منو
خانه / آشنایی با نظام نوین فقاهت

آشنایی با نظام نوین فقاهت

نمایی از

دستاوردها و تألیفات علمی

مؤسسه تحقیقاتی فقاهت و تمدن اسلامی
یک دهه تلاش در مسیر گفتمان تحول و اجتهاد تمدنی

۱. کلام فقاهی
نظام‌واره انتقال از مبانی عقیدتی به مبانی استنباط
دین یک بسته منسجم هدایتی است. یکی از بزرگ‌ترین جلوه‌های انسجام دین، پیوستگی و هماهنگی تام میان مبانی فکری، اخلاقی و رفتاری است. مبانی فکری عقیدتی، مانند اسکلت بندی مستحکمی است که ابعاد، مراتب، روابط و اتصالات کل دین را می‌نمایاند. فهم یکپارچه دین برای استنباط حداکثری آن در جهت تولید نقشه تمدن الهی یک ضرورت است. در این بررسی روشن خواهد شد که مبانی عقیدتی تا چه اندازه نقش فعال در استنباط و اجتهاد دارد و صدافسوس که به خاطر تصلّب بر آن‌چه که امروز اصول نامیده می‌شود، از این همه قواعد تاثیرگذار غفلت شده است. «کلام فقاهی» می‌کوشد بدون پیش‏فرض‏ها مبادی کلامی را در ابعاد مختلف فقاهت امتداد دهد تا آشکار گردد که این مبنا چه آثار و لوازمی را به دنبال دارد.  
۲. نظام معرفتی فقاهت
نظام‌واره مراتب حجیت در معرفت عقیدتی و رفتاری
انسان از روزی که پای در دنیای خاکی می‌نهد، برای حرکت خود به سوی آن‌چه کمال می‌پندارد، نیازمند شناخت است. شناختِ درست از مبداء و مقصد خویش، معرفت نسبت به دنیایی که در آن است، آن‌چه برای او سودمند یا مضرّ است. او باید بداند که چه معرفتی می‌تواند تکیه‌گاه او در همه این‌ها باشد. همین‌طور باید بداند که با چه روش‌هایی می‌تواند به معرفت مذکور دست یابد. یا اگر امکان شناخت در مواردی برایش مقدور نشد، فی‌الحال چه باید بکند. کتاب«نظام معرفتی فقاهت»، در پی پاسخ دادن به پرسش‌های کلیدی شماست. اما نه به صورت از هم گسیخته و متعبّدانه که اصول فقه بدان می‌پردازد؛ بلکه با نگاهی منسجم، نظام‌واره و عقلانی. این کتاب نقدهای مبنایی، روشی و ساختاری به مباحث حجج اصول فقه دارد و می‌تواند راه نویی را به روی علاقه­مندان باز نماید.  
۳. منطق تفسیر متن
نظام‌واره قواعد تأثیرگذار در جریان انتقال معنا
تمام پیامبران به زبان مردم سخن گفته‌اند و در این عرصه دست به نوآوری نزده‌اند، تا جریان انتقال معنا گرفتار اعوجاج نگردد. گرچه شناخت قواعد حاکم بر انتقال معنا برای مخاطبین لازم نبود اما با گذشت ۱۴۰۰ سال از عصر نزول قرآن و ۱۲۰۰ سال از عصر ابلاغ و تفسیر آن، بی‌شک متن دینی مانند هر متن دیگری مبتلا به لایه‌هایی از ابهام خواهد شد. تلاش برای زدودن غبار زمان از متن کتاب و سنت و افزایش ظرفیت بهرمندی از آن دو در عصری که بی‌مهابا پرسش‌های جدیدی را روانه دین می‌سازد، از ضرورت‌های اجتناب ناپذیر است. به همین منظور باید ضوابط تاثیرگذار در انتقال معنا را از ارتکاز به تفصیل در می‌آوردیم.
کتاب «منطق تفسیر متن»، تلاشی است مجدّانه در راستای نظام بخشیدن به تمام قواعد و عناصر دخیل در فهم متن به ویژه متن دینی؛ اما به دور از هیاهوی کاذب بحث‌های نظری صِرف و کم فایده؛ مانند فلسفه تحلیلی از یک‌سو و محدود نشدن در مباحث کم‌شمار و گاه کم‌فایده مباحث الفاظ اصول از سوی دیگر.
۴. ادبیات دین
