را از يادهـا مى برد. به همين جهت وانهادن امـور و حـاجات دنـيوى از آداب روز عـاشورا قـرار داده شده است.
- برپايى مـجلس ماتم
برپا داشتن مجلس سوگوارى به ويژه در روز دهم فرازى بر جسته از فقه عاشورا است. امامان (عليهم السـلام) بـه اين مـوضوع بسيار توجه نشان داده اند. گاه خود مـجالسى پرشـور را از زنـان و مـردان تـرتيب مـى دادند و بر امام حسين(ع) فراوان اشك مى ريختند. در يكى از اين مجالس كه امام صادق(ع) ترتيب داده بود، طفلى شيرخوار را به درون مجلس آوردند و به امام(ع) دادند. امام(ع) با ديدن آن وضع، گريه اش شدت گرفت و در نـتيجه جلسه پرشورتر شد.
- تعزيت گفتن
مستحب است در روز عاشورا مومنان به يكديگر تعزيت بگويند و اين جمله را بر زبان آورند:
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين(ع) و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدى من آل محمد (عليهم السـلام)
- خـوددارى از طعام
امام صادق(ع) به ابن سنان فرمود: “در اين روز عاشورا از خوردن غذا خوددارى كن اما روزه نگير.” مستحب است در عصر با خوردن آب اين امساك را بشكنيم. و بعد از آن از غذاهاى ساده استفاده كنيم.
- پوشيدن لباس پاكيزه
از آداب روز عـاشورا پوشـيدن لباس پاكيزه است.
- لعن كردن قاتلان
از آداب روز عاشورا لعن كردن قاتلان امام حسين(ع) است. در اين روز گفتن اين جمله «اللهم العن قتله الحسين(ع)» تا هزار بار مستحب است.
- ترك خـنده و شادى
شادى نكردن و نخنديدن از آداب روز عـاشورا بـرشمرده شده است.
- ترك لهو و لعب
لهو و لعب امرى ناپسند است و در روز عاشورا ناپسنديدهتر. ترك لهو و لعب از آداب روز عاشورا برشمرده شده است.
- قمه زنى
نهضت حسينى زلال و شفاف است هـر كس از هـر مذهبى مى تواند جرعه اى از آن بـنوشد. شـايسته است عزاداران نهضت، از رفتارهاى ابهام آميز و سنگين براى هاضمه جهانيان بپرهيزند. قمه زنى به نهضت عاشورا ضربه مى زند و چهره نادرستى از عاشورا در اذهان بسيارى مى آفريند، هر چند كه قمه زنان نيت پاك داشته باشند. داشتن نـيت حسينى كافـى نيست بايد رفتارها نيز حسينى شود. از اين رو امام خمينى(ره) فرمود: در شرايط كنونى قمه نزنيد. همچنين رهبر معظم انقلاب اسلامى انجام اين كار را به شدت منع كردند.
- شبيه سازى
امام خمينى(ره) فرمود: شبيه سازى اگر مشتمل بـر مـحرمات نبود و سـبب تضعيف مذهب نباشد بلا مانع است.
منبع: ماهنامه فرهنگ کوثر، اردیبهشت ۱۳۷۸، شماره ۲۶