- اگر حوزه ها بخواهند جامعه كنونى امت اسلام را اداره كنند و رسالت اسلامى و فقهى خود را ايفا نمايند، مى بايست كه با حفظ اصول علمى و مبانى متقن تحقيق و اجتهاد كه ايشان از آن به فقه جواهرى تعبير دارد از فقاهت تقليدى به فقاهت اجتهادى عدول كنند. با فقه و مسائل آن سرسرى و ناشيانه و غير منطقى (بر اساس قياس و استحسان و مصالح مرسلة) مواجه نشوند و با اين حال در شناخت واقعى روح قوانين اسلام و تطبيق آنها بر موضوعات نوين تلاش كنند.
- و اگر آن فقيه بزرگ (رضوان اللَّه عليه) بارها و بارها از فقه سنتى و فقه جواهرى دفاع كرده اند، هرگز منظورشان تكامل نبخشيدن به كتب درسى نبوده و نيست، بلكه منظور ايشان حفظ اصول و مبانى و محتواى ارزشمندى است كه در پرتو رنج و تلاش و اجتهاد فقهاى بزرگ در طول تاريخ فقاهت، شكل گرفته است. نگارنده معتقد است كه تمام كتابهاى صرفى، نحوى، منطقى، فلسفى، فقهى و اصولى رايج حوزه نيازمند تدوينى دوباره و كاملتر و منقح است و كتابهاى موجود با كيفيت فعلى هر گز متناسب با نياز حوزه نيست و بايد همه آنها از رده مباحث خارج شوند و كتابهاى تدوين يافته با متد جديد جايگزين آنها شود.
- منظور ايشان از حفظ فقه و فقاهت و فقه جواهرى و فقه سنتى هر گز، حفظ مباحث غير ضرورى و دست و پا گير نبود، چه اين كه منظور ما از حذف مباحث غير ضرورى، سست كردن مباحث ضرورى و غير متعمق بار آوردن طلاب و محصلان نيست و نمىتواندباشد.[۱][۱] ادوار فقه و كيفيت بيان آن، ابراهیم جناتی, صفحات ۴۸۱، ۴۸۷، ۴۹۴