نظام‌واره ادبیات ویژه دین در تربیت انسان              
گرچه ادیان الهی به ادبیات رایج در میان مردمان خویش ملتزم بوده‌اند، اما این بدان معنا نیست که در ظرف ادبیات شایع، سبکی متناسب با اهداف خویش نساخته باشند. مانند فرماندهان نظامی یا فیلسوفان که در ظرف زبان رایج، ادبیات خاصی را نیز تولید می‌کنند. با نظر به این‌که خدای متعال رب العالمین و مربی آن‌هاست، ادبیات خاص تربیت را برگزید تا بتواند بندگانش را به حرکت درآورد. کتاب «ادبیات دین»، نگاهی منسجم، نظام‌واره و عالمانه به این مسأله داشته و کوشیده تا سبک شارع را همان‌طور که هست، بازگو کند و از روش‌های گفتاری او پرده بردارد. باشد که این آشنایی به فهم عمیق‌تر دین بینجامد و در نحوه ابلاغ آن یاری رساند.
۵. زوائد اصول
بررسی مستدل و تفصیلی زوائد علم اصول فقه              
از زمانی که سید مرتضی(ره) ذریعه را شروع کرد و شیخ طوسی(ره) نگارش عده را آغازید، پالایش اصول فقهِ شیعه از زوائد اصول اهل سنت، مطمح نظر بزرگان بود. با این حال، بخشهایی از این زوائد در اصول شیعه باقی ماند و به مرور زمان بر تعداد و حجم آنها افزوده شد. به ویژه از زمان شیخ انصاری(ره) ، سیر تورم زوائد اصول، شتاب بیشتری گرفت! شاهد بر این مطلب، بزرگان بسیاری هستند که همواره دلسوزانه از زوائد اصول سخن گفته اند و از آفات آن شکایت کرده اند. از ملا محمد مهدی نراقی(ره) و میرزای قمی(ره) بگیرید، تا بزرگانی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آیت الله بروجردی، امام خمینی، آیت الله خویی و علامه طباطبایی(رحمهم الله) تا بسیاری از بزرگان معاصر چون مقام معظم رهبری، آیات عظام مکارم شیرازی و سبحانی(حفظهم الله) و غیره… نگارنده کتاب بر این باور است که دو سوم اصول فقه موجود، زوائدی هستند که چون علف هرز بر مسائل لازم آن تنیده و آنها را از حیّز انتفاع ساقط کرده اند.
۶. روش شناسی اجتهاد(۲جلد)
تبیین و ارزیابی مکاتب فقهی اصولی شیعه              
تبیین مکاتب و روش‌ها و مقایسه آن‌ها، ذهن و روان افراد را به سطحی از هوشیاری منتقل می‌کند که شخص از چارچوب اندیشه‌های رایج در آمده، به خود اجازه تفکر می‌دهد و باور می‌کند که تحوّل یک جریان تاریخی بوده است و صرفا به امروز و فردا تعلق ندارد. او که در کنار اوج‌ها و فرازها، فرودها و خطاها و اشتباهات بزرگان ناموَر را هم مشاهده می‌کند؛ جسارت بر نقد و نظر می‌یابد و مهمتر از همه، اینکه وقتی به روش کار آشنا می‌شود با سرعت قد می‌کشد و رشد می‌کند. در این کتاب، با سیر تطوّر فقاهت شیعه و خصائص هر مکتب و منهج علمی آشنا می شوید.  
۷. اعتبار احادیث شیعه
مجموعه مقالات حدیثی              
نگارنده در این کتاب می گوید: «بنده از نظر مبانی حدیث‌شناسی و کمّ و کیفِ توثیق و تضعیف حدیث با آقای خویی(ره) اختلاف‌نظر جدی دارم و اتفاقاً از این نظر رفتار علامه مجلسی(ره) در بحار الانوار را صحیح می‌دانم. بنابراین نه‌ تنها کار ایشان را خرافه‌ستیزی نمی‌دانم؛ که حدیث‌ستیزی به شمار می‌آورم!» این کتاب با نگاهی واقع گرا و جامع، به بررسی مقوله اعتبار احادیث شیعه می پردازد.  
۸. نقل به معنا
بررسی آثار فقه الحدیثی و رجالی              
«نقل به معنا» یکی از مسائل مهم حدیث شیعه است و آثار فقهی زیادی دارد. اعم از آنچه که مربوط به میزان اعمال دقت در تفسیر است یا آنچه که به حوزه هم پوشانی روایات نقل به معنا شده ارتباط دارد و چه از حیث سندی، برکات زیادی برای فقه به دنبال دارد. یکی از شگفتی های روزگار این است که مساله ای تا این اندازه کلیدی و مهم، بالکل مورد غفلت قرار گرفته و در مباحث الفاظ اصول به آن پرداخته نشده است. در این کتاب، به ادله موافقین و مخالفین نقل به معنا، شرایط آن، ابعاد آن و نیز کارکردهای فقاهی آن پرداخته شده است.  
۹. حجیت عقل و بناهای عقلایی
مجموعه مقالات پیرامون عقل              
در این کتاب، مؤلف می نویسد: «بارها بر این مطلب تأکید کرده‌ام که دلیلِ عقل، از جمله مباحثِ نامفهوم و نارَس در اصول فقه ما است! هرچه زمان گذشته، بیشتر بر باورم افزوده است که بسیاری از علمای اصول نه تنها از کنار این مسئله عبور کرده‌اند، که حتی برای خودشان هم چندان روشن نبوده است. امروز نیز تصوّر روشنی از این دلیل در حوزه وجود ندارد.» شما در این کتاب، به تصّور جامعی از مبحث حجیت عقل و بناهای عقلایی دست پیدا می کنید.   
 10. لباس دین
بررسی فقهی اجتماعی لباس روحانیت
نگارنده در این کتاب می گوید: «بارها از خودم پرسیده ام: کدام پیغمبر با لباس متمایز به تبلیغ پرداخت که ما دومی باشیم؟! آن‏ها که عَملشان از ما بهتر و عِلمشان خیلی بیشتر بود، چطور لازم نمی‏ دیدند متمایز باشند و دیده شوند؛ اما ما با یک قطره علم و نیم ‏بند عمل، می‏ خواهیم جلوی چشم باشیم؟! گاهی احساس می‏ کنم به قدری به مسائل صنفی‏مان خو کرده‏ ایم، که تجربه‏ های عینی و وجدانی‏مان را هم بد می ‏فهمیم؛ یعنی آیا فهمش سخت است که این لباس، مانع ارتباط ما با بخش عمده ‏ای از جامعه است؟ و نه تنها کمکی به رسالت تربیتی ما نمی‌کند، که به آن آسیب هم می‌زند؟!» این کتاب، برای اولین بار، با رویکردی کاملا علمی و فقهی به مقوله«لباس روحانیت» پرداخته است.  
۱۱. فقه عزا و زیارت اهل بیت(ع)
بررسی فقهی ابعاد زیارت و عزاداری در دین              
حدود عزاداری اهل بیت(ع) باید مثل هر چیز دیگری مشخص شود. به این معنا که معلوم شود خداوند چگونه عزایی را برای اولیای خود می پسندد و چگوانه عزایی را نمی پذیرد  و انحراف می داند. در دینی که برای هر چیزی حدی تعیین کرده، روشن است که مسائل خطیری مثل امور مرتبط با «ولایت» که رکن اساسی دین و دینداری است را به حال خود رها نمی کند و به دست هیجانات مردم و مرثیه خوانها نمی سپارد، تا دانسته یا ندانسته به هر سو بخواهند بکشند و هر چه بخواهند بر سر آن بیاورند. این کتاب، اولین کتاب مفصل فقهی است که به ابعاد مختلف زیارت و عزای اهل بیت(ع) می پردازد.
۱۲. فقه نظام مالیاتی اسلام
بررسی فقهی منابع و مصارف مالیاتی در اسلام              
مفاهیمی نظیر «انفال»، «فئ»، «خمس»، «زکات» و «خراج یا طسق» در کتاب و سنت به کار رفته است. آیا این مفاهیم در منظومۀ دین و با روش اجتهادی شیعه در نظام روشنی کنار هم انسجام می‌یابند و تصویری از ساختار مالیاتی اسلام در اختیار ما می‌گذارند؟ کارکرد هر کدام از آنها چیست؟ خمس با زکات از حیث مصرف یکی هستند یا تفاوت دارند؟ خمس به چه نوع درآمدهایی تعلق می‌گیرد و زکات و خراج به کدامیک از آنها؟ مهم‌تر این‌که آیا موارد درآمدی که مشمول خمس و زکات می‌شوند، قابل توسعه هستند یا به موارد مذکور در کتاب و سنت محدود می‌مانند؟ در این اثر، «نظام مالیاتی اسلام» مورد بحث و مداقّه علمی قرار گرفته است. دغدغه اصلی نویسندگان کتاب این بوده است که به داشته های علمی خود سر و سامان بدهند و از کنار هم چیدن مفاهیم مرتبط با مالیات در منابع اولیه، یعنی کتاب و سنت و البته عقل، به نظام مالیاتی اسلام که قابل پیاده سازی در عصر حاضر باشد نزدیک شوند.
۱۳. اصول الفقه
اصول فقه مرحوم مظفر(ره) همراه با تعلیقه استاد اکبرنژاد              
این اثر در واقع اصول فقه مرحوم مظفر است منتهی با تعلیقه‌هایی که می‌کوشد تا افق‌های جدیدی را پیش روی شما بگشاید و از محصور شدن در ساختار اصول فقه موجود برهاند و فرصت آزاداندیشیدن درباره اصول فقه موجود را برایتان فراهم آورد. این تعلیقه تنها تعلیقه‌ای است که صرفا به شرح کلمات مصنف نمی‌پردازد. بلکه به ریشه‌ها و روش‌ها تکیه می‌کند و ذهن شما را به روشمند اندیشیدن در اصول فقه عادت می‌دهد. تا بیندیشید که آیا ساختار فعلی اصول درست است؟ چرا پس از ۱۲۰۰ سال هنوز هم در چهارچوب اصول اهل سنت قرار داریم و نتوانستیم از طلسم آن خارج شویم؟ برای خروج از حاشیه اصول اهل سنت چه باید کرد و از کجا باید آغازید؟ در این تعلیقه‌ برای اولین بار شما با این سوال مواجه می‌شوید که آیا مسائل اصول فقه با روش‌های متناسب و معقول بررسی شده‌اند یا با روش‌های غلط و از روی عادت! شما در این کتاب علاوه بر روشمند اندیشیدن، برای این سوال خود نیز جواب می‌یابید که کدام یک از مباحث اصولی ارزش خواندن دارند و کدام یک زائدند و ارزش صرف عمر ندارند؟ شما در این تعلیقه متوجه خواهید شد که مسائل بسیاری در استنباط لازمند و در اصول فقه موجود نیستند. در یک کلام شما “بسته جامع اجتهادی” یعنی “کلام فقاهی”، “نظام معرفتی فقاهت”، “منطق تفسیر متن”، “ادبیات دین” و “زوائد اصول” را در حاشیه اصول مظفر مختصر و مفید خواهید یافت.  
۱۴. روش شناسی شهیدین(ره)
بامحوریت لمعه و شرح آن              
چرا امروزه، اجتهاد در قلۀ قاف است و دست طلبه‌ها از آن کوتاه؟ چرا پس از هزار سال کار علمی، هنوز، از حاشیۀ اصول اهل‌سنت جدا نشده‌ایم و اصول خودمان را مستقل از آن چیزی نمی‌نویسیم که شیخ طوسی(ره) بنا بر ضرورت زمانۀ خود نوشته بود؟ اصولی که ناظر به نیاز فقه شیعه و برآمده از آن باشد؛ نه مثل حال که تنها دلیل دوسوم از آن، «قد وجدنا علیه آبائنا» است و در مقابل، از مباحث موردنیاز غفلت شده و حتی تعرضی و نامی و یادی نیز از آن‌ها نشده است؛ هرچند در مسائل مفید و مؤثر نیز گرفتار روش‌های نادرستیم. چرا طلبه‌ها نمی‌توانند با فقه و اصول انس بگیرند و بر مباحث سوار شوند؟ همۀ این‌ها یک پاسخ دارد: چون فرایند آموزش روشمند نیست؛ یعنی طلبه سه سال از بهترین ایام جوانی و سرحال‌ترین دورۀ طلبگی خود را صرف شرح لمعه می‌کند، بدون اینکه در جریان روش استنباطی نویسندگان آن قرار گیرد و در فرایند استنباط و فتوای آنان سهیم شود و جریان نضج و رشد و شکل‌گیری فتوا را درک کند و برای اینکه طلبه چهار سال مکاسب می‌خواند، اما هیچ‌وقت نمی‌فهمد که شیخ انصاری(ره) چگونه می‌اندیشد، چه فرایندی را طی می‌کند و با گذشتۀ خود چه تفاوتی دارد. شما در این کتاب می توانید برای اولین بار با مزایا و معایب روش فقهی شهیدین(ره) به صورت مستند آشنا شوید.  
۱۵. فکر می کنی که فکر می کنی!
منطق تفکر خلاق
مؤلف در این کتاب اینگونه می نگارد: «ما اغلب فکر می‌کنیم که فکر می‌کنیم. غافل از اینکه عمری به نشخوار اندیشه‌های دیگران مشغول بوده و هستیم و چنان در طلسم اندیشه‌های خوب و بد دیگران گرفتار شده‌ایم که عمر خود را پای فهمیدن سخنان آنان سپری کرده‌ایم و بدتر اینکه خیال می‌کنیم؛ این‌ها حاصل اندیشه‌های خودمان است. ما نه در راه خود که در راه دیگران رفته‌ایم و برای همین نیز به مقصد دیگران رسیده‌ایم! رنجی که من در طول سالیان دراز از این جهل مرکب کشیده‌ام، مرا واداشت تا تجربه‌های خود را برای شکستن این طلسم، به نسلی که عمیقا شیفته‌اش هستم، تقدیم کنم تا راه‌کارهای عملی و شدنیِ شکستن مانع بزرگ باورهای غلط و تکنیک‌های درست اندیشیدن و جسورانه فکر کردن را پیش روی‌شان بگذارم. تا با تکیه بر اصول و روش‌هایی که در این کتاب عرضه شده، از حصار اندیشه‌های پراکنده رهایی یابند و جسورانه پرده‌های جهالت را بدرند و راه خود را بیابند. امید که مقبول افتد و کارگر آید.»  
۱۶. از فقه و اخلاق تا فقه اخلاقی
تأملاتی بنیادین در تفکیک اخلاق از فقه  
مؤلف این کتاب، غرض تالیف این اثر را اینگونه می نگارد: هیچ وقت برای این مطلب جوابی نیافتم که یکی از بزرگان ولو در مقام مبالغه گفته بود: “آدم می‌تواند از نظر فقهی عادل باشد ولی در عین حال شمر بن ذی الجوشن هم باشد!”  از نظر من این یعنی آخرین میخ بر تابوت فقه! یعنی فقه بی‌خاصیت و بی‌روح. فقهی که نه رشد می‌دهد و نه سعادت می‌بخشد و نه نورانیت بر می‌افروزد.  این نگاه را مقایسه کنید با اینکه قرآن در کنار ایمان همیشه از عمل صالح سخن می‌گوید. عمل صالح عملی است مطابق با آفرینش انسان، که امور او را درست می‌کند و مانع از فساد حال او می‌شود. به تعبیر قرآن تقوا که همان عمل صالح است، عملی است که از دل آن نور و فرقان می‌تراود.‌ از نظر قرآن شقاوت فرزند نوح تجسم “عمل غیر صالح” است.  آن وقت ما به تعریفی از فقه می‌رسیم که نه نور دارد و نه فرقان می‌بخشد و نه ضامن سعادت انسان است. به تعبیر دیگر ما برای اینکه برای اخلاق جا باز کنیم و در منظومه دین بگنجانیم، ناگزیر از فقه لاشه بی‌جان درست کرده‌ایم تا به زعم خود اخلاق روح آن باشد. البته روحی که می‌تواند نباشد. زیرا اخلاق از نظر بسیاری، الزامات فقهی را ندارد!    
نظرات

asd


Username
Create an Account!
Password
Forgot Password? (close)

adf


Username
Email
Password
Confirm Password
Want to Login? (close)

asdf


Username or Email
(close)